English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 21 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
utmost U دورترین
farthest U دورترین
furthest U دورترین
furthermost U دورترین
ultimate U دورترین
endmost U دورترین
farmost U دورترین
farthermost U دورترین
hindmost U دورترین
lattermost U دورترین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
farthest U دورترین نقطه
northernmost U دورترین محل در شمال
the utmost limits U دورترین منتهای کوشش
the back of beyond U دورترین گوشه جهان
outermost U از دورترین نقطه خارج
aboral U دورترین نقطه از جهان
extreme U دورترین نقطه فزونی
soputheasternmost U در دورترین نقطه جنوب شرقی
land's end U دماغهای که در دورترین قسمت باختر انگلستان واقع است
hyperborean U ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
outfield U محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com