Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
Achaemenid
U
دوره سلطنت هخامنشیان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
interregna
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnum
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums
U
فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
achaemenian
U
هخامنشیان
achamenidae
U
سلسله هخامنشی هخامنشیان
subkingdom
U
سلطنت تابع سلطنت دیگری
viceroyalty
U
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
viceroyship
U
نیابت سلطنت مدت نیابت سلطنت
holocene
U
وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off periods
U
دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
sultanates
U
سلطنت
king ship
U
سلطنت
sultanate
U
سلطنت
dominion
U
سلطنت
king dom
U
سلطنت
queenhood
U
سلطنت
kingdom
U
سلطنت
antimonaechical
U
ضد سلطنت
kinghood
U
سلطنت
raj
U
سلطنت
reign
U
سلطنت
the u kingdom
U
سلطنت
Majesties
U
سلطنت
realm
U
سلطنت
reigin
U
سلطنت
realms
U
سلطنت
reigns
U
سلطنت
Majesty
U
سلطنت
reigned
U
سلطنت
the u states
U
سلطنت
regencies
U
نیابت سلطنت
constitutional monarchy
U
سلطنت مشروطه
constitutional monarchies
U
سلطنت مشروطه
regency
U
نیابت سلطنت
decrown
U
خلع از سلطنت
antimonaechical
U
مخالف سلطنت
reigns
U
سلطنت کردن
reigned
U
سلطنت کردن
absolute monarchy
U
سلطنت مطلقه
reign
U
سلطنت کردن
kingship
U
مقام سلطنت
regnant
U
سلطنت کننده
monarchize
U
تبدیل به سلطنت
monarchize
U
سلطنت کردن
royalism
U
سلطنت طلبی
royalist
U
سلطنت طلب
rights of throne
U
حقوق سلطنت
the united kingdom
U
سلطنت متحده
royalist
U
طرفدار سلطنت
monarchic
U
سلطنت خواه
royalists
U
طرفدار سلطنت
monarchists
U
سلطنت طلب
monarchical
U
سلطنت طلبی
regality
U
سلطنت قلمرو
royalists
U
سلطنت طلب
monarchist
U
سلطنت طلب
dethroning
U
از سلطنت خلع کردن
reigin
U
جکومت سلطنت کردن
dethrones
U
از سلطنت خلع کردن
dethrone
U
از سلطنت خلع کردن
reign
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
vice regent
U
وابسته به نیابت سلطنت
reigned
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
reigns
U
سلطنت یاحکمرانی کردن
viceroyal
U
مربوط به نیابت سلطنت
viceregal
U
مربوط به نیابت سلطنت
dethroned
U
از سلطنت خلع کردن
absolutism
U
سیستم سلطنت استبدادی
monarchism
U
اصول سلطنت مستقل
regina
U
ملکه سلطنت کننده
colporteur
U
کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
monarchies
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
legitimism
U
هواخواه سلطنت ارثی ومشروع
enthrones
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
monarchic
U
مربوط به سلطان یا سلطنت مستقل
enthroned
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
monarchy
U
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
enthrone
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
enthroning
U
برتخت سلطنت نشاندن بلندکردن
legitimist
U
هواخواه اصول سلطنت با حق مشروع یا ارثی
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
Victorian
U
مربوط به زمان سلطنت ملکه ویکتوریا
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
light period
U
دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
lese majeste
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
monarch
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
sovereignty
U
پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
monarchs
U
پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
lese majesty
U
خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
Jacobean
U
مربوط بدوره سلطنت جیمزاول و دوم در انگلیس
princess regent
U
شاهزاده خانمیکه نیابت سلطنت راعهده دارباشد
production cycle
U
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
crown colony
U
بعضی از کلنیهای ممالک مشترک المنافع انگلیس که مقام سلطنت بر انها نظارت دارد
erastianism
U
سیستم فکری که وجود هرنوع منشاء الهی و اسمانی رابرای سلطنت و کلیسا نفی میکند
semifinal
U
مربوط به دوره نیمه نهایی دوره نیمه نهایی
monarchic
U
وابسته به حکومت سلطنتی وابسته به سلطنت
rimless
U
بی دوره
contemporary
U
هم دوره
edges
U
دوره
phase
U
دوره
phased
U
دوره
phases
U
دوره
cycle
U
دوره
peripheries
U
دوره
periphery
U
دوره
Ice Age
U
دوره یخ
contemporaries
U
هم دوره
compass
U
دوره
era
U
دوره
eras
U
دوره
edge
U
دوره
terming
U
دوره
perimeter
U
دوره
perimeters
U
دوره
rhythm
U
دوره
rhythms
U
دوره
felloe
U
دوره
felly
U
دوره
he has run his race
U
دوره
instar
U
دوره
one's d.
U
دوره
periodicity
U
دوره
reviewal
U
دوره
to have ones fling
U
دوره
stadiums
U
دوره
stadium
U
دوره
stadia
U
دوره
cycled
U
دوره
cycles
U
دوره
rim
U
دوره
rims
U
دوره
epoch
U
دوره
epochs
U
دوره
career
U
دوره
careered
U
دوره
careering
U
دوره
careers
U
دوره
coursed
U
: دوره
circuits
U
دوره
setting up
U
دوره
pools
U
دوره
pooled
U
دوره
pool
U
دوره
bordering
U
دوره
border
U
دوره
circuit
U
دوره
outline
U
دوره
course
U
: دوره
session
U
دوره
outlining
U
دوره
periods
U
دوره
outlines
U
دوره
courses
U
: دوره
sets
U
دوره
term
U
دوره
sessions
U
دوره
bordered
U
دوره
set
U
دوره
period
U
دوره
termed
U
دوره
outlined
U
دوره
fiscal years
U
دوره مالی
retrace period
U
دوره بازگشت
fiscal year
U
دوره مالی
careers
U
دوره رسمی
retrace interval
U
دوره بازگشت
trivium
U
دوره نخستین
trimester
U
دوره سه ماهه
cooling-off periods
U
دوره ملایمت
triennium
U
دوره سه ساله
life cycle
U
دوره زندگی
to run over
U
دوره کردن
processes
U
دوره عمل
process
U
دوره عمل
to serve apprenticeship
U
دوره شاگردی
adolescence
U
دوره جوانی
careered
U
دوره رسمی
life cycle
U
دوره عمر
transition period
U
دوره گذار
transition period
U
دوره انتقال
limitation period
U
دوره محدودیت
maintenance period
U
دوره تعمیرات
tournaments
U
یک دوره مسابقه
house-party
U
دوره خانگی
house-parties
U
دوره خانگی
sets
U
دوره مجموعه
house party
U
دوره خانگی
slumped
U
دوره رخوت
slumping
U
دوره رخوت
slumps
U
دوره رخوت
set
U
دوره مجموعه
return interval
U
دوره بازگشت
flux linking a turn
U
شاره دوره
career
U
دوره زندگی
slump
U
دوره رخوت
career
U
دوره رسمی
convalescence
U
دوره نقاهت
retrace time
U
دوره بازگشت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com