English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
rebind U دوباره ملزم ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reedify U دوباره ساختن
repeats U دوباره ساختن
re edify U دوباره ساختن
repeat U دوباره ساختن
repeople U دوباره مسکون ساختن
reproduced U چاپ کردن دوباره ساختن
make over U انتقال دادن دوباره ساختن
reproduce U چاپ کردن دوباره ساختن
reproduces U چاپ کردن دوباره ساختن
to make over U انتقال دادن دوباره ساختن
reproducing U چاپ کردن دوباره ساختن
convinced U ملزم
obligated U ملزم
bound U ملزم
in binding form U به وجه ملزم
inconvincible U ملزم نشدنی
ties U ملزم کردن
tie U ملزم کردن
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
person to his promise U کسی را ملزم به ایفای وعده کردن
pacts U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
pact U قاعده عمومی و مطلقی را برقرار وخود را ملزم به رعایت ان می کنند
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
demurrer U ایراد میکند که ادله ابرازی برای اقامه دعوی کافی نیست و بالنتیجه خود را به پاسخگویی دادخواست ملزم نمیداند
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
revet U دوباره
on more U دوباره
anew U دوباره
afresh U دوباره
bis U دوباره
de novo U دوباره
continually U دوباره و دوباره
again U دوباره
reassembled U دوباره سوارکردن
reconstruction U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
reassemble U دوباره سوارکردن
reassembles U دوباره سوارکردن
refreshing U دوباره سازی
resorption U بلع دوباره
restart U شروع دوباره
rallied U دوباره بکارانداختن
refreshingly U دوباره سازی
rewake U دوباره برانگیختن
rallies U دوباره بکارانداختن
resurge U دوباره برخاستن
revest U دوباره گماشتن
reassembling U دوباره سوارکردن
rally U دوباره بکارانداختن
rewriter U دوباره نویس
plerosis U دوباره پرشدن
re construction U دوباره سازی
refresh U دوباره پر کردن
re count U دوباره شمردن
re echo U دوباره برگرداندن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
retransmit U دوباره فرستادن
refreshed U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
second check U بررسی دوباره
to come again U دوباره امدن
replenishing U دوباره پر کردن
recoat U دوباره اندودن
replenishes U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
twice born U دوباره زاد
re fuse U دوباره گداختن
digamy U عروسی دوباره
readjust U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
readjusting U دوباره تعدیل
readjusts U دوباره تعدیل
rehear U دوباره شنیدن
rendered U دوباره دادن
recapturing U دوباره تسخیرکردن
reinvest U دوباره گماشتن
re establishment U دوباره برقرارسازی
render U دوباره دادن
refillable U دوباره پر کردنی
reenagement U استخدام دوباره
repeats U دوباره گفتن
reelect U دوباره گزیدن
reproductions U تولید دوباره
reproduction U تولید دوباره
rebirth U تولد دوباره
recurring U دوباره فاهرشونده
recaptures U دوباره تسخیرکردن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recapture U دوباره تسخیرکردن
replenishment U دوباره پرکردن
recature U دوباره تسخیرکردن
reproducer U دوباره تولیدکننده
reproduced U دوباره تولیدکردن
once more U دوباره باردیگر
reproduce U دوباره تولیدکردن
encore U دوباره بنوازید
encores U دوباره بنوازید
reproduces U دوباره تولیدکردن
repiece U دوباره سر هم دادن
reproducing U دوباره تولیدکردن
renders U دوباره دادن
repass U دوباره عبورکردن
repeat U دوباره گفتن
repeated test U ازمون دوباره
redintegrate U دوباره مستقرشونده
fox message U پیام دوباره
regorge U دوباره فروبردن
resorb U دوباره بعلیدن
rewritten U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نویسی
come back U دوباره مد شدن
rewrite U دوباره نوشتن
reinstate U دوباره گماشتن
reinstated U دوباره گماشتن
reinstates U دوباره گماشتن
rewrites U دوباره نوشتن
rewrites U دوباره نویسی
rewritten U دوباره نوشتن
rewriting U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
reseat U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseats U دوباره نشاندن
re-runs U دوباره دویدن
reinstating U دوباره گماشتن
retake U دوباره گرفتن
refilling U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پرکردن
refilled U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پرکردن
reworking U دوباره ورزیدن
refill U دوباره پر کردن
reworked U دوباره ورزیدن
refill U دوباره پرکردن
refills U دوباره پرکردن
retaking U دوباره گرفتن
rejoins U دوباره پیوستن به
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
retaken U دوباره گرفتن
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
retakes U دوباره گرفتن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
reworks U دوباره ورزیدن
refills U دوباره پر کردن
rework U دوباره ورزیدن
refloated U دوباره به اب انداختن
resold U دوباره فروختن
reissued U دوباره منتشرکردن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
refloats U دوباره به اب انداختن
reissue U دوباره منتشرکردن
rejoin U دوباره پیوستن به
remake U دوباره سازی
redeveloping U دوباره فاهرکردن
repullulate U دوباره درامدن
resells U دوباره فروختن
reissues U دوباره منتشرکردن
reselling U دوباره فروختن
reissuing U دوباره منتشرکردن
rewrote U دوباره نویسی
resell U دوباره فروختن
remakes U دوباره سازی
redevelop U دوباره فاهرکردن
refloat U دوباره به اب انداختن
rejoining U دوباره پیوستن به
redevelops U دوباره فاهرکردن
refloating U دوباره به اب انداختن
rejoined U دوباره پیوستن به
rewrote U دوباره نوشتن
cold redrawing U دوباره کشی سرد
cold start U دوباره روشن کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com