Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
rewriter
U
دوباره نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
addersser or or
U
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
chirographer
U
خط نویس
romancer
U
رمان نویس
novelists
U
رمان نویس
novelist
U
رمان نویس
satirists
U
هجو نویس
satirist
U
هجو نویس
stenograph
U
تند نویس
epistoler
U
نامه نویس
fabler
U
افسانه نویس
fabulist
U
افسانه نویس
historian
U
تاریخ نویس
essayists
U
مقاله نویس
essayist
U
مقاله نویس
columnists
U
مقاله نویس
columnist
U
مقاله نویس
typists
U
ماشین نویس
typist
U
ماشین نویس
draughtsmen
U
طرح نویس
draughtsman
U
طرح نویس
draftsmen
U
طرح نویس
elegiast
U
قصیده نویس
elegiast
U
مرثیه نویس
emblematist
U
مثل نویس
endorseer
U
فهر نویس
endorser
U
فهر نویس
editorialist
U
سرمقاله نویس
dramaturge
U
درام نویس
endorser
U
پشت نویس
bookmakers
U
کتاب نویس
dialogist
U
مکالمه نویس
bookmaker
U
کتاب نویس
deponent
U
گواهی نویس
rough or foul copy
U
چرک نویس
epistler
U
رساله نویس
lexicographer
U
لغت نویس
story teller
U
افسانه نویس
elegist
U
مرثیه نویس
historians
U
تاریخ نویس
annotator
U
حاشیه نویس
annotator
U
تفسیر نویس
aphorist
U
موجز نویس
aphorist
U
پند نویس
programmer
U
برنامه نویس
typewritter
U
ماشین نویس
minute
U
پیش نویس
grandiloquent
U
قلنبه نویس
annalist
U
تاریخچه نویس
anecdotist
U
حکایت نویس
programmers
U
برنامه نویس
acceptor
U
قبولی نویس
affiant
U
گواهی نویس
allegorist
U
تمثیل نویس
calligrapher
U
خوش نویس
calligraphist
U
خوش نویس
chronicler
U
وقایع نویس
copyreader
U
سرمقاله نویس
cryptographer
U
رمز نویس
playwrights
U
نمایشنامه نویس
playwrights
U
پیس نویس
playwright
U
نمایشنامه نویس
playwright
U
پیس نویس
scriptwriters
U
نمایشنامه نویس
scriptwriter
U
نمایشنامه نویس
dramatists
U
نمایشنامه نویس
songwriter
U
سرود نویس
biographer
U
تذکره نویس
captions
U
زیر نویس
scholiast
U
حاشیه نویس
scrabbler
U
مسوده نویس
sign writer
U
تابلو نویس
conveyancer
U
قباله نویس
polygraphs
U
بسیار نویس
polygraph
U
بسیار نویس
biographers
U
تذکره نویس
sign writer
U
لوحه نویس
dramatist
U
نمایشنامه نویس
orthographer
U
درست نویس
paper stainer
U
کتاب نویس
natural historian
U
تاریخ نویس
tractarian
U
مقاله نویس
draft
U
چرک نویس
draft
U
پیش نویس
mythographer
U
اسطوره نویس
write once read many
U
یکبار نویس
pamphleteers
U
رساله نویس
paragrapher
U
عبارت نویس
proverbialist
U
مثل نویس
songwriter
U
ترانه نویس
evangelists
U
انجیل نویس
evangelist
U
انجیل نویس
pamphleteer
U
رساله نویس
phonographer
U
صدا نویس
proforma
U
پیش نویس
prosaist
U
نثر نویس
prosateur
U
نثر نویس
proser
U
نثر نویس
lexicographers
U
لغت نویس
drafted
U
پیش نویس
letter writer
U
کاغذ نویس
ball pens
U
روان نویس ها
ballpoints
U
روان نویس ها
ballpoint pens
U
روان نویس ها
odist
U
قصیده نویس
inker
U
مرکب نویس
gazetteer
U
روزنامه نویس
head liner
U
سرصفحه نویس
lapicide
U
سنگ نویس
letter writer
U
نامه نویس
ballpens
U
روان نویس ها
fictionist
U
افسانه نویس
fictionist
U
داستان نویس
caption
U
زیر نویس
foul copy
U
چرک نویس
gazetteer
U
مجله نویس
geneologist
U
شجره نویس
gnomical
U
کوتاه لب نویس
magazin
U
مجله نویس
idyllist
U
قصیده نویس
drafted
U
چرک نویس
magniloquent
U
قلنبه نویس
drafts
U
چرک نویس
tabulating machine
U
جدول نویس
drafts
U
پیش نویس
tabulator
U
جدول نویس
magazinist
U
مقاله نویس
magazinist
U
مجله نویس
the psalmist
U
زبور نویس
systems programer
U
برنامه نویس سیستم
to make a minute of
U
پیش نویس کردن
systems programmer
U
برنامه نویس سیستم
subscript
U
زیر نویس امضاء
sketched
U
پیش نویس ازمایشی
endorse
U
پشت نویس کردن
endorsed
U
پشت نویس کردن
subscriber of shares
U
پذیره نویس سهام
draft plan
U
پیش نویس برنامه
write white engine
U
موتور سفید نویس
sketch
U
پیش نویس ازمایشی
sketches
U
پیش نویس ازمایشی
protocol
U
پیش نویس سند
serialist
U
داستان نویس سریال
endorsing
U
پشت نویس کردن
story teller
U
افسانه گو حکایت نویس
system programmer
U
برنامه نویس سیستم
write black engine
U
موتور سیاه نویس
endorses
U
پشت نویس کردن
systems progarmmer
U
برنامه نویس سیستم ها
roughs
U
طرح پیش نویس
programmer analyst
U
برنامه نویس / تحلیل گر
drafted
U
پیش نویس طرح
drafted
U
پیش نویس کردن
drafts
U
پیش نویس چرکنویس
drafts
U
پیش نویس قرارداد
drafts
U
پیش نویس کردن
ink writer
U
در تلگراف مرکب نویس
gossiper
U
دری وری نویس
draft of a treaty
U
پیش نویس معاهده
drafted
U
پیش نویس قرارداد
drafted
U
پیش نویس چرکنویس
draft
U
پیش نویس کردن
proforma
U
پیام پیش نویس
penny a line
U
ارزان نویس بی مایه
parts programmer
U
برنامه نویس اجزاء
mythopoet
U
شاعر افسانه نویس
mythologist or ger
U
اساطیر نویس اساطیردان
maintenance programmer
U
برنامه نویس پشتیبان
draft
U
پیش نویس چرکنویس
maintenance programmer
U
برنامه نویس نگهداشت
draft
U
پیش نویس قرارداد
draft
U
پیش نویس طرح
verbose
U
دراز نویس درازگو
relative coding
U
برنامه نویس نسبی
applications programmer
U
برنامه نویس کاربردی
minute
U
پیش نویس کردن
application programmer
U
برنامه نویس کاربردی
accepting bank
U
بانک قبولی نویس
abstracter
U
خلاصه نویس دزد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com