Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
professed love
U
دوستی زبانی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
ldl
U
یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
togetherness
U
دوستی
philogyny
U
زن دوستی
brotherliness
U
دوستی
friendships
U
دوستی
friendship
U
دوستی
uxoriousness
U
زن دوستی
fellowship
U
دوستی
sodality
U
دوستی
fellowships
U
دوستی
peace
U
دوستی
negrophilism
U
سیاه دوستی
ophilia
U
مار دوستی
paternal love
U
دوستی پدرانه
philoprogenitiveness
U
بچه دوستی
brotherly
U
ازروی دوستی
humanitarianism
U
بشر دوستی
philanthropy
U
بشر دوستی
taphophilia
U
گور دوستی
under cover of frind ship
U
بعنوان دوستی
algophilia
U
درد دوستی
negrophilism
U
دوستی بازنگیان
self love
U
خود دوستی
love feast
U
عید دوستی
lastering friendship
U
دوستی پا بر جا یا ثابت
motherly love
U
دوستی مادرانه
the utmost love
U
منتهای دوستی
fraternization
U
دوستی کردن
fraternal love
U
دوستی برادری
ties of friendship
U
قیودیاعلاقه دوستی
excessive love
U
دوستی زیاد
ritualism
U
تشریفات دوستی
protestation of frienship
U
ادعای دوستی
wanderlust
U
اوارگی دوستی
altruism
U
نوع دوستی
viva voce
U
زبانی
by parol
U
زبانی
by word of mounth
U
زبانی
by word of mouth
U
زبانی
nuncupative
U
زبانی
monolingual
U
یک زبانی
glossal
U
زبانی
glottic
U
زبانی
lingual
U
زبانی
linguiform
U
زبانی
lip deep
U
زبانی
monnolingual
U
یک زبانی
orally
U
زبانی
nuncupatory
U
زبانی
abusiveness
U
بد زبانی
bilingual
U
دو زبانی
verbal
U
زبانی
oral
U
زبانی
linguistic
U
زبانی
vivas voce
U
زبانی
trilingual
U
سه زبانی
orals
U
زبانی
linguistically
U
زبانی
gregariously
U
از روی جمعیت دوستی
humanitarianism
U
مسلک بشر دوستی
kiss of death
U
دوستی خاله خرسه
fawn
U
افهار دوستی کردن
The bonds of friendship (affection).
U
رشته دوستی والفت
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend !
U
معنی دوستی را هم فهمیدیم
liquorish
U
حاکی ازنوشابه دوستی
patriotically
U
از روی میهن دوستی
humanitarianism
U
فلسفه همنوع دوستی
fawns
U
افهار دوستی کردن
fawned
U
افهار دوستی کردن
cozy up to (someone)
<idiom>
U
باکسی دوستی برقرارکردن
endearing
U
از روی دوستی و محبت
electrophilic addition
U
افزایش الکترون دوستی
ties of friendship
U
انچه دوستی اقتضامیکند
electrophilic attack
U
حمله الکترون دوستی
sportsmanship
U
ورزش دوستی مردانگی
breach of friendship
U
بهم زدن دوستی
bibliomania
U
جنون کتاب دوستی
to make friends with anyone
U
با کسی اشنایی یا دوستی
algolagnia
U
درد دوستی جنسی
philosophically
U
ازراه حکمت دوستی
polyglots
U
چند زبانی
chattiness
U
بلبل زبانی
vocabular
U
زبانی شفاهی
lingulate
U
زبانی شکل
volubility
U
چرب زبانی
bradyglossia
U
کندگویی زبانی
nuncupate
U
زبانی گفتن
zubenelgenubi
U
زبانی جنوبی
to fling d.
U
بد زبانی کردن
aphthongia
U
لالی زبانی
to fix a language
U
زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
sublingual
U
زیر زبانی
knowledge of a language
U
دانستن زبانی
lapsus linguae
U
لغزش زبانی
glossopharyngeal
U
زبانی حلقی
vivas voce
U
زبانی شفاها`
spiel
U
چرب زبانی
unction
U
چرب زبانی
dumb language
U
زبان بی زبانی
polyglot
U
چند زبانی
theocentricity
U
توجه بخدا خدا دوستی
electrophilic aromatic substitution
U
استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
theocentrism
U
توجه بخدا خدا دوستی
nucleophilic aromatic substitution
U
استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
humanism
U
نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
i reckon
U
اطمینان به دوستی کسی داشتن
He did it out of friendship.
U
ازروی دوستی اینکار راکرد
He came under the guise of friend ship .
U
درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
they are sworn frends
U
با هم پیمان دوستی بسته اند
to nuncupate a will
U
زبانی وصیت کردن
tongu praxia
U
کنش پریشی زبانی
spiel
U
چرب زبانی کردن
glibness
U
چرب و نرم تر زبانی
glossopharyngeal nerve
U
عصب زبانی- حلقی
nervus glossopharyngeus
U
عصب زبانی- حلقی
grammatical error
U
اشتباه دستور زبانی
acclamation
U
اخذ رای زبانی
flippancy
U
بی ملاحظگی چرب زبانی
glibly
U
ازروی چرب زبانی
lingual
U
حرف زبانی یا ذو لفی
lingual letters or linguals
U
حروف زبانی یا ذولقی
abusive
U
بد زبانی تجاوز به عصمت
lispling
U
تکلم نوک زبانی
(not) have anything to do with someone
<idiom>
U
نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
haunts
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunt
U
دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
to interrupt a friendship
U
رشته دوستی را با کسی پاره کردن
wanderlust
U
علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
they are sworn frends
U
بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
i reckon
U
روی دوستی کسی حساب کردن
lisped
U
نوک زبانی صحبت کردن
lard
U
ارایش دادن چرب زبانی
hard sell
U
فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lisps
U
نوک زبانی صحبت کردن
lisping
U
نوک زبانی صحبت کردن
retrolingual
U
واقع در پشت زبان پس زبانی
lisp
U
نوک زبانی صحبت کردن
to translate something
[from/into a language]
U
برگرداندن
[نوشتنی]
چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
to schmooze somebody
U
برای کسی چرب زبانی کردن
to butter somebody up
U
برای کسی چرب زبانی کردن
illinois test of psycholinguistic
U
ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
Please accept this gift as a mark of my friendship.
U
لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
humanism
U
مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
snake in the grass
<idiom>
U
دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
diachronic
U
تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
natural
U
زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
lingua
U
زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
naturals
U
زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
to translate something
[from/into a language]
U
ترجمه
[نوشتنی]
کردن چیزی
[از یک زبان یا به زبانی]
metalanguage
U
زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
vdl
U
زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
curry favor
<idiom>
U
هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
transliteration
U
نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
natives
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
native
U
زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
backstabber
U
خیانتکار
[همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
formulism
U
رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
a dead language
<idiom>
U
زبان مرده و منقرض شده
[زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language
U
1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
rapallo treaty
U
قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
peace pact
U
میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
targets
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted
U
زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
coax
U
نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxed
U
نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxing
U
نوازش کردن چرب زبانی کردن
coaxes
U
نوازش کردن چرب زبانی کردن
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
language
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
languages
U
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
beta librae
U
کفه شمالی زبانی شمالی
alpha librae
U
زبانی جنوبی کفه جنوبی
to pick up a language.
<idiom>
U
زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن.
[از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com