English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
two time U دو حرکت ساده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
surf U جستجوی وب سایت با نگاه کردن به صفحات وب به صورت نا مرتب ولی حرکت ساده بین صفحات با استفاده از اتصالات
simple harmonic motion U حرکت نوسانی ساده
simple harmonic motion U حرکت هماهنگ ساده
simple motion U حرکت ساده در خط مستقیم یادایره یا مارپیچ
Other Matches
simple design U طرف کف ساده [هرگاه قسمتی و تمام فرش را بصورت ساده و بدون هیچگونه طرحی می بافند. نمونه آن فرش قائنات یا آستان قدس است که فضای بین لچک و ترنج کف ساده و قرمز می باشد.]
basic U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
basics U یک زبان برنامه نویسی ساده از نظراموزش و بکارگیری و دارای فهرست کوچکی از دستورات وقالبهای ساده
mirror carpet U طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
differential ailerons U ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
structure U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structuring U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
structures U با استفاده از کابل UTP که وارد co hub میشود و طوری طراحی شده است که ترمیم آن ساده است و نیز افزودن ایستگاههای جدید یا کابلهای بیشتر هم ساده است
waving U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave U حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting U فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse U نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order U ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball U وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
move off the ball U حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroking U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
strokes U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruised U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke U حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise U سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes U وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
fish tailing U حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
counter clockwise U حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers U حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion U حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged U حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse U وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative U که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum U سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression U میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull U حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens U مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch U راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
nodes U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node U ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch U حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding U سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile U بدون حرکت بی حرکت
seemly <adj.> U ساده دل
unsophisticated U ساده
innocent <adj.> U ساده دل
simple hearted U ساده دل
idiots U ساده
simple-hearted <adj.> U ساده دل
expansive <adj.> U ساده دل
conversable <adj.> U ساده دل
cleanest U ساده
plain hearted U ساده دل
cleaned U ساده
simplistic U ساده
naive U ساده
downright U ساده
inexpensive U ساده
plainer U ساده
unaadorned U ساده
positive U ساده
freestanding U ساده
plainest U ساده
plains U ساده
frugal U ساده
charmless U ساده
clean U ساده
explicit U ساده
homespun U ساده
unassuming U ساده
plain U ساده
incomplex U ساده
fructose U ساده
taffetized U ساده
free spoken U ساده گو
fraudless U ساده
simple minded U ساده دل
baldest U ساده
untutored U ساده
cleans U ساده
sheepishly U ساده دل
incomposite U ساده
idiot U ساده
unmeaning U ساده
baldly U ساده
slick U ساده
slickest U ساده
balder U ساده
semplice U ساده
bald U ساده
unaffected U ساده
daff U ساده دل
good-humored U ساده دل
unceremonious U ساده
clodhoppers U ساده
simple U ساده
simple U ساده دل
simpler U ساده دل
simpler U ساده
simpleminded U ساده دل
naif U ساده
artless U ساده
simplest U ساده دل
sheepish U ساده دل
simplest U ساده
unceremoniously U ساده
clodhopper U ساده
simplex U ساده
fanciless U ساده
simplifications U ساده سازی
phoneme U صدای ساده
In simple (plain) English. U به انگلیسی ساده
credulous U ساده لوح
simplistic U ساده طبع
liquidation U ساده سازی
take it easy <idiom> U ساده بگیر
fall guys U ساده لوح
flat rate U نرخ ساده
reducible U ساده شدنی
free spokenness U ساده گویی
(a) snap <idiom> U خیلی ساده
goofing U ادم ساده
empirical formula U فرمول ساده
simplifies U ساده کردن
open-and-shut U ساده واضح
frugal food U خوراک ساده
open and shut U ساده واضح
fall guy U ساده لوح
gaby U ساده لوح
pick wickian U ساده بی تکلف
duping U ساده لوح
plain flap U فلپ ساده
dupes U ساده لوح
simplified U ساده شده
duped U ساده لوح
plain paper U کاغذ ساده
simple interest U سود ساده
booby U ساده لوح
deck hand U ملوان ساده
deck hands U ملوان ساده
simplifcation U ساده سازی
plain rib U تیغه ساده
plain weave U بافت ساده
dupe U ساده لوح
dupable U ساده لوح
primary cell U پیل ساده
simplification U ساده سازی
sementem U معنی ساده
phonemes U صداهای ساده
unskilled worker U کارگر ساده
lamb U ادم ساده
lambs U ادم ساده
unfigured U بی صورت ساده
barest U ساده اشکار
bares U ساده اشکار
barer U ساده اشکار
bared U ساده اشکار
bare U ساده اشکار
primitive U شکل ساده
basic circuit U مدار ساده
cats paw U ساده لوح
book keeping by single e. U دفترداری ساده
simplify U ساده کردن
simplifies U ساده سازی
simpleton U ساده لوح
gullibility U ساده لوحی
simple magnet U مغناطیس ساده
simple attack U حمله ساده
in plain english U به انگلیسی ساده
smpleton U ساده لوح
simple average U میانگین ساده
ingenuous U صاف و ساده
simplex channel U مجرای ساده
baring U ساده اشکار
nincompoops U ساده لوح
nincompoop U ساده لوح
credulousness U ساده لوحی
clean bill U برات ساده
candid U صاف و ساده
clean bill of lading U بارنامه ساده
clean collection U وصولی ساده
simple structure U ساخت ساده
simple mean U میانگین ساده
simple truss U خرپای ساده
simpleminded U ساده لوح
reduction U ساده سازی
simple bending U خمش ساده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com