English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
probationary period U دوره ازادی مشروط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
paroling U ازادی مشروط
paroles U ازادی مشروط
paroled U ازادی مشروط
parole U ازادی مشروط
conditional discharge U ازادی مشروط
probation U ازادی مشروط
ticket of leave U سند ازادی مشروط زندانی محکوم به حبس ابد که ازطرف وزارت کشور صادر میشود
emancipation proclamation U اعلامیه ازادی بردگان اعلامیهای که در اول ژانویه 3681 به وسیله ابراهام لینکلن رئیس جمهور امریکاصادر و به موجب ان به بردگان سیاهپوست امریکایی ازادی اعطا شد
cooling off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
holocene U وابسته به دوره زمین شناسی حاضر که ازپایان دوره پلیستوسن شروع میگردد
cooling-off periods U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
cooling-off period U دوره رسیدگی دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
interregnum U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregnums U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
interregna U فاصله میان دوره یک سلطنت با دوره دیگر
provisional U مشروط
subject U مشروط
person in whose favor a condition is mad U مشروط له
subjects U مشروط
subjected U مشروط
subjecting U مشروط
limited U مشروط
provided U مشروط
contingent U مشروط
eventual U مشروط
conditioned U مشروط
conditional U مشروط
contingents U مشروط
pending U مشروط
qualified U مشروط
indispensable <adj.> U غیر مشروط
inalienable <adj.> U غیر مشروط
absolute <adj.> U غیر مشروط
estate at will U اجاره مشروط
providing U مشروط بر اینکه
unconditional U غیر مشروط
probationers U عفو مشروط
conditionally U بطور مشروط
contingent U تصادفی مشروط
plea U وعده مشروط
subject to being unsold U مشروط براینکه
on probation U در آزادی مشروط
probationer U عفو مشروط
provisional U شرطی مشروط
contingents U تصادفی مشروط
foul bill of lading U بارنامه مشروط
pleas U وعده مشروط
inevitable <adj.> U غیر مشروط
dirty bill od lading U بارنامه مشروط
condition U مشروط کردن
provided U مشروط به انکه
conditional probability U احتمال مشروط
absolute U غیر مشروط
conditional confession U اقرار مشروط
conditional order U سفارش مشروط
conditional contract U عقد مشروط
qualified endorsement U فهرنویسی مشروط
unalienable <adj.> U غیر مشروط
absolutes U غیر مشروط
claused bill og exchange U بارنامه مشروط
unalterable <adj.> U غیر مشروط
probatory U دال بر اثبات مشروط
probative U دال بر اثبات مشروط
on approval U مشروط به رضایت خریدار
restrictive indorsement U فهر نویسی مشروط
extra good time U معافی مشروط از زندان
sub modo U مشروط یا مضیق یا مقید
concurring opinion U رای موافق مشروط
conditional race U مسابقه مشروط با ارابه
colporteur U کتاب فروش دوره گرد فروشنده دوره گرد
deferred dividened U سودی که پرداخت ان مشروط به شرطی باشد
Payment on delivery of goods. U پرداخت هنگام ( مشروط به ) تحویل کالا
light period U دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
goods on approval U تحویل کالا به شرط قبولی کالاهای مشروط
production cycle U زمان یا دوره بافت یک فرش [این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
enfranchisement U ازادی
looseness U ازادی
large n U ازادی
liberties U ازادی
liberation U ازادی
openness U ازادی
manumission U ازادی
emancipation U ازادی
liberals U ازادی
insubjection U ازادی
freeness U ازادی
liberal U ازادی
liberty U ازادی
independence U ازادی
indpendence U ازادی
options U ازادی
option U ازادی
liberticide U ازادی کش
freedoms U ازادی
immunity U ازادی
release U ازادی
freedom U ازادی
releases U ازادی
released U ازادی
precarious U عاریهای بسته بمیل دیگری مشروط بشرایط معینی مشکوک
statue of liberty U مجسمه ازادی
probational U ازادی بقیدالتزام
economic freedom U ازادی اقتصادی
freedom to choose U ازادی در انتخاب
freedom of the press U ازادی نگارش
liberator U ازادی بخش
