Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Two cas and a mouse , two wives in one house , two.
<proverb>
U
دو گربه و یک موش ,دو زن در یک خانه و دو سگ و یک استخوان هرگز سلوکشان نشود .
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
The cat ate the whole mouse.
U
گربه تمام موش راخورد ( گوشت ،استخوان وغیره )
hyprostosis
U
رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
genet
U
جانور پستاندارکوچک گوشت خواری شبیه گربه زباد یا گربه معمولی
feline
U
وابسته به تیره گربه گربه صفت
green stick
U
شکستگی استخوان درکودکان بدان گونه که یک سوی استخوان شکسته سو
osteotomy
U
برش استخوان و جداکردن و خارج کردن قسمتی از استخوان
syynostosis
U
ترکیب دو استخوان وتکمیل استخوان واحدی
zygoma
U
استخوان قوس وجنه استخوان گونه
astragalus
U
استخوان قوزک یا اشتالنگ استخوان کعب
condyle
U
مهره استخوان- برامدگی استخوان
ischium
U
استخوان ورک استخوان نشیمنگاهی
periosteum
U
پوشش استخوان ضریع استخوان
not for an instant
U
هرگز
over one's dead body
<idiom>
U
هرگز
neer
U
هرگز
never
U
هرگز
when hell freezes over
<idiom>
U
هرگز
nulipara
U
زن هرگز نزاییده
Eternal (everlasting)life.
U
ابدا" (هرگز ) !
ever
U
هرگز هیچ
nevermore
U
هرگز دیگر
ever-
U
هرگز هیچ
never more
U
هرگز دیگر
lady help
U
زنی که بابانوی خانه هم صحبت است واورادرکارهای خانه یاری میکن
pigenhole
U
کاغذ دان جعبه مخصوص نامه ها خانه خانه کردن
knife boy
U
خانه شاگردی که کارش پاک کردن کاردهای سفره است خانه شاگرد
insolubly
U
چنانکه اب نشود
it is but a step to my house
U
تا خانه ما گامی بیش نیست یک قدم است تا خانه ما
nonwinner
U
هرگز برنده نشده
the jealouse never had tranquillity.
<proverb>
U
یسود هرگز نیاسود .
interminably
U
چنانکه تمام نشود
thank you
U
سایه شما کم نشود
invisibly
U
چنانکه دیده نشود
mansion house
U
خانه بزرگ خانه رسمی شهردار لندن
that will be the day
<idiom>
U
چیزی که هرگز تکرار نخواهد شد
he never saw a lion
U
او هرگز شیر ندیده است
he has never seen a lion
U
او هرگز شیر ندیده است
I could never make her understand .
U
هرگز موفق نشدم به او بفهمانم
Better late then never.
<proverb>
U
تاخیر بهتر از هرگز است .
i had never seen such a book
U
من هرگز چنین کتابی ندیده ام
indelible disgrace
U
رسوایی که اثاران محویافراموش نشود
May no one go thru such an ordeal.
U
نصیب گرگ بیابان نشود
poverty parts friends
<idiom>
U
بی زر میسر نشود کام دوستان
inexhaustibly
U
چنانکه تهی یاتمام نشود
occiput
U
استخوان قمحدوه استخوان پس سر
I never saw anything like it.
U
من تا اکنون هرگز چنین چیزی را ندیده ام.
hound's tooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
toft
U
عرصه خانه ومتعلقات ان خانه رعیتی
houndstooth check
U
طرح خانه خانه مورب پارچه
tricotine
U
پارچه زبر لباسی خانه خانه
honeycomb
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
our neighbour door
U
کسیکه خانه اش پهلوی خانه ماست
honeycombs
U
ارایش شش گوش خانه خانه کردن
homebody
U
ادم خانه نشین یا علاقمند به خانه
A tale never loses in the telling .
<proverb>
U
یک یکایت هرگز با نقل گشتن کاسته نگردد.
Better late than never.
<proverb>
U
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
an impersonal deity
U
خدایی که هرگز مجسم بصورت شخص نمیشود
THe flesh will never be separated from the finger .
<proverb>
U
گوشت هرگز از ناخن جدا نمى شود .
Better late than never!
<proverb>
U
دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Not on your life !
U
هرگز توعمرم ( چنین کاری نخواهم کرد) !
Never look a gift horse in the mouth.
<proverb>
U
دهان اسب پیشکشى را هرگز معاینه نکن .
one in the dark
U
میلهای که پشت میله دیگربماند و دیده نشود
seal
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
transfer payment
U
پرداخت پولی که هیچ کارتولیدی را باعث نشود
seals
U
بستن چیزی بسیارمحکم به طوری که دیگرباز نشود
Honey comb design
U
طرح خانه زنبوری
[یا بندی لوزی که بطور تکراری کل متن فرش را در بر گرفته و داخل خانه ها با اشکال و گل های مختلف تزپین شده است.]
vomer
U
استخوان میانی بینی استخوان تیغه بینی
Time and tide wait for no man .
<proverb>
U
زمان و جریان آب هرگز منتظر کسى نمى مانند.
maiden race
U
مسابقه بین اسبهایی که هرگز برنده نشده اند
A watched pot never boils.
<proverb>
U
چون به قورى چشم دوزى هرگز بجوش نیاید .
Borrowed garments never fit well .
