Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preadolescence
U
دوره قبل از بلوغ انسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
prepuberty
U
دوره قبل از بلوغ
imfancy
U
عدم بلوغ نخستین دوره رشد
pronucleus
U
هسته سلول قابل لقاح پس ازتکمیل دوره بلوغ وورودنطفه به درون تخم جانور
floruit
U
دوره رشد وپیشرفت انسان
zinjanthropus
U
شبه انسان دارای ابروی کوتاه و دندان اسیاب بزرگ دوره پلیستوسن سفلی
anthrop
U
پیشوند بمعانی > انسان < و > جنس انسان <
anthropo
U
پیشوند بمعانی >انسان < و > جنس انسان <
artificial intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
intelligence
U
طراحی برنامههای کامپیوتری که ازهوش انسان و توابع تصمیم گیری تقلید میکند و ارائه کننده دلایل پایه و خصوصیات انسان است
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
anthropography
U
علم ساختمان بدن انسان رشتهای از علم انسان شناسی که درباره تاثیراوضاع جغرافیایی بر روی نژادها صحبت میکند
feelings indigenous to man
U
احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
Neanderthal
U
وابسته به انسان غارنشین وابسته به انسان وحشی واولیه
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
pubetry
U
بلوغ
puberty
U
سن بلوغ
pubescence
U
بلوغ
adult age
U
سن بلوغ
pubescence
U
سن بلوغ
growth
U
بلوغ
puberty
U
بلوغ
maturation
U
بلوغ
age
U
سن بلوغ
of age
<idiom>
U
بلوغ
nubility
U
بلوغ
maturity
U
بلوغ
ages
U
سن بلوغ
growths
U
بلوغ
adultness
U
بلوغ
adolescence
U
بلوغ
mental maturity
U
بلوغ ذهنی
sexual maturity
U
بلوغ جنسی
puberty
U
بلوغ جنسی
puberal
U
وابسته به بلوغ
minorities
U
عدم بلوغ
emotional maturity
U
بلوغ هیجانی
minority
U
عدم بلوغ
impuberty
U
عدم بلوغ
grow up
U
به سن بلوغ رسیدن
pubertas praecox
U
بلوغ زودرس
social maturity
U
بلوغ اجتماعی
nonage
U
عدم بلوغ
lack of sufficient age
U
عدم بلوغ
pubertal
U
وابسته به بلوغ
economic maturity
U
بلوغ اقتصادی
drive to maturity
U
حرکت بسوی بلوغ
To attain puberty.
U
بسن بلوغ رسیدن
immaturity
U
عدم بلوغ و رشد
preadolescent
U
شخصیکه هنوز به بلوغ نرسیده
over a
U
گذشته ازسن بلوغ یا12سال
prepuberal
U
وابسته بدوره قبل از بلوغ
vineland social maturity scale
U
مقیاس بلوغ اجتماعی واینلند
prebubertal
U
وابسته بدوره قبل از بلوغ
california tests of mental maturity
U
ازمونهای کالیفرنیا برای بلوغ ذهنی
gonogenesis
U
کمال و بلوغ سلول نطفه یاجرثومه
columbia mental maturity scale
U
مقیاس کلمبیا برای بلوغ ذهنی
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
stagnation thesis
U
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
in human shape
U
انسان
homosapiens
U
انسان
loard of creation
U
انسان
human beings
U
انسان
mortals
U
انسان
human being
U
انسان
mans
U
انسان
man
U
انسان
homo
U
انسان
mortal
U
انسان
palm
U
کف دست انسان
anthropomorphic
U
شبیه انسان
voice
U
صدای انسان
egalitarian
U
طرفدارتساوی انسان
anthropophobia
U
انسان هراسی
humansit
U
انسان دوست
godman
U
انسان خداوار
subhuman
U
مادون انسان
economic man
U
انسان اقتصادی
humanitarian
U
انسان گرایانه
homosapiens
U
نوع انسان
kindlity
U
انسان وار
cannibalism
U
ادمخواری انسان
humanoid
U
شبیه انسان
primitive
U
انسان اولیه
voices
U
صدای انسان
misanthrope
U
انسان گریز
misanthropes
U
انسان گریز
anthropologist
U
انسان شناس
dewlap
U
غبغب انسان
infrahuman
U
پایین تر از انسان
dewlaps
U
غبغب انسان
the outward man
