Total search result: 74 (6 milliseconds) |
ارسال یک معنی جدید |
|
|
|
|
Menu
 |
English |
Persian |
Menu
 |
 |
i lost my friends U |
دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند |
 |
|
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
|
Other Matches |
|
 |
love meŠlove my dog U |
دوستان مرا چون دوستان خودبدانید |
 |
 |
I stayed at the hotel with some friends. U |
با دوستانم درهتل ماندم |
 |
 |
You are counted among my best friends. U |
شما را از بهترین دوستانم می شمارم |
 |
 |
I foud myself in opposition to my friends on this question . U |
در مورد این موضوع نظریات مخالفی با دوستانم داشتم |
 |
 |
my frineds U |
دوستان من |
 |
 |
he is none of my friends U |
او از دوستان من نیست |
 |
 |
inseparables U |
دوستان صمیمی |
 |
 |
imaginary friends U |
دوستان خیالی [روانشناسی] |
 |
 |
entourages U |
دور و بر اطرافیان دوستان |
 |
 |
entourage U |
دور و بر اطرافیان دوستان |
 |
 |
inseparables U |
دوستان یاکسانی که از همدیگرسوانشوند |
 |
 |
poverty parts friends <idiom> U |
بی زر میسر نشود کام دوستان |
 |
 |
Some friends who shall be nameless. U |
برخی از دوستان که اسمشان رانمی برم |
 |
 |
husking U |
دوستان وهمسایگان برای پوست کندن ذرت |
 |
 |
i warned him of danger U |
او را از خطراگاهی دادم |
 |
 |
I asked for ... |
من سفارش ... را دادم. |
 |
 |
i lost the train U |
قطار را از دست دادم |
 |
 |
i paid the debt plus interest U |
بدهی را با بهره ان دادم |
 |
 |
i gave the beggar one rial U |
یک ریال به ان گدا دادم |
 |
 |
i gave him some others U |
چندتای دیگر به او دادم |
 |
 |
i assured him of that U |
به او در این باره اطمینان دادم |
 |
 |
I asked for a small portion. |
من یک پرس کوچک سفارش دادم. |
 |
 |
I asked for the child. |
من یک برای بچه سفارش دادم. |
 |
 |
That's not what I ordered. |
آن چیزی نیست که من سفارش دادم. |
 |
 |
i gave it a slight press U |
انرا کمی فشار دادم |
 |
 |
i took up where he left U |
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم |
 |
 |
all that property U |
تمام ان دارایی یامال داازدست دادم |
 |
 |
i paid his d. wages U |
مزد او را انچه لازم بود دادم |
 |
 |
I listend but heard nothing . U |
گوش دادم ولی چیزی نشنیدم |
 |
 |
i parted from U |
تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم |
 |
 |
i lent him what money i had U |
هرچه پول داشتم به او وام دادم |
 |
 |
I clinched a lucrative deal. U |
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم |
 |
 |
i did that last U |
ان کار را اخر از همه انجام دادم |
 |
 |
they were made one U |
با هم یکی شدند |
 |
 |
they parted with each other U |
از هم جدا شدند |
 |
 |
i swore him to secrecy U |
او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد |
 |
 |
i floored the paper U |
پاسخ همه پرسشهایی را که در کاغذ بود دادم |
 |
 |
I missed the connection. U |
من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم. |
 |
 |
They grew attached ( attracted) to each other. U |
به همدیگر علاقمند شدند |
 |
 |
those who did not fear won U |
انهایی که نترسیدندپیروز شدند |
 |
 |
the troops were scattered U |
سپاهیان متفرق شدند |
 |
 |
they muliplied by generation U |
با زاد و ولدزیاد شدند |
 |
 |
they sought of him a miracle U |
معجزهای از او خواستار شدند |
 |
 |
they took refuge in a cave U |
در غاری پنهان شدند |
 |
 |
the boys were excused U |
شاگردان مرخص شدند |
 |
 |
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. U |
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم ) |
 |
 |
i overpaid him for his work U |
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم |
 |
 |
I did the work ,but he got the credit. U |
کار رامن انجام دادم ولی امتیازش ر ااوگرفت |
 |
 |
the party rallied round him U |
ان دسته دوباره دور اوجمع شدند |
 |
 |
Several engineeres were removed from office. U |
چندین مهندس از کار بر کنار شدند |
 |
 |
omission factor U |
تعداد متنهای مربوطه که در یک جستجو گم شدند |
 |
 |
housekeeping U |
مجموعه دستوراتی که یک بار اجرا شدند |
 |
 |
the judges were influenced by U |
داوران زیر نفوذ او واقع شدند |
 |
 |
the people pressed in U |
مردم زور اورده داخل شدند |
 |
 |
How many students passed the exam? U |
چند نفر در امتحان قبول شدند؟ |
 |
 |
The officers were brifed on (about) the detailes. U |
افسران درباره جزییات مطلع ( توجیه شدند ) |
 |
 |
My shoes stretched after wearing them for a couple of days . |
پس از چند روز پوشیدن، کفشهایم گشاد شدند. |
 |
 |
Due to the review security procedures were modified . U |
به علت بررسی روش های امنیتی اصلاح شدند. |
 |
 |
The lights of the aircraft were blinking. U |
چراغهای هواپیما خاموش ؟ روشن می شدند ( چشمک می زدند ) |
 |
 |
Many people were hurt when the boiler exploded. U |
وقتیکه دیگ بخار ترکید خیلیها مجروح شدند |
 |
 |
mix up, caution U |
موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند |
 |
 |
Gangs of youths went on the rampage through the inner city. U |
دسته های جوانان با داد و بیداد از مرکز شهر رد شدند. |
 |
 |
pelasgic U |
نام نخستین نژادی که دریونان و جزیرههای خاورمدیترانه ساکن شدند |
 |
 |
The US government agencies dropped the ball in preventing the attack. U |
سازمان های دولتی ایالات متحده در جلوگیری از حمله ناکام شدند . |
 |
 |
patch U |
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند |
 |
 |
patches U |
ارسال الکتریکی که توسط سیمهای کوتاه متصل می شدند و امکان تشخیص سریع و ساده شبکه را فراهم می کنند |
 |
 |
serfs U |
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند |
 |
 |
serf U |
درسیستم فئودالی به رعایای وابسته به زمین اطلاق می شد اگر چه برده نبودند لیکن فاقد ازادی واقعی محسوب می شدند |
 |
 |
pleiades U |
هفت دختراطلس که طبق روایات یونانی تبدیل به هفت ستاره شدند پروین |
 |
 |
Apple Macintosh computer U |
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند |
 |
 |
Apple Mac U |
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند |
 |
 |
The two cars had a head –on collision. U |
دو اتوموبیل شاخ به شاخ شدند ( تصادم از جلو) |
 |
 |
blessed folder U |
در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند |
 |