Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 112 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trigonal bipyramid
U
دو هرمی مثلث القاعده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
trigonal bipyramidal molecule
U
مولکول دو هرمی مثلث القاعده
Other Matches
square pyramidal molecule
U
مولکول هرمی مربع القاعده
trigonal pyramid
U
هرم مثلث القاعده
rectangular antiprism
U
ضد منشور مستطیل القاعده
square pyramid
U
هرم مربع القاعده
rectangular prism
U
منشور مستطیل القاعده
pentagonal pyramid
U
هرم مخمس القاعده
pyramidic
U
هرمی
bipyramidal
U
دو هرمی
pyramidical
U
هرمی
pyramidal
U
هرمی
pyramidalization
U
هرمی شدن
pyramidal structure
U
ساختار هرمی
pyramidal area
U
ناحیه هرمی
pyramidal tracts
U
رشتههای هرمی
acrocephalia
U
جمجمهء هرمی شکل
acrocephaly
U
جمجمهء هرمی شکل
needled
U
ستون هرمی شکل
extrapyramidal system
U
دستگاه برون هرمی
hollow square
U
[گچ بری هرمی رومی]
needle
U
ستون هرمی شکل
needles
U
ستون هرمی شکل
needling
U
ستون هرمی شکل
obelisks
U
ستون هرمی شکل سنگی
extrapyramidal motor system
U
دستگاه حرکتی برون هرمی
aguilla
U
[ستون هرمی شکل سنگی]
obelisk
U
ستون هرمی شکل سنگی
acrocephalic
U
دارای جمجمهء هرمی شکل
zikyrat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
ziggurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zikkurat
U
برج بلند و طبقهء هرمی شکل پلکان دار
zoisite
U
دارای بلورهای هرمی شکل مرکب از سلیکات قلیایی وا لومینیومی
sea anchor
U
وسیله هرمی شکل یا چتربرزنتی که به دنبال قایق بسته میشود تاباد مانع تغییرمسیرنشود
trigonous
U
مثلث
triangulum
U
مثلث
triangular
U
مثلث
triangle
U
مثلث
trianguli
U
مثلث
triangles
U
مثلث
caban
U
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
triangle of forces
U
مثلث نیروها
wedge formation
U
ارایش مثلث
voltage triangle
U
مثلث ولتاژها
v connection
U
اتصال مثلث
triangulation
U
مثلث بندی
triangularization
U
مثلث بندی
three square
U
بشکل مثلث
thin boards for inlaid work
U
لای مثلث
spherical triangle
U
مثلث کروی
trigon
U
مثلث سه گوش
triangulum australe
U
مثلث جنوبی
area of a triangle
U
مساحت مثلث
astronomical triangle
U
مثلث نجومی
delta wing
U
بال مثلث
delta connection
U
اتصال مثلث
impedance triangle
U
مثلث ناگذرایی
impedance triangle
U
مثلث مقاومت ها
triangular
U
بشکل مثلث
triangular brass bead
U
مثلث برنج
spherical triagle
U
مثلث کروی
maxwell triangle
U
مثلث ماکسول
leg of mutton
U
مثلث شکل
pyramiding
U
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
triangulation
U
مثلث بندی کردن
cross bracing
U
مهاربندی بشکل مثلث
triangulation station
U
ایستگاه مثلث بندی
aiming group
U
دستگاه مثلث گیری
v ring
U
مثلث شکاف درجه
color triangle
U
مثلث رنگ نما
triangulation web
U
شبکه مثلث بندی
trig point
U
نقاط مثلث بندی
aiming group
U
عوامل مثلث گیری
trig point
U
ایستگاه مثلث بندی
right triangle
U
مثلث راست گوشه
maxwell triangle
U
مثلث رنگ ماکسول
impedance triangle
U
مثلث اتصال کوتاه
double delta connection
U
اتصال مثلث دوبل
star delta switch
U
کلید ستاره مثلث
staphyloma
U
تحدب مثلث قرنیه
delta winding
U
سیم پیچ مثلث
delta connection
U
سیم پیچ مثلث
open delta connection
U
اتصال مثلث باز
right angled triangle
U
مثلث قائم الزاویه
right triangle
مثلث قایم الزاویه
[ریاضی]
equiangular triangle
U
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
equilateral triangle
U
مثلث متساوی الاضلاع
[ریاضی]
inscribed circle
[of a triangle]
U
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
right triangle
U
مثلث راست گوشه
[ریاضی]
incircle
U
دایره
[محاطی مثلث]
[ریاضی]
legs
U
ساق مثلث قائم الزاویه
triangulation
U
مثلث روی شاه شطرنج
hypotenuses
U
وتر مثلث قائم الزاویه
leg
U
ساق مثلث قائم الزاویه
triangle exercise
U
کار با مثلث قلق گیری
triangle exercise
U
تمرین مثلث گیری درتیراندازی
hypotenuse
U
وتر مثلث قائم الزاویه
wedging
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedges
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedged
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
wedge
U
اچار سه گوش شکاف ارایش مثلث
triangulation survey
U
نقشه برداری به روش مثلث بندی
delta voltage
U
ولتاژ فازی یا خطی اتصال مثلث
hexagram
U
شکل مرکب از دو مثلث متساوی الاضلاع
triangulation
U
روش مثلث بندی در نقشه برداری
triangulate
U
سه گوش کردن بصورت مثلث دراوردن
isosceles triangles
U
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
three square
U
سوهان اهنگری دارای مقطع مثلث شکل
isosceles triangle
U
مثلث متساوی الساقین سه گوشه دو پهلو برابر
tirm oval
U
پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tessellate
U
کاهش شکل پیچیده به مجموعهای از اشکال ساده تر معمولاگ مثلث
saw tooth
U
دندانه اره ای
[گاه لبه های حاشیه و یا لبه انتهایی فرس را بصورت مثلث های تکراری می بافند که حالتی از دندانه های اره را نشان میدهد.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com