Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
electron camera
U
دوربین الکترونی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
electron multiplier
U
چند برابر کننده الکترونی افزاینده الکترونی
sniper scope
U
دوربین تیراندازی بوسیله تیراندازان ماهر دوربین مادون قرمز دیدبانی در شب
infinity method
U
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
angle of view
U
زاویه رویت دوربین عکاسی میدان دید دوربین
cross line
U
بعلاوه داخل دوربین خط تار موی دوربین
hyperfocal distance
U
مسافت بین عدسی دوربین تانزدیکترین اشیاء میدان تصویردوربین وقتی که دوربین روی فاصله بینهایت تنظیم شود
synchroscope
U
دوربین کنترل اتش خودکارپدافند هوایی دوربین دستگاه توزیع اتش خودکار
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
lens distortion
U
خطای عدسی دوربین عکاسی انحراف عدسی دوربین عکاسی
electron physics
U
فیزیک الکترونی
electron ray
U
اشعه الکترونی
electron particle
U
ذره الکترونی
electron mirror
U
اینه الکترونی
electron sheath
U
پوسته الکترونی
electron shower
U
رگبار الکترونی
barrier layer
U
بند الکترونی
electronic current
U
جریان الکترونی
electron wave
U
موج الکترونی
gun
U
تفنگ الکترونی
guns
U
تفنگ الکترونی
electron tube
U
لامپ الکترونی
electron theory
U
تئوری الکترونی
electron theory
U
نظریه الکترونی
electron telescope
U
تلسکوپ الکترونی
electronic density
U
چگالی الکترونی
electron microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electron coupling
U
تزویج الکترونی
electron coupling
U
پیوست الکترونی
electron could
U
ابر الکترونی
electron configuration
U
ارایش الکترونی
electron cloud
U
ابر الکترونی
electron avalanche
U
بهمن الکترونی
electron beam
U
پرتوی الکترونی
electron beam
U
اشعه الکترونی
electron bombardment
U
بمباران الکترونی
electron capture
U
ربایش الکترونی
electron current
U
جریان الکترونی
electron cutting
U
برش الکترونی
electron microscope
U
میکروسکپ الکترونی
electron lens
U
لنز الکترونی
electron lens
U
عدسی الکترونی
electron hole
U
حفره الکترونی
electron gun
U
تفنگ الکترونی
electron gas
U
گاز الکترونی
electron flow
U
جریان الکترونی
electron diffraction
U
پراش الکترونی
electron density
U
چگالی الکترونی
electron capture
U
جاذبه الکترونی
electronic excitation
U
تحریک الکترونی
electronic transition
U
جهش الکترونی
electronic microscope
U
میکروسکوپ الکترونی
electronic tuning
U
تنظیم الکترونی
tubes
U
لامپ الکترونی
tube
U
لامپ الکترونی
electron cascade
U
ابشار الکترونی
electronic switch
U
سوئیچ الکترونی
electronic structure
U
ساختار الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوساز الکترونی
electronic flash
U
فلاش الکترونی
electronic formula
U
فرمول الکترونی
one electron atom
U
اتم تک الکترونی
computers
U
حسابگر الکترونی
computer
U
حسابگر الکترونی
electronic radiation
U
تشعشع الکترونی
electronic rectifier
U
یکسوکننده الکترونی
barrier layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
electron beam generator
U
مولد اشعه الکترونی
multidentate atom
U
اتم چند الکترونی
electron beam cutting
U
برش با اشعه الکترونی
density of an electron beam
U
چگالی اشعه الکترونی
electron disintegration
U
فرو ریزش الکترونی
electronic lens
U
عدسی یا لنز الکترونی
electron microscope
U
ذره بین الکترونی
eniac
U
ماشین حساب الکترونی
forbidden transition
U
جهش الکترونی ممنوع
gas filled valve
U
لامپ الکترونی گازی
electron beam welding
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
glass type tube
U
لامپ الکترونی شیشهای
welding by electron beam
U
جوشکاری با اشعه الکترونی
phosphor
U
معمولا اشعه الکترونی
depletion layer capacitance
U
فرفیت بند الکترونی
electron beam deflection system
U
سیستم شکست پرتو الکترونی
thermoelectron
U
الکترونی که در اثر گرماصادر شود
get a fix on something
<idiom>
U
نامه الکترونی دریافت کردن
output circuit
U
مدار خروجی لامپ الکترونی
beam current at a specified point
U
شدت اشعه الکترونی در یک نقطه
octal glass type tube
U
لامپ الکترونی هشت پایهای
input circuit
U
مدار ورودی لامپ الکترونی
