English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
offset U دوخم شدگی
offsetting U دوخم شدگی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
offset U دوخم
offsetting U دوخم
gosseneck U دوخم
offsetting U دوخم کردن
offset U دوخم کردن
gelation U بسته شدگی سفت شدگی
bracket moulding U [بستی به شکل دوخم]
double leg and inside turnover U دوخم با عوض کردن دست شبیه سر و ته یکی مخالف یایک پا رو کار
imminution U کم شدگی باریک شدگی
erection U شق شدگی
embeddeness U حک شدگی
bottling U نخ شدگی
necks U نخ شدگی
neck U نخ شدگی
dostortion U کج شدگی
erections U شق شدگی
depressions U کم شدگی
the mast has raked U کج شدگی
depression U کم شدگی
geniculation U خم شدگی
turn over U واژگون شدگی
expunction U پاک شدگی
expurgation U پاک شدگی
carburization U پودر شدگی
bronchocele U بزرگ شدگی
flagginess U ول شدگی اویختگی
flocculence U قلنبه شدگی
acetification U ترش شدگی
gelidity U بسته شدگی
eviration U هذیان زن شدگی
erasure U پاک شدگی
hardening U سفت شدگی
detruncation U کوتاه شدگی
crookedness U انحناء و کج شدگی
desuetude U موقوف شدگی
diminution U کم شدگی تحقیر
dilution U رقیق شدگی
comminution U خرد شدگی
concretion U سفت شدگی
coagulation U دلمه شدگی
distotion factor U ضریب کج شدگی
fixedness U تثبیت شدگی
homogenization U هم جنس شدگی
recvrvature U دولا شدگی
scleriasis U سفت شدگی
strobilation U باریک شدگی
tight coupling U جفت شدگی
translocation U جابجا شدگی
encrustation U دلمه شدگی
encrustations U دلمه شدگی
purler U پرت شدگی از سر
pulverization U خرد شدگی
puchery U جمع شدگی
incalescence U گرم شدگی
intensification U افزون شدگی
invagination U غلاف شدگی
lateral yield U له شدگی جانبی
paralysation U فلج شدگی
liquescence U مایع شدگی
necking U باریک شدگی
nigrescence U سیاه شدگی
occlusion U بسته شدگی
occlusion U جفت شدگی
pairing U جفت شدگی
petrifaction U سنگ شدگی
shortening U کوتاه شدگی
sclerosis U سخت شدگی
contractions U جمع شدگی
coupling U جفت شدگی
acceptability U قبول شدگی
scarlet U سرخ شدگی
dispersion U پخش شدگی
choking U اب بند شدگی
removal U جدا شدگی
hybridization U هیبرید شدگی
leakage U فاش شدگی
pucker U جمع شدگی
puckered U جمع شدگی
puckering U جمع شدگی
contraction U جمع شدگی
leakages U فاش شدگی
narrowing U تنگ شدگی
conglomeration U گلوه شدگی
conglomerations U گلوه شدگی
diffusion U پخش شدگی
congestion U جمع شدگی
sprain U رگ برگ شدگی
sprained U رگ برگ شدگی
spraining U رگ برگ شدگی
sprains U رگ برگ شدگی
depression U گود شدگی
fading U محو شدگی
depressions U گود شدگی
expulsion U بیرون شدگی
expulsions U بیرون شدگی
puckers U جمع شدگی
blots U پاک شدگی
smelting U ذوب شدگی
polarization U قطبی شدگی
gasification U تبخیر شدگی
blotting U پاک شدگی
shrinkage U چروک شدگی
elongation U دراز شدگی
damnation U لعنت شدگی
locking U قفل شدگی
blot U پاک شدگی
petrification U سنگ شدگی
blotted U پاک شدگی
digression U پرت شدگی ازموضوع
shrinkage coefficient U ضریب جمع شدگی
scloroderma U سفت شدگی پوست
scleroma U سفت شدگی بافتها
diffraction broadening U پهن شدگی پراشی
shrinkage stress U خستگی جمع شدگی
supersession U جانشینی لغو شدگی
depressions U گود شدگی فرودافت
yielding U تسلیم شدگی فلز
degree of shrinkage U ضریب جمع شدگی
shrinkage U وابست جمع شدگی
shrinking U انقباض چوروک شدگی
accru U اجتماع فراهم شدگی
varicosity U گشاد شدگی سیاهرگ
delusion of control U هذیان کنترل شدگی
depression U گود شدگی فرودافت
shrink U انقباض چوروک شدگی
breaking U پاره گی قطع شدگی
erethism U تحریک شدگی زیاد
erasure U حک جای پاک شدگی
encephalomalacia U نرم شدگی مغز
shrinks U انقباض چوروک شدگی
edge triggered U با رها شدگی لبهای
gerontomorphosis U پیر شدگی نژاد
malady U فاسد شدگی بیماری
hepatization U سفت شدگی بافته
maladies U فاسد شدگی بیماری
constriction U فشار تنگ شدگی
hyperostosis U کلفت شدگی استخوان
disseisin U محروم شدگی ازتصرف
condensation U جمع شدگی تکاثف
sclerosis U سفت شدگی بافتها
malposition U جابجا شدگی جنین
constrictions U فشار تنگ شدگی
scoliosis U کج شدگی تیره پشت ازپهلو
domesticity U زندگانی خانگی رام شدگی
strobilization U تشکیل رشته باریک شدگی
enlarged tonsils U بزرگ شدگی لوزه ها [پزشکی]
depigmentation U بیرنگ شدگی رنگ رفتگی
coupling U جفت شدگی اتصال درگیری
shrinkage prevention U وسیله جلوگیری از جمع شدگی
fixation U خیره شدگی تعلق خاطر
scrappiness U اوراق شدگی ستیزه جویی
dc coupling U جفت شدگی جریان مستقیم
fixations U خیره شدگی تعلق خاطر
dipole dipole coupling U جفت شدگی دو قطبی- دوقطبی
incarcerated hernia U جمع شدگی کیسه فتق
senile keratosis U کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
individuation U تک شدگی تشخیص فرد در جمع شخصیت
hydrargyia or rism U مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
budding U تولید مثل غیرجنسی از طریق ایجاد قلمبه شدگی در بخشی از بدن جاندار
self insurance U بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
couplement U عمل امتزاج و جفت کردن جفت شدگی
lobation U قطعه قطعه شدگی مقطع زائده اویخته
acceptance test آزمایش کوچک شدگی آزمایش برداشت
hyprostosis U رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
slough U پوست دله زخم پوسته پوسته شدگی پوست انداختن
shoulders U [اصطلاحا جمع شدگی یا کیس شدن فرش در یک قسمت از آن می باشد که یا در اثر ترافیک و یا قرار دادن نامناسب مبلمان بوجود می آید. در صورتی که برآمدگی فرش برطرف نشود به الیاف آسیب زیادی می رسد و پاره می شود.]
cleavage U ورقه ورقه شدگی
delamination U لایه لایه شدگی
cleavages U ورقه ورقه شدگی
wrick U برگ برگ شدگی
arborization U شاخه شاخه شدگی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com