English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
career courses U دورههای عرضی نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
students U دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
student U دانشجوی دورههای تخصصی نظامی
crossbar U خط عرضی صلیب میله عرضی
crossbars U خط عرضی صلیب میله عرضی
cycles of loading U دورههای بار
career courses U دورههای تخصصی
militarism U روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
low latin U لاتین دورههای بعد
late latinu U لاتین دورههای بعد
game cycle U دورههای عملیاتی بازی جنگ
judge advocate U دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facings U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facing U یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
terminal command U فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
maneuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvres U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred U تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file U صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
terminals U سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
phantom order U قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel U چانل نظامی مجرای نظامی
military government U حکومت نظامی فرمانداری نظامی
dma U UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد
army terminals U باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta U شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
transect U بطور عرضی برش کردن برش عرضی کردن
crosser U عرضی
crosses U عرضی
crossest U عرضی
traverse U عرضی
traversed U عرضی
crossbars U خط عرضی
traverses U عرضی
traversing U عرضی
lateral U عرضی
cross U عرضی
crossbar U خط عرضی
transverse U عرضی
accidents U صفت عرضی
latitude band U نوار عرضی
transversal section U برش عرضی
leak coil U بوبین عرضی
transection U برش عرضی
cross head U تیر عرضی
cross brace U گیره عرضی
cross brace U مهار عرضی
cross compartment U دهلیز عرضی
transversal wave U موج عرضی
transverse acceleration U شتاب عرضی
transverse joint U درز عرضی
transverse bulkhead U تیغه عرضی
transverse bracing U تقویت عرضی
phenomenally U عارضی عرضی
phenomenal U عارضی عرضی
transverse axis U محور عرضی
latitude band U کمربند عرضی
accident U صفت عرضی
transverse crack U ترک عرضی
transverse reinforcement U ارماتور عرضی
cross cut U برش عرضی
timber U دنده عرضی
radial play U بازی عرضی
radial load U بار عرضی
cross section U مقطع عرضی
cross section U برش عرضی
cross section U نیمرخ عرضی
frame U دنده عرضی
northing U مختصات عرضی
cross trail U جاده عرضی
sag rod U مهار عرضی
sagrod U مهار عرضی
cross fall U شیب عرضی
cross feed U تغذیه عرضی
cross hole U سوراخ عرضی
cross linking U اتصال عرضی
cross piece U تیر عرضی
square ball U پاس عرضی
cross roll U نورد عرضی
sides way U نوسان عرضی
shape of cross section U نیمرخ عرضی
lateral route U جاده عرضی
cross traverse U تراورس عرضی
horizontal plane U صفحه عرضی
profiling U مقطع عرضی
profiles U مقطع عرضی
crossed belt U تسمه عرضی
axis U خط طولی یا عرضی
abeam U جهت عرضی
accidentalism U فلسفه عرضی
accidentalism U فلسفهء عرضی
baselinesman U خط نگهدار خط عرضی
profiled U مقطع عرضی
traversing fire U اتش عرضی
athwart U به طور عرضی
trimmed joist U تیر عرضی
transverse plane U صفحه عرضی
profile U مقطع عرضی
cross beam U تیر عرضی
transverse scale U مقیاس عرضی
transverse section U مقطع عرضی
deflection sweep U درو عرضی
collateral ganglia U عقدههای عرضی
transverse stress U تنش عرضی
transverse wave U موج عرضی
transverse fault U گسل عرضی
transverse valley U دره عرضی
lateral tell U سبقت عرضی
lateral stability U پایداری عرضی
lateral forces U نیروهای عرضی
lateral shifts U تغییرات عرضی
cross slide U کشوی لغزنده عرضی
traversed U حرکت عرضی یا مورب
traverse U حرکت عرضی یا مورب
traverses U حرکت عرضی یا مورب
cross sectional area U سطح مقطع عرضی
swinging of flow U نوسانات عرضی جریان
crossrial carriage U پاگیر تیر عرضی
accidental U غیر مترقبه عرضی
enfilade U درو عرضی کردن
cross sectional data U دادههای برش عرضی
backward pass U پاس عرضی یا به عقب
valley cross section U نیمرخ عرضی دره
northing U محور عرضی نقشه
broadside aerial U تشعشع کننده عرضی
y axis U محور عرضی مختصات
section of valley U نیمرخ عرضی دره
cross section U سطح مقطع عرضی
traversing U حرکت عرضی یا مورب
rafters U تیر عرضی طاق
cross wall U دیوار پلهای عرضی
cross barred U دارای میلههای عرضی
thwart U نشیمنگاه عرضی قایق
thwarted U نشیمنگاه عرضی قایق
latitude band U نوار عرضی زمینی
shrouds U بکسلهای عرضی ناو
transverse bending test U ازمایش خمش عرضی
transverse test specimen U نمونه ازمایش عرضی
transverse cardan shaft U محور کاردان عرضی
transverse conductance U مقدار هدایت عرضی
transverse fatigue test U ازمایش خستگی عرضی
cross tree U رابط عرضی دکلها
rafter U تیر عرضی طاق
cross-tree U [رابط عرضی دکلها]
brace U تیر تقویت عرضی
cross-aisle U [گوشواره عرضی کلیسا]
counter-brace U تیر تقویت عرضی
cross hole nut U مهره با سوراخ عرضی
braced U تیر تقویت عرضی
cross level buble U حباب تراز عرضی
transection U برش یا مقطع عرضی
crossing target U هدفهای متحرک عرضی
martial law U مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
hand salute U سلام نظامی دادن سلام نظامی
court martial U محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
lateral tell U پیشگیری هواپیما در حرکت عرضی
head string U خط عرضی فرضی وسط میزبیلیارد
cross folding test U ازمایش چین خوردگی عرضی
balkline U خط عرضی روی میز بیلیارد
cross trail U جاده سرتاسری عرضی در منطقه
broad beam headlamp U نور افکن با تشعشع عرضی
I have nothing more to say . U دیگر عرضی نیست ( ندارم )
keel U ستون عرضی مرکزی ناو
keels U ستون عرضی مرکزی ناو
terete U استوانهای شکل در برش عرضی
cross-gable U [سه گوشی کنار شیروانی عرضی]
tumple U گردش حول محور عرضی
toggles U میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
toggle U میله عرضی انتهای زنجیریابندبرای پیچاندن وکنترل ان
stocked U ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
balked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balk U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
frame U قاب زهوار دور دنده عرضی نرده
stock U ازادکردن ماهی پرورشی در اب میله عرضی لنگر
balking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
baulking U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
balkline spot U نقطه مرکزی خط عرضی روی میز بیلیارد
baulks U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
baulked U قسمت پشت خط عرضی روی میز بیلیارد
phugoid oscillation U نوسانهای با پریود طولانی هواپیما حول محور عرضی
ante-chapel U [قسمتی از نیایشگاه خصوصی شبیه گوشواره عرضی کلیسا با فضار ورودی مجزا]
fishbone mine U سیستم کانال کشی یاحفاری که به صورت شاخههای موازی عرضی کنده میشود
foreign military sales U فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
warping U پیچاندن بالها بصورت متقارن برای بدست اوردن پایداری عرضی و قابل کنترل
pitch control U کنترل دوران هواپیما حول محور عرضی در هواپیماهای عمود پروازو در سرعت نسبی کم یا صفر
bye U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
byes U صعود به دور بعدبه سبب نداشتن حریف گذشتن توپ از خط عرضی دروازه امتیاز بدون توپزن
warlike U نظامی
soldier U نظامی
serviced U نظامی
service U نظامی
mil U نظامی
fort U دژ نظامی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com