<proverb>
U
لباس عاریه هرگز به خوبى اندازه نمى شود.
irremovability
U
حالت چیزی یا کسی که از جای خود برداشته نشود
Don't get annoyed at this!
U
بخاطر این دلخور نشو !
[اوقاتت تلخ نشود!]
stables
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
stable
U
وضعیت حافظه وقتی هیچ سیگنال خارجی اعمال نشود
bagnio
U
فاحشه خانه جنده خانه
weigh house
U
قپاندار خانه ترازودار خانه
cellular
U
لانه زنبوری خانه خانه
garde manger
U
سرد خانه اشپز خانه
Never put off till tomorrow what maybe done today.
<proverb>
U
آنچه امروز مىتوانى انجام دهى هرگز براى فردا مگذار.
pregnant use of a verb
U
بکار بردن فعل متعدی بدانگونه که مفعول ان مقدرباشدیعنی گفته نشود
lost ball
U
گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
bypass
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypasses
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassed
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
bypassing
U
روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
defaulting
U
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaults
U
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
default
U
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
defaulted
U
نرخ baud درمودم که در صورتی استفاده میشود که چیز دیگری انتخاب نشود
powering
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powers
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
powered
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
power
U
قطعهای که اگر برای مدت زمان مشخص استفاده نشود خود را خاموش میکند
i do not know your house
U
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
cells
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
cell
U
جلوگیری از تغییر محتوای یک خانه مشخص یا تعدادی خانه مشخص
formula
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
U
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
timeout
U
1-تابع خروج روی ترمینال -On line وقتی هیچ دادهای وارد نشود.2-مدت زمان یک عمل
tom cat
U
گربه نر
air drain
U
گربه رو
flue
U
گربه رو
felid
U
گربه
malkin
U
گربه
tomcat
U
گربه نر
puss
U
گربه
grimalkin
U
گربه
gib cat
U
گربه نر
neko
U
گربه
flues
U
گربه رو
cats
U
گربه
moggy
U
گربه
cat
گربه
ventus's shell
U
کس گربه
the cat has nine lives
U
گربه
tomcats
U
گربه نر
cat's paw
U
پنجه گربه
cat's paws
U
پنجه گربه
mewing
U
صدای گربه
cowry
U
نوعی کس گربه
mew
U
صدای گربه
galeophobia
U
گربه هراسی
gatophobia
U
گربه هراسی
catfish
U
گربه ماهی
lemon grass
U
گربه دشتی
to lead one a dance
U
گربه رقصاندن
lead one a dance
U
گربه رقصاندن
kitty
U
بچه گربه
kitties
U
بچه گربه
wildcats
U
گربه وحشی
wildcat
U
گربه وحشی
ailurophobia
U
گربه هراسی
cowries
U
نوعی کس گربه
mewed
U
صدای گربه
pussies
U
گربه وار
pussy
U
گربه وار
kitling
U
بچه گربه
meow
U
صدای گربه
kits
U
بچه گربه
tiger cat
U
گربه وحشی
to pull the strings
U
گربه رقصاندن
silure
U
گربه ماهی
kitten
U
بچه گربه
tabby
U
گربه ماده
tabbies
U
گربه ماده
kittens
U
بچه گربه
sheat fish
U
گربه ماهی
meaow
U
صدای گربه
reflecting stud
U
چشم گربه
kit
U
بچه گربه
cowrie
U
نوعی کس گربه
tabby cat
U
گربه خط دار
catty
U
گربه صفت
cattily
U
گربه وار
cattiness
U
گربه صفتی
felinity
U
گربه صفتی
civet
U
گربه زباد
heating flue
U
تنوره گربه رو
Persian cat
U
گربه ایرانی
grimalkin
U
گربه ماده
cats eye
U
چشم گربه
catling
U
بچه گربه
cattish
U
گربه وار
catty
U
شبیه گربه
cattiest
U
شبیه گربه
cattier
U
گربه صفت
cattier
U
شبیه گربه
caracal
U
گربه صحرایی
cathead
U
کله گربه
toms
U
جنس نر گربه نر
tom
U
جنس نر گربه نر
catlike
U
گربه وار
cri du chat
U
گربه اوایی
abyssinian
U
نژادی از گربه
gib cat
U
گربه اخته
fitchet
U
گربه قطبی
cattiest
U
گربه صفت
felid
U
گربه مانند
felidae
U
تیره گربه
gib
U
گوه گربه نر
foumart
U
گربه قطبی
foumart
U
گربه شمالی
smoke test
U
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
miaow
U
صدای گربه میومیو
catamount
U
یکجور گربه دشتی
tabby cat
U
گربه ببری یا پلنگی
miaowing
U
صدای گربه میومیو
miaows
U
صدای گربه میومیو
viverrine
U
خانواده گربه زباد
to pull the wires
U
گربه رقصانی کردن
catamountain
U
یکجور گربه دشتی
They fight like cat and dog.
U
مانند سگ و گربه به هم می پرند.
miaowed
U
صدای گربه میومیو
serval
U
گربه دشتی افریقایی
viverrine
U
شبیه گربه زباد
cat gets one's tongue
<idiom>
U
گربه زبونش را خورده
gib
U
گربه صفت بودن
beom seogi
U
گربه سان ایستادن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com