U
انسان فاهر
anthropology
U
انسان شناسی
infrahuman
U
مادون انسان
voicing
U
صدای انسان
rumps
U
کفل انسان
rump
U
کفل انسان
humankind
U
نوع انسان
misanthropy
U
انسان بیزاری
anthropocentrism
U
انسان محوری
superhuman
U
برتر از انسان
humanoids
U
شبیه انسان
pithecanthrope
U
انسان میمونی
manward
U
بطرف انسان
hominid
U
جنس انسان
homo economicus
U
انسان اقتصادی
humanly
U
مثل انسان
anthropomorphism
U
انسان انگاری
humanist
U
انسان گرا
homo politicus
U
انسان اجتماعی
The human body
U
بدن انسان
human nature
U
طبیعت انسان
homo faber
U
انسان ابزارساز
anthropoid
U
انسان نما
marginal man
U
انسان حاشیهای
eudemonology
U
گفتاردرسعادت انسان
brisket
U
سینه انسان
anthropoid
U
شبه انسان
anthropoids
U
شبه انسان
atomy
U
اسکلت انسان
heidelberg man
U
انسان هایدلبرگ
human movement
U
حرکت انسان
bod
U
بدن انسان
bods
U
بدن انسان
anthropoids
U
انسان نما
mankind
U
نوع انسان
palms
U
کف دست انسان
apes
U
میمون انسان نما
prehuman
U
پیش از پیدایش انسان
aping
U
میمون انسان نما
equalitarian
U
طرفدار تساوی انسان
man made
U
مصنوع انسان انسانی
voice
U
صدای سخنرانی انسان
feces
U
مدفوع انسان وحیوان
foliate mask
U
صورت مجسمه انسان
anthropometry
U
انسان سنجی جسمانی
hypomorph
U
انسان سرگرد وپاکوتاه
pre adamite
U
انسان پیش از ادم
aped
U
میمون انسان نما
voices
U
صدای سخنرانی انسان
theophany
U
تجلی خدا به انسان
ape
U
میمون انسان نما
humanism
U
مکتب اصالت انسان
theophany
U
فهور خدابه انسان
man trap
U
دام برای انسان
trunk
U
خرطوم بینی انسان
varmint
U
انسان یاحیوان مزاحم
neoanthropic
U
شبیه انسان جدید
kindlily
U
بطورملایم انسان وار
anthropomorphic
U
دارای شکل انسان
neoanthropic
U
وابسته به انسان جدید
cultural anthropology
U
انسان شناسی فرهنگی
misanthropic
U
مربوط به انسان گریزی
physical anthropology
U
انسان شناسی جسمانی
hu man
U
وابسته ب ه انسان بشری
buff
U
جلا پوست انسان
ethos
U
صفات وشخصیت انسان
humankind
U
بشریت نژاد انسان
buffs
U
جلا پوست انسان
manxman
U
اهل جزیره انسان
man of mould
U
انسان خاکی یا فانی
superman
U
موجود مافوق انسان
supermen
U
موجود مافوق انسان
man-made
U
ساخته دست انسان
man made
U
ساخته دست انسان
anthropology
U
علم انسان شناسی
homosapiens
U
نام علمی انسان
varment
U
انسان یاحیوان مزاحم
man-made
U
مصنوع انسان انسانی
homo sapiens
U
انسان اندیشه ورز
voicing
U
صدای سخنرانی انسان
trunks
U
خرطوم بینی انسان
crutches
U
محل انشعاب بدن انسان
superhuman
U
ابر انسان فوق بشری
humanization
U
انسان پروری متمدن سازی
crutch
U
محل انشعاب بدن انسان
gorilla
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
gorillas
U
بزرگترین میمون شبیه انسان
theophanic
U
وابسته به تجلی خدا به انسان
subhuman
U
دارای صفاتی شبیه انسان
glanders
U
بیماری مسری اسب و انسان
satyr
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
satyrs
U
موجود نیمه انسان ونیمه بز
truncal
U
وابسته به تنه انسان یا درخت
ash
U
بقایای جسد انسان پس از مرگ
zombi
U
انسان زنده شد ادم احمق
non-human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
non human
U
غیر متعلق به نژاد انسان
man-eaters
U
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
man-eater
U
جانوری که انسان را میخورد ادمخوار
hu man
U
دارای خوی انسانی انسان
self born
U
پیدا شده در نفس انسان
macaque
U
بوزینه دم کوتاه شبیه انسان
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com