Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
trimester
U
دوره سه ماهه
quarter
[year]
U
دوره سه ماهه
quarterly period
U
دوره سه ماهه
three-month period
U
دوره سه ماهه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
refresher course
U
دوره اموزش یک ماهه
refresher courses
U
دوره اموزش یک ماهه
Other Matches
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
trimensual
U
سه ماهه
quatrerly
U
سه ماهه
quarterly
U
سه ماهه
half yearly
U
شش ماهه
semiyearly
U
شش ماهه
permed
U
فر شش ماهه
perm
U
فر شش ماهه
perming
U
فر شش ماهه
monthly
U
هر ماهه
perms
U
فر شش ماهه
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
permed
U
فر شش ماهه زدن
quarterage
U
مزد سه ماهه
perming
U
فر شش ماهه زدن
quarterage
U
قسط سه ماهه
perms
U
فر شش ماهه زدن
turing this quarter
U
در این سه ماهه
perm
U
فر شش ماهه زدن
quarterly report
U
گزارش سه ماهه
The baby is there months old .
U
نوزاد سه ماهه است
semiannual
U
دارای دوام شش ماهه
on credit month's
U
وام با وعده ..... ماهه
A one-month notice.
U
اطلاع قبلی یک ماهه
it is four months old
U
چهار ماهه است
semiannual
U
شش ماهه نصف سالی
periodicals
U
مجلاتی که بصورت دورهای ماهانه سه ماهه سالانه و ... منتشر میشوند
It's pretty hard to be in a bad mood around a fivemonth old baby.
U
ناراحت بودن در کنار یک نوزاد پنج ماهه کار سختی است.
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
heptagons
U
هفت پهلویی هفت ماهه
heptagon
U
هفت پهلویی هفت ماهه
quarterly journal of economics
U
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
term
U
دوره
reviewal
U
دوره
contemporary
U
هم دوره
termed
U
دوره
edge
U
دوره
edges
U
دوره
contemporaries
U
هم دوره
periodicity
U
دوره
rimless
U
بی دوره
compass
U
دوره
one's d.
U
دوره
courses
U
: دوره
terming
U
دوره
instar
U
دوره
epoch
U
دوره
perimeter
U
دوره
perimeters
U
دوره
cycles
U
دوره
rhythm
U
دوره
stadiums
U
دوره
stadium
U
دوره
epochs
U
دوره
rims
U
دوره
career
U
دوره
rim
U
دوره
careered
U
دوره
careering
U
دوره
careers
U
دوره
stadia
U
دوره
rhythms
U
دوره
eras
U
دوره
era
U
دوره
felloe
U
دوره
felly
U
دوره
Ice Age
U
دوره یخ
periphery
U
دوره
peripheries
U
دوره
he has run his race
U
دوره
phase
U
دوره
phased
U
دوره
cycled
U
دوره
cycle
U
دوره
phases
U
دوره
periods
U
دوره
to have ones fling
U
دوره
border
U
دوره
bordered
U
دوره
bordering
U
دوره
pool
U
دوره
circuit
U
دوره
circuits
U
دوره
set
U
دوره
sets
U
دوره
outline
U
دوره
setting up
U
دوره
sessions
U
دوره
pools
U
دوره
course
U
: دوره
outlining
U
دوره
period
U
دوره
outlined
U
دوره
outlines
U
دوره
coursed
U
: دوره
session
U
دوره
pooled
U
دوره
measuring period
U
دوره سنجش
contract period
U
دوره قرارداد
crier
U
دوره گرد
continous cycle
U
دوره بی وقفه
conducting period
U
دوره رسانایی
biennium
U
دوره دوساله
blocking period
U
دوره وقفه
budget period
U
دوره بودجه
house-parties
U
دوره خانگی
caird
U
دوره گرد
cheap jack
U
دوره گرد
colportage
U
دوره گردی
house party
U
دوره خانگی
critical period
U
دوره بحرانی
critical period
U
دوره شاخص
period/stretch/lapse of time
U
دوره زمان
estrous cycle
U
دوره فحلی
perlim
U
دوره مقدماتی
time period
U
دوره زمان
elimination heat
U
دوره مقدماتی
electoral legislative term
U
دوره انتخابیه
period
U
دوره زمان
duty factor
U
دوره کار
duty cycle
U
دوره کار
cycle time
U
زمان دوره
fellyfelloe
U
دوره درندگی
time span
U
دوره زمان
careered
U
دوره رسمی
on probation
U
در دوره ازمایشی
careering
U
دوره رسمی
careering
U
دوره زندگی
processes
U
دوره عمل
process
U
دوره عمل
fiscal years
U
دوره مالی
fiscal year
U
دوره مالی
careers
U
دوره رسمی
careers
U
دوره زندگی
occupancy cycle
U
دوره سکونت
basic course
U
دوره مقدماتی
house-party
U
دوره خانگی
adolescence
U
دوره جوانی
advanced course
U
دوره عالی
advance course
U
دوره عالی
career
U
دوره زندگی
action period
U
دوره کنش
career
U
دوره رسمی
careered
U
دوره زندگی
the a of infancy
U
دوره بچگی
period of instrument
U
دوره سنجه
procurement cycle
U
دوره خرید
production period
U
دوره تولید
puerperium
U
دوره نفاس
quadrennium
U
دوره چهارساله
quadrentnium
U
دوره چهارساله
tip circle
U
دوره نوک
the rim of a wheel
U
دوره چرخ
the iron age
U
دوره بی رحمی
the iron age
U
دوره ستمگری
to run over
U
دوره کردن
to serve apprenticeship
U
دوره شاگردی
period of office
U
دوره تصدی
period of production
U
دوره تولید
period of roll
U
دوره تناوب
period of vibratio
U
دوره ارتعاش
transition period
U
دوره گذار
pliocene
U
دوره پلیوسن
practice period
U
دوره تمرین
preparatory interval
U
دوره امادگی
probationary period
U
دوره ازمایشی
recurrence interval
U
دوره تناوب
return perion
U
دوره تناوب
rest period
U
دوره استراحت
retention period
U
دوره ابقا
retrace interval
U
دوره بازگشت
retrace period
U
دوره بازگشت
retrace time
U
دوره بازگشت
return interval
U
دوره بازگشت
short period
U
دوره کوتاه
schooltime
U
دوره تحصیلی
sexennium
U
دوره شش ساله
refreshing course
U
دوره بازاموزی
refractory period
U
دوره بی پاسخی
testing time
U
دوره ازمون
refersher course
U
دوره توجیهی
termtime
U
دوره تحصیلی
termtime
U
دوره تصدی
term of maintenance
U
دوره نگاهداری
tempering cycle
U
دوره بازپخت
refersher course
U
دوره استثنایی
snakebite
U
دوره بدشانسی
short term
U
دوره کوتاه
senescence
U
دوره سالخوردگی
hucksterer
U
دوره گرد
idle period
U
دوره استراحت
idle time
U
دوره عطالت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com