English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
jeap &gill U دو نام نماینده برای پسران ودختران که درحکایات یامثل هابگویند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
camporee U اجتماع پسران ودختران پیش اهنگ از ناحیه معینی
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
eton U دانشکده ایتون درانگلستان برای پسران
visiting correspondent U نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
the female sex U زنان ودختران
sole a for iran U تنهانماینده برای ایران نماینده انحصاری برای ایران
commision agent U نماینده حق العمل کار نماینده یا عاملی که بصورت درصد به او پرداخت میشود
surrogates U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
surrogate U نماینده نماینده اسقف در هر ناحیه که مسئول صدور اسنادازدواج است
the males U پسران یا مردان
cub scout U پسران پیش اهنگ 8 تا 01ساله
cub scouts U پسران پیش اهنگ 8 تا 01ساله
proctor U نماینده
representative U نماینده
delegate U نماینده
agent U نماینده
factors U نماینده
delegated U نماینده
commissioner U نماینده
mercantile agent U نماینده
commissioners U نماینده
dept U نماینده
depts U نماینده
agents U نماینده
nominees U نماینده
doer U نماینده
doers U نماینده
delegates U نماینده
delegating U نماینده
proxy U نماینده
representatives U نماینده ها
factor U نماینده
delegates U نماینده ها
nominee U نماینده
representatives U نماینده
indicatory U نماینده
attorneys U نماینده
attorney U نماینده
agencies U نماینده
agency U نماینده
indicator U نماینده
deligate U نماینده
deputies U نماینده
indicant U نماینده
deputy U نماینده
expessive U حاکی نماینده
pathognomic U نماینده ناخوشی
envoi U مامور نماینده
marker ship U کشتی نماینده
check indicator U نماینده مقابله
Member of Parliament U نماینده مجلس
Members of Parliament U نماینده مجلس
consular agent U نماینده کنسولی
represent U نماینده بودن
represented U نماینده بودن
parliamentarian U نماینده مبرز
parliamentarians U نماینده مبرز
stack indicator U نماینده پشته
pathognomomical U نماینده ناخوشی
sales representative U نماینده فروش
representative elements U عناصر نماینده
sales agent U نماینده فروش
representations U تمثال نماینده
represents U نماینده بودن
assignee U نماینده مامور
manufacturers' agent U نماینده تولیدکننده
deputies U وکیل نماینده
representation U تمثال نماینده
legates U نماینده پاپ
permanent deligate U نماینده دایمی
insurance agent U نماینده بیمه
by depty U بوسیله نماینده
jack and gill U دونامه نماینده ........
walking delegate U نماینده سیار
customs agent U نماینده گمرکی
deputy U وکیل نماینده
priority indicator U نماینده اولویت
election U انتخاب نماینده
opostolic delegate U نماینده پاپ
manufacturer's agent U نماینده تولیدکننده
manufacturer's agent U نماینده سازنده
envoy U مامور نماینده
manufacturers' agent U نماینده سازنده
law agent U نماینده حقوقی
envoys U مامور نماینده
internunico U نماینده پاپ
law agent U نماینده قضایی
legate U نماینده پاپ
sole agent U نماینده انحصاری
overseas agent U نماینده خارجی
deputations U نماینده نمایندگی
deputation U نماینده نمایندگی
full length U نماینده تمام قدانسان
sole representative U نماینده منحصر بفرد
guidon U پرچم نماینده واحد
shipping agent U نماینده شرکت کشتیرانی
lord lieutenant U نماینده پادشاه در ایالات
special agent U وکیل یا نماینده مقیدالوکاله
sole agent U نماینده منحصر بفرد
forwarding agent U نماینده حمل و نقل
legates U نماینده پاپ حاکم
phraseogram U خط یا خطوط نماینده عبارات
regents U نماینده پادشاه رئیس
regent U نماینده پادشاه رئیس
delegacy U نماینده هیئت نمایندگان
debt collecting agency U نماینده وصول مطالبات
overseas agent U نماینده درکشور بیگانه
polyphonous U نماینده چندین صدا
to act for somebody U نماینده کسی بودن
home service agent U نماینده فروش داخلی
exponent U شرح دهنده نماینده
senators U نماینده مجلس سنا
senator U نماینده مجلس سنا
ho stands for water U نماینده اب است O2H
envoy extraordiinary U نماینده فوق العاده
legate U نماینده پاپ حاکم
officially represented U دارای نماینده رسمی
factor U حق العمل کار نماینده
factors U حق العمل کار نماینده
exponents U شرح دهنده نماینده
polyphonic U نماینده چندین صدا
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
