Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 57 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parabiotic twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
Siamese twins
U
دوقلوهای بهم چسبیده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
identical twins
U
دوقلوهای یک تخمکی
homozygotic twins
U
دوقلوهای یک تخمکی
monozygotic twins
U
دوقلوهای یک تخمکی
monovular twins
U
دوقلوهای یک تخمکی
dizygotic twins
U
دوقلوهای دو تخمکی
fraternal twins
U
دوقلوهای دو تخمکی
heterozygotic twins
U
دوقلوهای دو تخمکی
linter
U
ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
close aboard
U
چسبیده به
adnascent
U
چسبیده
stickit
U
چسبیده
skin-tight
U
چسبیده
conglutinate
U
به هم چسبیده
adhesive
U
چسبیده
adhesives
U
چسبیده
coherent
U
چسبیده
sessile
U
چسبیده
clung
U
چسبیده
adherents
U
بهم چسبیده
adherent
U
بهم چسبیده
impacted
U
بهم چسبیده
seried
U
بهم چسبیده
incompact
U
بهم چسبیده
coadunate
U
بهم چسبیده
skintight
U
بپوست چسبیده
concrete
U
بهم چسبیده
serried
U
بهم چسبیده
sealed
U
محکم چسبیده
syndacty
U
چسبیده انگشت
syndactylism
U
چسبیده انگشتی
adnate
U
بهم چسبیده
skintight
U
چسبیده بتن
hidebound
U
پوست بتن چسبیده
hide bound
U
پوست بتن چسبیده
adhere
U
بهم چسبیده بودن
adequateness
U
بهم چسبیده بودن
adheres
U
بهم چسبیده بودن
adhered
U
بهم چسبیده بودن
gomerulus
U
توده بهم چسبیده
adhering
U
بهم چسبیده بودن
jerkins
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
systylous
U
دارای خامههای بهم چسبیده
jerkin
U
کت چرمی مردانه که به تن چسبیده باشد
siamese twin
U
یکی از دو قلوهای بهم چسبیده
syndactyle
U
دارای دو یا چندانگشت بهم چسبیده
syndactyl
U
دارای دو یاچند انگشت بهم چسبیده
flocculous
U
مانند دستههای پشم بهم چسبیده
gyrus
U
لبه بهم چسبیده بین شیارهای مغز
flocculose
U
مانند دسته پشم بهم چسبیده کرکی
plectognath
U
ماهی ای که ارواره زبرینش بکاسه سر چسبیده است
grape shot
U
گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
back slide
U
شناورشدن روی اب به پشت با بازوهای چسبیده به بدن وحرکت به عقب با فشار پا
spread eagle
U
سرخوردن با عقب اسکیتهای چسبیده بهم بجا گذاشتن میلههای 2 و 3 و 4 و 6 و 7 و01 بولینگ
key
O
کاغذی که روی کلیدهای صفحه کلید چسبیده میشود تا تابع خاص آنها را برای عملی بیان کنند
musub duchi
U
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
Recent search history
Forum search
Search history is
off
.
Activate
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com
Close
Previous
Next
Loading...