English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 39 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
convexo convex U دوسو برامده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biconcave U دوسو گود
convex U برامده
raised U برامده
biconvex U از دو سو برامده
bouffant U برامده
bulgy U برامده
callose U برامده
excrescent U برامده
protuberant U برامده
protrusive U برامده
pulvinate U برامده
knotted U برامده
fermented U برامده
gibbous U برامده
snaggy U برامده
pulvinated U برامده
stud welding U جوش برامده
raise edges U لبههای برامده
popeyed U چشم برامده
apogean U برامده اوجی
exsert U برامده بودن
venous U دارای وریدهای برامده
popeyed U دارای چشمان برامده
verrucose U برامده دارای زگیل
big U دارای شکم برامده
bigger U دارای شکم برامده
biggest U دارای شکم برامده
verrucous U برامده دارای زگیل
noses U نوک برامده هر چیزی
nose U نوک برامده هر چیزی
gearbox flange U لبه برامده جعبه دنده
cheeky U دارای گونههای برامده گستاخ
knuckle kneed U دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
fly gallery U قسمت برامده کنار صحنه تاتر
cantle U قسمت برامده کمانی عقب زین
strawberry marks U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
strawberry mark U لکه برامده و قرمز رنگ مادرزادی در بدن شخص
english toy spaniel U نوعی سگ پشمالوی دارای پیشانی برامده وبینی روبه بالا
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com