English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the last two years U دوسال اخیر یا گذشته
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
biyearly U دوسال یکبار
biannual U سالی دوبار دوسال یکبار
bidental U دوسال یکبار رخ دهنده دوساله
recent U اخیر
latter U اخیر
last a U اخیر
late U اخیر
the late rains U بارانهای اخیر
lasts U اخرین اخیر
lasted U اخرین اخیر
the late governor U فرماندار اخیر
last U اخرین اخیر
sup.latest or last U دیر رس اخیر
latter day U روز اخیر
in the last fortnight U در دوهفته اخیر
The recent incidents. U اتفاقات (رویدادهای )اخیر
my latehusband U شوهری که اخیر داشتم مرحوم شوهرم
neocene U قسمت اخیر عهد سوم زمین شناسی
On the recent developments he had nothing to say. U در باره تحولات اخیر او هیچ چیزی برای گفتن نداشت.
due out U از وقت مصرف گذشته از وقت گذشته
updates U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updated U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
update U فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
changes U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed U نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
transaction U فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
movement U فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
Conservative Party U یکی از دوحزب مهم سیاسی انگلستان که جانشین حزب " توری "است که حزب اخیر در قرن 81 و 91 در انگلستان فعالیت داشته
let [leave] alone <conj.> U گذشته از
agone U گذشته
by gone U گذشته
foreby U گذشته
What is past is past . what is gone is gone . U گذشته ها گذشته
not to mention <conj.> U گذشته از
aside from U گذشته از
past U گذشته
and certainly not <conj.> U گذشته از
preceded U گذشته
beyoned the pale U از حد گذشته
bygone U گذشته
to say nothing of <conj.> U گذشته از
historical U گذشته
oldest U گذشته
forepassed U گذشته
forepast U گذشته
asides U گذشته از
foretime U گذشته
last night U شب گذشته
yesternight U شب گذشته
last a U گذشته
older U گذشته
old U گذشته
bypast U گذشته
gone by U گذشته
not to speak of <conj.> U گذشته از
spun or span U گذشته
due out U گذشته
aside U گذشته از
over with U گذشته
departed U گذشته
in addition <adv.> U گذشته از این
moreover <adv.> U گذشته از این
further [moreover] <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U گذشته از این
over and above <adv.> U گذشته از این
in the p U درزمان گذشته
lastmonth U ماه گذشته
last year U سال گذشته
next week U هفته گذشته
last week U هفته گذشته
beyond that <adv.> U گذشته از این
last sunday U یکشنبه گذشته
what is more <adv.> U گذشته از این
forby <adv.> U گذشته از این
over and above U گذشته ازاین
ultimo U در ماه گذشته
retrospective view [on] U نگاه به گذشته
whish U بسرعت گذشته
outdid U گذشته outdo
pt U زمان گذشته
further on U از این گذشته
furthermore U از این گذشته
bled U گذشته Bleed
ultimo U ماه گذشته
the year past U سال گذشته
the preterite tense U زمان گذشته
aside from that <adv.> U گذشته از این
also [moreover] <adv.> U گذشته از این
past years U سالهای گذشته
additionally <adv.> U گذشته از این
redolence U خاطرات گذشته
retrospective falsification U تحریف گذشته
the present and the past U حال و گذشته
self giving U از خود گذشته
stale cheque U چک تاریخ گذشته
sup.latest or last U تازه گذشته
sware U گذشته swear
the past tense U زمان گذشته
the present and the past U اکنون و گذشته
the present and the past U گذشته و حال
upheld U گذشته uphold
over U گذشته اضافی
what is more <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over and above <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
on top of this <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
also U گذشته از این
in addition <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
rode U گذشته ride
further [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
furthermore <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
forby <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
besides <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
aside from that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
swore U گذشته sweatr
also [moreover] <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
additionally <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
beyond that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
sprang U گذشته gnirps
on top of that <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
over- U گذشته اضافی
desperate U از جان گذشته
exposed U سر راه گذشته
back U عقبی گذشته
backs U عقبی گذشته
besides <adv.> U گذشته از این
yesteryear U سال گذشته
on to <adv.> U به جز آن [گذشته از این]
out of date U از تاریخ گذشته
on top of that <adv.> U گذشته از این
on top of this <adv.> U از این گذشته
moreover <adv.> U از این گذشته
in addition <adv.> U از این گذشته
by gone U قدیمی گذشته ها
by gone U چیزهای گذشته
desperado U از جان گذشته
further [moreover] <adv.> U از این گذشته
ex post U به اعتبار گذشته
forby <adv.> U از این گذشته
besides <adv.> U از این گذشته
aside from that <adv.> U از این گذشته
also [moreover] <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U گذشته از این
self devoted U از خود گذشته
in a. to this U گذشته ازاین
retroactive U معطوف به گذشته
furthermore <adv.> U گذشته از این
furthermore <adv.> U از این گذشته
on to <adv.> U از این گذشته
regression U بازگشت به گذشته
bygone U چیزهای گذشته
yesterday U زمان گذشته
past tense U زمان گذشته
belatedly U ازموقع گذشته
belated U ازموقع گذشته
nostalgia U حسرت گذشته
past U گذشته از ماورای
on top of that <adv.> U از این گذشته
beyond that <adv.> U از این گذشته
late U تازه گذشته
retrospect U شامل گذشته
retrospect U نگاه به گذشته
what is more <adv.> U از این گذشته
over and above <adv.> U از این گذشته
expired U گذشته از موعد
one cannot put back the time <proverb> U زمان گذشته نیاید به بر
The water has risen over his head . <proverb> U آب از سرش گذشته است .
(a) while back <idiom> U هفتها یا ماهای گذشته
retroact U شامل گذشته شدن
gladiators U پهلوان از جان گذشته
took U زمان گذشته فعل take
gladiator U پهلوان از جان گذشته
see in the past makes saw U فعل see در گذشته sawمیشود
latest U تازه گذشته اینده
ex post facto U شامل اصول گذشته
not to mention U گذشته از قطع نظر از
overdue draft U برات سررسید گذشته
passe U کهنه مسلک گذشته
ultimo U مربوط به ماه گذشته
overdue U از موعد گذشته منقضی
came U گذشته فعل امدن
secondary U حاکی از زمان گذشته
longed U دیر گذشته ازوقت
long- U دیر گذشته ازوقت
During the past few days. U طی چند روز گذشته
To review the past in ones minds eye . U گذشته را از نظر گذراندن
In the course of the past centuries. U درطی قرنهای گذشته
longest U دیر گذشته ازوقت
longs U دیر گذشته ازوقت
longer U دیر گذشته ازوقت
got U زمان گذشته فعل get
long U دیر گذشته ازوقت
Joking apart. U از شوخی گذشته ( جدی )
retorsion U عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
over a U گذشته ازسن بلوغ یا12سال
sped U گذشته و قسمت سوم speed
her prime of life is past U عنفوان جوانی وی گذشته است
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com