Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
course of dealing
U
دوره مذاکرات خرید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
procurement cycle
U
دوره خرید
course of dealing
U
دوره خرید و فروش
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
close price
U
دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
purchase request
U
درخواست خرید جنس تقاضای عقد پیمان خرید
field buying
U
خرید کردن در صحرا خرید محلی
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
purchase price variance
U
سپرده اختلاف قیمت خرید سپرده تضمینی خرید
order
U
خرید سفارش خرید
pourparlers
U
مذاکرات
dealings
U
مذاکرات
goings-on
U
مذاکرات
process of negotiations
U
روند مذاکرات
round of negotiations
U
دور مذاکرات
cloture
U
کفایت مذاکرات
negotiation round
U
دور مذاکرات
failure of negotiations
U
شکست مذاکرات
negotiator
U
سرپرست مذاکرات
leader of the negotiations
U
سرپرست مذاکرات
chief negotiator
U
سرپرست مذاکرات
result of the negotiations
U
نتیجه مذاکرات
negotiation outcome
U
نتیجه مذاکرات
negotiation result
U
نتیجه مذاکرات
negotiation result
U
پی آمد مذاکرات
proceedings
U
شرح مذاکرات
negotiation outcome
U
پی آمد مذاکرات
result of the negotiations
U
پی آمد مذاکرات
negotiation result
U
عاقبت مذاکرات
negotiation outcome
U
عاقبت مذاکرات
negotiation result
U
حاصل مذاکرات
break down of negotiation
U
تفکیک مذاکرات
negotiation outcome
U
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
U
حاصل مذاکرات
result of the negotiations
U
عاقبت مذاکرات
progress of negotiations
U
پیشرفت مذاکرات
minute
U
خلاصه مذاکرات
record
U
صورت مذاکرات
transactions
U
شرح مذاکرات
proceedings of the parliament
U
مذاکرات مجلس
preliminary negotiations
U
مذاکرات مقدماتی
peace negotiations
U
مذاکرات صلح
proceed with deliberations
U
شروع مذاکرات
peace negotiation
U
مذاکرات صلح
hansard
U
مذاکرات رسمی
negotiations
U
معاوضه مذاکرات
transaction
U
خلاصه مذاکرات
negotiation
U
معاوضه مذاکرات
minutes
U
خلاصه مذاکرات
proceeding
U
پیشرفت خلاصه مذاکرات
debates
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
closures
U
رای کفایت مذاکرات
debating
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
In the course of the discussions.
U
درطی مذاکرات ومباحثات
closure
U
رای کفایت مذاکرات
debated
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
opening of negotiations
U
افتتاح مذاکرات
[معاملات]
debate
U
مذاکرات پارلمانی منازعه
parliamentary discussions
U
گفتگوها یا مذاکرات مجلس
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
central purchase
U
خرید اماد به طور تمرکزی خرید اماد به طور یکجا
The negotiations were successful ( inconclusive ) .
U
مذاکرات به نتیجه رسید ( نرسید )
cloture
U
رای به کفایت مذاکرات دادن
quorum
U
اکثریت لازم برای مذاکرات
put the question
U
مذاکرات را کافی دانستن ورای گرفتن
tamper
U
مذاکرات پنهانی وزیر جلی داشتن
collective bargaining
U
مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
closures
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
closure
U
رای کفایت مذاکرات عمل محصور شدن
hansardize
U
متوجه مذاکرات جلسه پیش خودش کردن
count out of the house
U
مذاکرات را به علت فقدان حدنصاب قطع کردن
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
negotiation
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
negotiations
U
تماس ها مذاکرات و تماسهای بین دولتها به عناوین مختلف
China has signalled
[its]
readiness to resume talks.