delegation U اعزام نماینده هیات نمایندگی
symptomatic U مطابق نشانه بیماری نماینده
impersonify U ادم ساختن نماینده بودن از
unseat U محروم کردن نماینده از کرسی
syndic U نماینده یا وکیل یک شرکت یادانشگاه
unseated U محروم کردن نماینده از کرسی
unseating U محروم کردن نماینده از کرسی
unseats U محروم کردن نماینده از کرسی
agents U نماینده عامل شیمیایی خرج
agent U نماینده عامل شیمیایی خرج
delegations U اعزام نماینده هیات نمایندگی
typifying U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typify U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
typifies U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
ship's husband U مباشر و مالک نماینده کشتی
typified U نماینده نوعی ازگیاه یاجانوربودن
g man U نماینده مخصوص دایره بازرسی
legate U ایلچی نماینده تام الاختیار
marker ship U ناو نماینده یاجلودار ستون
genotype U نوع معرف و نماینده یک جنس
legates U ایلچی نماینده تام الاختیار
High Commissioner U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
laboriously U ساعیانه چنانکه نماینده زحمت باشد
resident U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
High Commissioners U نماینده عالیرتبه کشوری درکشور دیگر
subagent U عامل دست دوم نماینده فرعی
residents U نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
to act [as somebody] U عمل کردن [به عنوان نماینده کسی]
lexigraphy U یکجور خط که هر حرف ان نماینده واژه ایست
he voted by proxy U بوسیله وکیل یا نماینده رای داد
lagate a latere U نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
coloury U دارای رنگی که نماینده خوبی کالایی است
residency U محل اقامت نماینده دولت استعمارگر در کشورمستعمره
persona grata U نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
program music U موزیکی که نماینده یک رشته رویدادهاو منظره ها باشد
to speak on behalf of [as representative] U از طرف [کسی] صحبت کردن [به عنوان نماینده]
state attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
phonotypy U چاپ با حروفی که هرکدام نماینده یک صدای معینی است
state's attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
proxy U نماینده صاحب سهم در مجمع عمومی صاحبان سهام وکیل
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
liberal gift U بخششی که نماینده رادی ونظری بلندی دهنده باشد بخشش کافی
phonetic system of spelling U اصول املایی بموجب ان هرحرف نماینده همیشگی یک صدای معین میباشد
embassies U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
embassy U سفارت کبری نماینده ویژهای که نزد دولت خارجی فرستاده شود
note U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
noting U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes U نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
roundhead U نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
minister plenipotentiary U نماینده سیاسی که زیر دست سفیرکبیر است ولی قدرت تمام دارد
sheriffs U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
sheriff U نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
full power U اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
ABC U سه حرف اول الفبای انگلیسی که نماینده حروف الفبا است الفبا
spelling group U حرف رمزی که نماینده یک گروه رمز یا کلمات رمز است
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
parlementaire U نماینده یا ایلچی قوای شورشی ایلچی رسمی دشمن
internunico U فرستاده پاپ قائم مقام نماینده پاپ
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA U روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link U روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
recalled U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
c U استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
recall U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalls U برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
Ackerman's function U تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
narratives U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
narrative U یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin U محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth U رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com