Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
come to
<idiom>
U
دوباره هوشیاری رایافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
etymologize
U
ریشه لغتی رایافتن
conscience
[archaic for: consciousness]
U
هوشیاری
alertness
U
هوشیاری
serpentine wisdom
U
هوشیاری
astuteness
U
هوشیاری
alertress
U
هوشیاری
appreciation
[awareness]
U
هوشیاری
sharpness
U
هوشیاری
awareness
U
هوشیاری
consciousness
U
هوشیاری
conscious mind
U
هوشیاری
aesthesia
U
هوش هوشیاری
cleverness
U
هوشیاری استعداد
cautioning
U
هوشیاری وثیقه
state of alert
U
وضعیت هوشیاری
cautions
U
هوشیاری وثیقه
cautioned
U
هوشیاری وثیقه
caution
U
هوشیاری وثیقه
sobersided
U
فروتن درحال هوشیاری
presence of mind
U
حاضر ذهنی هوشیاری
quale
U
شیی دارای خاصیت هوشیاری
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
to walk the chalk
U
بوسیله درست راه رفتن ازمیان خطهای گچ کشیده هوشیاری خود را ثابت کردن
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
preconsclous
U
قبل از هوشیاری قبل از خود اگاهی
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
revet
U
دوباره
anew
U
دوباره
again
U
دوباره
continually
U
دوباره و دوباره
de novo
U
دوباره
afresh
U
دوباره
bis
U
دوباره
on more
U
دوباره
refill
U
دوباره پرکردن
rewriter
U
دوباره نویس
rewake
U
دوباره برانگیختن
second check
U
بررسی دوباره
refill
U
دوباره پر کردن
refilled
U
دوباره پرکردن
rewriting
U
دوباره نوشتن
rejoined
U
دوباره پیوستن به
revest
U
دوباره گماشتن
retransmit
U
دوباره فرستادن
rejoin
U
دوباره پیوستن به
redevelops
U
دوباره فاهرکردن
redeveloped
U
دوباره فاهرکردن
resurge
U
دوباره برخاستن
reissuing
U
دوباره منتشرکردن
reissues
U
دوباره منتشرکردن
redevelop
U
دوباره فاهرکردن
reissued
U
دوباره منتشرکردن
reissue
U
دوباره منتشرکردن
refilled
U
دوباره پر کردن
rewrote
U
دوباره نویسی
rewrite
U
دوباره نوشتن
re-runs
U
دوباره دویدن
re-running
U
دوباره دویدن
re-run
U
دوباره دویدن
re-ran
U
دوباره دویدن
to come again
U
دوباره امدن
twice born
U
دوباره زاد
restart
U
شروع دوباره
rewrite
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نوشتن
rewrote
U
دوباره نوشتن
refilling
U
دوباره پرکردن
rewritten
U
دوباره نوشتن
refilling
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پرکردن
refills
U
دوباره پر کردن
rewriting
U
دوباره نویسی
rewrites
U
دوباره نویسی
rewritten
U
دوباره نویسی
re count
U
دوباره شمردن
rebirth
U
تولد دوباره
recurring
U
دوباره فاهرشونده
redintegrate
U
دوباره مستقرشونده
reelect
U
دوباره گزیدن
reenagement
U
استخدام دوباره
recapturing
U
دوباره تسخیرکردن
recaptures
U
دوباره تسخیرکردن
recaptured
U
دوباره تسخیرکردن
recapture
U
دوباره تسخیرکردن
refillable
U
دوباره پر کردنی
reproducing
U
دوباره تولیدکردن
reproduction
U
تولید دوباره
reproductions
U
تولید دوباره
re construction
U
دوباره سازی
re edify
U
دوباره ساختن
plerosis
U
دوباره پرشدن
reedify
U
دوباره ساختن
re establishment
U
دوباره برقرارسازی
once more
U
دوباره باردیگر
re fuse
U
دوباره گداختن
fox message
U
پیام دوباره
digamy
U
عروسی دوباره
recature
U
دوباره تسخیرکردن
recoat
U
دوباره اندودن
reproduces
U
دوباره تولیدکردن
regorge
U
دوباره فروبردن
rehear
U
دوباره شنیدن
refreshed
U
دوباره پر کردن
repeated test
U
ازمون دوباره
refresh
U
دوباره پر کردن
repiece
U
دوباره سر هم دادن
replenishment
U
دوباره پرکردن
reproducer
U
دوباره تولیدکننده
repullulate
U
دوباره درامدن
resorb
U
دوباره بعلیدن
resorption
U
بلع دوباره
reproduced
U
دوباره تولیدکردن
rejoins
U
دوباره پیوستن به
repass
U
دوباره عبورکردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
reproduce
U
دوباره تولیدکردن
reinvest
U
دوباره گماشتن
re echo
U
دوباره برگرداندن
refreshingly
U
دوباره سازی
refreshing
U
دوباره سازی
reconstructions
U
دوباره سازی
reconstruction
U
دوباره سازی
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
rejoining
U
دوباره پیوستن به
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
come back
U
دوباره مد شدن
retaking
U
دوباره گرفتن
reseating
U
دوباره نشاندن
reseated
U
دوباره نشاندن
reseat
U
دوباره نشاندن
readjusts
U
دوباره تعدیل
readjusting
U
دوباره تعدیل
render
U
دوباره دادن
readjusted
U
دوباره تعدیل
rendered
U
دوباره دادن
readjust
U
دوباره تعدیل
renders
U
دوباره دادن
reworking
U
دوباره ورزیدن
rallied
U
دوباره بکارانداختن
retaken
U
دوباره گرفتن
refloat
U
دوباره به اب انداختن
refloated
U
دوباره به اب انداختن
refloating
U
دوباره به اب انداختن
retakes
U
دوباره گرفتن
refloats
U
دوباره به اب انداختن
encore
U
دوباره بنوازید
rallies
U
دوباره بکارانداختن
redeveloping
U
دوباره فاهرکردن
Come again
<idiom>
دوباره تکرار کن.
retake
U
دوباره گرفتن
A fresh lease of life.
U
عمر دوباره
reworks
U
دوباره ورزیدن
reinstate
U
دوباره گماشتن
encores
U
دوباره بنوازید
reworked
U
دوباره ورزیدن
remakes
U
دوباره سازی
remake
U
دوباره سازی
rework
U
دوباره ورزیدن
reassembling
U
دوباره سوارکردن
rally
U
دوباره بکارانداختن
reassembles
U
دوباره سوارکردن
reassembled
U
دوباره سوارکردن
reassemble
U
دوباره سوارکردن
resold
U
دوباره فروختن
reselling
U
دوباره فروختن
resell
U
دوباره فروختن
reinstating
U
دوباره گماشتن
reinstates
U
دوباره گماشتن
reseats
U
دوباره نشاندن
reinstated
U
دوباره گماشتن
repeats
U
دوباره ساختن
resells
U
دوباره فروختن
repeats
U
دوباره گفتن
repeat
U
دوباره ساختن
repeat
U
دوباره گفتن
reforge
U
دوباره برسندان کوفتن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
regorge
U
دوباره قورت دادن
reinstall
U
دوباره کار گذاشتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com