liberty of the press U ازادی مطبوعات
toleration U ازادی ازادگی
free will U ازادی اراده
the champion of liberty U مدافع ازادی
liberally U ازادی خواهانه
degrees of freedom U درجات ازادی
catholicity U ازادی فکر
degree of freedom U درجه ازادی
probation U ازادی بقیدالتزام
civil liberties U ازادی مدنی
civil liberty U ازادی مدنی
liberty party U حزب ازادی
advantages accruning from U ازادی مطبوعات
liberators U ازادی بخش
freedom of the press U ازادی مطبوعات
freedom of seas U ازادی دریاها
relief U فراغت ازادی
free enterprise U ازادی اقتصادی
laissez-faire U ازادی تجارت
habeas corpus U حکم ازادی
market freedom U ازادی بازار
market freedom U ازادی تجاری
emancipatory U ازادی بخش
elbowroom U ازادی عمل
medal of freedom U مدال ازادی
edict of emancipation U منشور ازادی
elbow room U ازادی عمل
freedom of enterprise U ازادی تجارت
freehand U ازادی در تصمیم
freehand U ازادی عمل
freedom of belief U ازادی عقیده
manumission U ازادی برده
freedom of experssion U ازادی بیان
manumit U ازادی بخشیدن
freedom of trade U ازادی تجارت
freedom of choice U ازادی انتخاب
franchise U ازادی حق انتخاب امتیاز
franchises U ازادی حق انتخاب امتیاز
freedom of entry and exit U ازادی ورود و خروج
the champion of liberty U سنگ بسینه زن ازادی
laissez faire U ازادی مطلق اقتصادی
libertarian U طرفدار ازادی اراده
libertarians U طرفدار ازادی اراده
declaration of indulgence U اعلام ازادی دینی
liberalism U اصول ازادی خواهی
free thought U ازادی فکر لامذهب
laissez-faire U ازادی کسب و کار
free thinking U ازادی از قیود مذهب
liberal U ازادی خواه زیاد
free movement of capital U ازادی جابجایی سرمایه
laissez-faire U ازادی صادرات وواردات
libertarianism U طرفداری از ازادی فردی
overindulgence U ازادی بیش از حد دادن
nurse of liberty U پرورشگاه یا مهد ازادی
latitude U ازادی عمل وسعت
liberty of conscience U ازادی عقیده یا فکر
liberals U ازادی خواه زیاد
latitudes U ازادی عمل وسعت
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
jubilee U روز ازادی سال ویژه
disestablishes U کلیسا را از ازادی محروم کردن
nationalist U ازادی خواه واستقلال طلب
freewheel U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheeled U با ازادی حرکت وجنبش کردن
freewheels U با ازادی حرکت وجنبش کردن
nationalists U ملی گرا ازادی طلب
jubilees U روز ازادی سال ویژه
four freedoms U ازادی در نطق و بیان عقیده
ransom U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
ransoms U ازادی کسی یاچیزی راخریدن
disestablishing U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablished U کلیسا را از ازادی محروم کردن
disestablish U کلیسا را از ازادی محروم کردن
scope U میدان دید ازادی عمل
nationalists U ازادی خواه واستقلال طلب
nationalist U ملی گرا ازادی طلب
the liberal party U حزب یا دسته ازادی خواه
Soc U ازادی دراخذ تصمیم قضایی
illiberal U متعصب مخالف اصول ازادی
edict of emancipation U ازادی بی قید و شرط اعطا شد
union shop U مغازه یاکارگاهی که اعضای خارج از اتحادیه کارگری رامیپذیرد مشروط باینکه بعداعضو شوند
deposition U درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
depositions U درCL مشروط بر ان است که اولا" به قید التزام به راستگویی و ثانیا" در حضورمامور رسمی تنظیم شود
liberalism U اعتقاد به ازادی ازلی و ابدی انسان
individualism U اصول ازادی فردی در سیاست واقتصاد
piscary U ازادی ماهیگیری در ابهای متعلق به غیر
gold palm U نشان شرکت در جنگهای ازادی امریکا
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
paroling U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroles U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
parole U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
paroled U ازادی زندانیان واسرا بقید قول شرف
the open door U ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
four freedoms U دین رهایی از احتیاج و بالاخره ازادی از ترس
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com