English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 104 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
fraternal love U دوستی برادری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
brotherhood U برادری
fraternity U برادری
brotherliness U برادری
brotherhoods U برادری
fraternization U برادری
fraternities U برادری
dizygotic U برادری برادروار
fraternising U برادری دادن
fraternizing U برادری دادن
fraternizes U برادری دادن
fraternized U برادری دادن
fraternize U برادری دادن
fraternises U برادری دادن
fraternised U برادری دادن
brotherhood U انجمن برادری واخوت
brotherhoods U انجمن برادری واخوت
fraternising U برادری کردن متفق ساختن
fraternised U برادری کردن متفق ساختن
fraternizing U برادری کردن متفق ساختن
fraternizes U برادری کردن متفق ساختن
fraternises U برادری کردن متفق ساختن
fraternized U برادری کردن متفق ساختن
fraternize U برادری کردن متفق ساختن
friendships U دوستی
sodality U دوستی
brotherliness U دوستی
peace U دوستی
philogyny U زن دوستی
friendship U دوستی
fellowships U دوستی
uxoriousness U زن دوستی
fellowship U دوستی
togetherness U دوستی
paternal love U دوستی پدرانه
ophilia U مار دوستی
negrophilism U سیاه دوستی
negrophilism U دوستی بازنگیان
motherly love U دوستی مادرانه
philoprogenitiveness U بچه دوستی
professed love U دوستی زبانی
wanderlust U اوارگی دوستی
ties of friendship U قیودیاعلاقه دوستی
the utmost love U منتهای دوستی
taphophilia U گور دوستی
self love U خود دوستی
under cover of frind ship U بعنوان دوستی
protestation of frienship U ادعای دوستی
love feast U عید دوستی
ritualism U تشریفات دوستی
lastering friendship U دوستی پا بر جا یا ثابت
brotherly U ازروی دوستی
algophilia U درد دوستی
humanitarianism U بشر دوستی
philanthropy U بشر دوستی
excessive love U دوستی زیاد
altruism U نوع دوستی
fraternization U دوستی کردن
to make friends with anyone U با کسی اشنایی یا دوستی
fawn U افهار دوستی کردن
humanitarianism U مسلک بشر دوستی
sportsmanship U ورزش دوستی مردانگی
endearing U از روی دوستی و محبت
fawned U افهار دوستی کردن
kiss of death U دوستی خاله خرسه
humanitarianism U فلسفه همنوع دوستی
The bonds of friendship (affection). U رشته دوستی والفت
Some friendship ! This is a fine way to treat a friend ! U معنی دوستی را هم فهمیدیم
fawns U افهار دوستی کردن
philosophically U ازراه حکمت دوستی
cozy up to (someone) <idiom> U باکسی دوستی برقرارکردن
ties of friendship U انچه دوستی اقتضامیکند
gregariously U از روی جمعیت دوستی
electrophilic attack U حمله الکترون دوستی
patriotically U از روی میهن دوستی
liquorish U حاکی ازنوشابه دوستی
electrophilic addition U افزایش الکترون دوستی
breach of friendship U بهم زدن دوستی
algolagnia U درد دوستی جنسی
bibliomania U جنون کتاب دوستی
electrophilic aromatic substitution U استخلاف الکترون دوستی اروماتیکی
nucleophilic aromatic substitution U استخلاف هسته دوستی اروماتیکی
He came under the guise of friend ship . U درقالب دوستی ظاهر ( وارد ) شد
He did it out of friendship. U ازروی دوستی اینکار راکرد
theocentricity U توجه بخدا خدا دوستی
i reckon U اطمینان به دوستی کسی داشتن
theocentrism U توجه بخدا خدا دوستی
they are sworn frends U با هم پیمان دوستی بسته اند
humanism U نوع دوستی ادبیات وفرهنگ
i reckon U روی دوستی کسی حساب کردن
haunts U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
haunt U دوستی روحی که زیاد بمحلی امدوشدکند
to interrupt a friendship U رشته دوستی را با کسی پاره کردن
they are sworn frends U بیکدیگر سوگند دوستی خورده اند
wanderlust U علاقه مند به سیاحت سفر دوستی
(not) have anything to do with someone <idiom> U نخواستن دوستی یا کار یا تجارت داشتن
humanism U مسلک نوع پرستی و انسان دوستی ادبیات و فرهنگ
snake in the grass <idiom> U دشمنی که وانمود به دوستی میکند (دشمن دوست نما)
Please accept this gift as a mark of my friendship. U لطفا"این هدیه رابعلامت ونشانه دوستی من بپذیرید
curry favor <idiom> U هندوانه زیر بغل کسی گذاشتن برای دوستی ویا کمک
backstabber U خیانتکار [همکاری یا دوستی که قابل اعتماد در نظر گرفته شود اما پشت سر آدم حمله می کند ]
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
rapallo treaty U قرارداد یا معاهده راپالو قرارداد دوستی منعقده بین دولتین المان و شوروی به سال 2291 در محل راپالوواقع در ایتالیا
peace pact U میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com