English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (30 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
republish U دوباره منتشر کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
issuant U منتشر کننده منتشر شونده
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
put forth U منتشر کردن
irradiating U منتشر کردن
irradiates U منتشر کردن
diffusing U منتشر کردن
broadcasts U منتشر کردن
irradiate U منتشر کردن
diffused U منتشر کردن
irradiated U منتشر کردن
diffuse U منتشر کردن
diffuses U منتشر کردن
spread U منتشر کردن
give forth U منتشر کردن
broadcast U منتشر کردن
spreads U منتشر کردن
spreads U منتشر کردن یا شدن
spread U منتشر کردن یا شدن
circumfuse U باطراف منتشر کردن
propagates U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagated U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagate U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
propagating U منتشر کردن قلمه کردن انتقال دادن
diffused U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffusing U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuse U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
diffuses U نفوذ کردن منتشر شدن پراکندن
spread U [منتشر کردن مایع روی سطح]
publishes U طبع ونشر کردن منتشر کردن
publish U طبع ونشر کردن منتشر کردن
published U طبع ونشر کردن منتشر کردن
circulated U دایر کردن منتشر کردن
to put forth U منتشر کردن چاپ کردن
circulates U دایر کردن منتشر کردن
circulate U دایر کردن منتشر کردن
broaden U وسیع کردن منتشر کردن
broadened U وسیع کردن منتشر کردن
broadening U وسیع کردن منتشر کردن
broadens U وسیع کردن منتشر کردن
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
replenish U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refill U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
relive U دوباره تجربه کردن
republish U دوباره چاپ کردن
retry U دوباره محاکمه کردن
recollects U دوباره جمع کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
restart U روشن کردن دوباره
reinstall U دوباره برقرار کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reorder U دوباره مرتب کردن
recollected U دوباره جمع کردن
reimport U دوباره وارد کردن
renegotiate U دوباره مذاکره کردن
revise U دوباره چاپ کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
revises U دوباره چاپ کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
regains U دوباره تصرف کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
reoccupy U دوباره اغاز کردن
regained U دوباره تصرف کردن
remonetize U دوباره رایج کردن
recollect U دوباره جمع کردن
reconditions U دوباره درست کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
recondition U دوباره درست کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
cold start U دوباره روشن کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
reopened U دوباره باز کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
reopening U دوباره باز کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
reopens U دوباره باز کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
reproduced U دوباره چاپ کردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
retransmit U دوباره مخابره کردن
reopen U دوباره باز کردن
reproduce U دوباره چاپ کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
relives U دوباره تجربه کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
rescheduled U دوباره برنامهریزی کردن
reschedules U دوباره برنامهریزی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
recalculate U دوباره حساب کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
recommit U دوباره زندان کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
rescheduling U دوباره برنامهریزی کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
re establish U دوباره برپا کردن
retaken U دوباره تسخیر کردن
resurface U دوباره روکاری کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
retake U دوباره تسخیر کردن
re sort U دوباره جور کردن
re export U دوباره صادر کردن
resurfaces U دوباره روکاری کردن
resurfaced U دوباره روکاری کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
re paving U دوباره فرش کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com