electron beam focusing
U
تمرکز دهی اشعه الکترونی
mu
U
فاکتور شدت نیروی لامپ الکترونی
sferics
U
دستگاه الکترونی کشف طوفان هوا شناسی
beam
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
electron gun
U
بخشی از CRT که یک اشعه الکترونی ایجاد میکند
beams
U
دسته کردن اشعه الکترونی جهت دادن
bread-boards
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
bread-board
U
لوحهای که مدارهای آزمایشی الکترونی راروی آن میآرایند
synchrotron
U
دستگاه تقویت وتسریع ذرات بار دار الکترونی
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
electron beam recording
U
ضبط خروجی کامپیوتر مستقیماگ روی میکروفیلم با استفاده از اشعه الکترونی
presbyopic
U
دوربین
far seeing
U
دوربین
longsighted
U
دوربین
the penetration of a telescope
U
دوربین
night glass
U
دوربین شب
opera glasses
U
دوربین
long sighted
U
دوربین
binocular
U
دوربین
cameras
U
دوربین
camera
دوربین
telescopes
U
دوربین
far-sighted
U
دوربین
far sighted
U
دوربین
telescope
U
دوربین
vial
U
حباب دوربین
eye piece
U
عدسی سر دوربین
field glass
U
دوربین صحرایی
observation camera
U
دوربین نظارت
lens
U
عدسی دوربین
reflex sight
U
دوربین منشوری
telescopy
U
فن استعمال دوربین
telescopes
U
دوربین نجومی
the penetration of a telescope
U
قوه دوربین
theodo;ite
U
دوربین مهندسی
box camera
U
دوربین قوطی
opticians
U
دوربین فروش
miniature camera
U
دوربین مینیاتوری
sight
U
دوربین دیدن
kodak
U
دوربین عکاسی
camera tube
U
دوربین تلویزیونی
camera-shy
U
بیزار از دوربین
sights
U
دوربین دیدن
hypermetrope
U
ادم دوربین
telescope
U
دوربین نجومی
gun sight
U
دوربین توپ
box cameras
U
دوربین قوطی
metascope
U
دوربین تک چشمی
elbow telescope
U
دوربین بازویی
closed-circuit camera
U
دوربین نظارت
pickup tube
U
دوربین تلویزیونی
television camera tube
U
دوربین تلویزیونی
coarse sight
U
دوربین یدکی
color camera
U
دوربین رنگی
CCTV camera
U
دوربین امنیتی
computing sight
U
دوربین محاسب
observation camera
U
دوربین امنیتی
security camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین امنیتی
cross hair
U
خط داخل دوربین
drawtube
U
لوله دوربین
spyglass
U
دوربین کوچک
closed-circuit camera
U
دوربین امنیتی
surveillance camera
U
دوربین نظارت
binocular
U
دوربین دو چشم
reticle
U
عدسی دوربین
director sight
U
دوربین هادی
optician
U
دوربین فروش
CCTV camera
U
دوربین نظارت
binocular
U
دوربین دوچشمی
security camera
U
دوربین نظارت
camera nadir
U
خط لولای دوربین
electronic
U
میدانهای الکترومغناطیسی و الکتریسیته ساکن که توسط وسایل الکترونی زیاد ایجاد شده است .
reticle
U
شبکه دوربین نجومی
telescopic alidade
U
عضاده دوربین دار
opera glass
U
دوربین مخصوص اپرا
reticle
U
تار موی دوربین
riflescope
U
دوربین روی تفنگ
miniature camera
U
دوربین تصاویر کوچک
minicam
U
دوربین خیلی کوچک
minicamera
U
دوربین خیلی کوچک
tachometric sight
U
دوربین مسافت یاب
vidicon
U
لوله دوربین عکاسی
tachometric sight
U
دوربین مسافت سنج
tacheometer
U
دوربین نقشه برداری
tachymeter
U
دوربین مسافت یاب
snooper scope
U
دوربین تعقیب و دیدبانی
macrometer
U
دوربین مسافت سنج
dumpy level
U
تراز دوربین دار
security camera
U
دوربین مدار بسته
observation camera
U
دوربین مدار بسته
CCTV camera
U
دوربین مدار بسته
iris
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
(iris) diaphragm
U
دیافراگم
[دوربین عکاسی]
surveillance camera
U
دوربین مدار بسته
closed-circuit camera
U
دوربین مدار بسته
air survey camera
U
دوربین عکسبرداری هوایی
drawtube
U
دیدگاه میکرسکوپ یا دوربین
computing gunsight
U
دوربین محاسب توپ
colminator
U
دوربین شاخص توپ
camera window
U
دریچه دیافراگم دوربین
camera nadir
U
محورلولایی دوربین عکاسی
camera magazine
U
کاست فیلم دوربین
spotting scope
U
دوربین روی سه پایه
camera axis
U
محور دوربین عکاسی
cameras
U
دوربین یا جعبه عکاسی
line of collimation
U
خط تنظیم عدسی دوربین
isocentre
U
خط المرکزین دوربین عکاسی
sight
U
دوربین نشانه روی
infrared viewer
U
دوربین دیدبانی شبانه
sights
U
دوربین نشانه روی
infrared viewer
U
دوربین مادون قرمز
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com