U
چین آمادگی
[خود را ]
برای از سرگیری مذاکرات نشان داد.
protocols
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
protocol
U
خلاصه مذاکرات معاهده و اتفاق نسخه اول و اصلی مقاوله نامه مقدماتی
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
U
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
verbal note
U
شود مورد استفاده قرار می گیرد و گاهی نیز برای ان که خلاصهای از مذاکرات شفاهی در دست باشد تنظیم می گردد
buy
U
خرید
purchasing
U
خرید
purchased
U
خرید
shopping
U
خرید
procurement
U
خرید
buying
U
خرید
buys
U
خرید
purchases
U
خرید
underwrite
U
خرید
underwrote
U
خرید
bondwoman
U
زن زر خرید
underwrites
U
خرید
underwriting
U
خرید
purchase
U
خرید
underwritten
U
خرید
bond servant
U
زر خرید
bids
U
پیشنهاد خرید
futures exchange
U
خرید اتی
rebuy
U
خرید مکرر
redemption yield
U
بازده خرید
redemption
U
باز خرید
credit purchase
U
خرید نسیه
regional purchase
U
خرید محلی
conditions of purchase
U
شرایط خرید
purchasing department
U
قسمت خرید
purchasing office
U
قسمت خرید
purchasing department
U
دفتر خرید
counter purchase
U
خرید متقابل
purchasing office
U
دفتر خرید
purchasing officer
U
مامور خرید
purchasing officer
U
مسئول خرید
purchasing patterns
U
الگوی خرید
bid
U
پیشنهاد خرید
bulk buying
U
خرید فله
coemption
U
خرید کل محصول
blanket buying
U
خرید کلی
purchase order
U
دستور خرید
buying price
U
قیمت خرید
to make a purchase
U
خرید کردن
purchase notice agreements
U
پیمان خرید
purchase notice agreements
U
قراردادهای خرید
buyer's market
U
بازار خرید
buyers market
U
بازار خرید
buying and selling
U
خرید و فروش
nundination
U
خرید و فروش
buying rate
U
نرخ خرید
purchasable
U
باب خرید
purchase order
U
سفارش خرید
buys
U
خرید کردن
short covering
U
پیش خرید
purchasing analyst
U
تحلیل گر خرید
purchase requisition
U
درخواست خرید
achate
U
عقیق خرید
acquisition authority
U
اجازه خرید
buy
U
خرید کردن
purchase rate
U
نرخ خرید
advance purchase
U
خرید سلف
bargain
U
خرید ارزان
cornering
U
خرید یکجا
lump sum purchase
U
خرید یکجا
lump sum purchase
U
خرید کلی
hire purchase
U
خرید اقساطی
local purchase
U
خرید از محل
local purchase
U
خرید محلی
oniomania
U
جنون خرید
dear bought
U
گران خرید
local procurement
U
خرید محلی
monopolist
U
انحصار خرید
monopsony
U
انحصار خرید
field buying
U
خرید در صحرا
offer to purchase
U
پیشنهاد خرید
corners
U
خرید یکجا
forward purchase
U
خرید سلف
forward purchase
U
پیش خرید
open purchase
U
خرید ازاد
forward purchasing
U
پیش خرید
real estate
U
خرید زمین
impulse buying
U
خرید بی مقدمه
business
U
خرید یا فروش
businesses
U
خرید یا فروش
purchasing power
U
توان خرید
corner
U
خرید یکجا
dealing
U
خرید و فروش
shopping basket
U
سبد خرید
purchasing power
U
قدرت خرید
shopping cart
U
گاری خرید
off-market purchases
U
خرید در بیرون از بورس
automated purchasing
U
خرید بصورت اتوماتیک
blanket buying
U
خرید بصورت عمده
real account
U
حساب خرید املاک
open indent
U
سفارش خرید باز
furriery
U
خرید وفروش خز خزدوزی
shop
U
کارخانه خرید کردن
purchasing research
U
تحقیق در خصوص خرید
open purchase
U
خرید از بازار ازاد
real purchasing power
U
قدرت خرید واقعی
preclusive buying
U
خرید پیشگیری کننده
hedges
U
خرید و فروش تامینی
hedged
U
خرید و فروش تامینی
hedge
U
خرید و فروش تامینی
average purchase rate
U
نرخ متوسط خرید
buy in advance
U
پیش خرید کردن
oligopsony
U
خرید نیمه انحصاری
credits
U
خرید وفروش اعتباری
value for money
U
قدرت خرید پول
call option
U
خرید به شرط خیار
Examine it first before buying.
U
قبل از خرید امتحانش کن
credit
U
خرید وفروش اعتباری
institute of purchasing and supply
U
موسسه خرید و عرضه
brokerage
U
کارمزد خرید سهام
procurement lead time
U
زمان انجام خرید
the longs
U
پیش خرید کنندگان
crediting
U
خرید وفروش اعتباری
procuration
U
تحصیل چیزی خرید
credited
U
خرید وفروش اعتباری
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com