Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (34 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remarried
U
دوباره عروسی کردن
remarries
U
دوباره عروسی کردن
remarry
U
دوباره عروسی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
digamy
U
عروسی دوباره
left handed marriage
U
عروسی با پست تر از خود عروسی با غیر هم کفو
wedding day
U
روز عروسی جشن سالیانه عروسی
reopened
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens
U
دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revived
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revives
U
دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate
U
دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship
U
دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regain
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains
U
دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate
U
دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
marries
U
عروسی کردن
marry
U
عروسی کردن
get marriage
U
عروسی کردن
wed
U
عروسی کردن با
to chang one's condition
U
عروسی کردن
to change ones condition
U
عروسی کردن
to get married
U
عروسی کردن
espouses
U
عروسی کردن نامزدکردن
espouse
U
عروسی کردن نامزدکردن
espoused
U
عروسی کردن نامزدکردن
espousing
U
عروسی کردن نامزدکردن
to pop the question
U
پیشنهاد عروسی کردن
married under a contract unlimited perio
U
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
consummates
U
انجام دادن عروسی کردن
consummating
U
انجام دادن عروسی کردن
consummated
U
انجام دادن عروسی کردن
consummate
U
انجام دادن عروسی کردن
unregenerated
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerate
U
دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
tempering (metallurgy)
U
بازپخت
[سخت گردانی]
[دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن]
[فلز کاری]
revamp
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping
U
دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking
U
دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
relayed
U
دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
refilled
U
دوباره پر کردن
refill
U
دوباره پر کردن
refreshes
U
دوباره پر کردن
double-check
<idiom>
U
دوباره چک کردن
refreshed
U
دوباره پر کردن
refilling
U
دوباره پر کردن
refills
U
دوباره پر کردن
replenishes
U
دوباره پر کردن
replenishing
U
دوباره پر کردن
replenished
U
دوباره پر کردن
replenish
U
دوباره پر کردن
refresh
U
دوباره پر کردن
looped
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops
U
تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
re-examines
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examining
U
دوباره بازپرسی کردن
reopening
U
دوباره باز کردن
revaluing
U
دوباره ارزیابی کردن
revalues
U
دوباره ارزیابی کردن
revalued
U
دوباره ارزیابی کردن
reopen
U
دوباره باز کردن
reopens
U
دوباره باز کردن
reopened
U
دوباره باز کردن
redeveloped
U
دوباره پیشرفته کردن
revalue
U
دوباره ارزیابی کردن
re-examined
U
دوباره بازپرسی کردن
re-examine
U
دوباره بازپرسی کردن
re examine
U
دوباره بازپرسی کردن
relive
U
دوباره تجربه کردن
relived
U
دوباره تجربه کردن
relives
U
دوباره تجربه کردن
reliving
U
دوباره تجربه کردن
rephrase
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrased
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrases
U
دوباره عبارتبندی کردن
rephrasing
U
دوباره عبارتبندی کردن
reschedule
U
دوباره برنامهریزی کردن
rescheduled
U
دوباره برنامهریزی کردن
reschedules
U
دوباره برنامهریزی کردن
rescheduling
U
دوباره برنامهریزی کردن
regarding
U
دوباره تسطیح کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
redefines
U
دوباره تعریف کردن
redefined
U
دوباره تعریف کردن
redefine
U
دوباره تعریف کردن
redistributing
U
دوباره پخش کردن
redistributes
U
دوباره پخش کردن
reinstate
U
دوباره برقرار کردن
reinstated
U
دوباره برقرار کردن
reinstates
U
دوباره برقرار کردن
reinstating
U
دوباره برقرار کردن
reappraise
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraised
U
دوباره ارزیابی کردن
reappraises
U
دوباره ارزیابی کردن
redevelop
U
دوباره پیشرفته کردن
reactivating
U
دوباره فعال کردن
reappraising
U
دوباره ارزیابی کردن
reactivates
U
دوباره فعال کردن
reactivated
U
دوباره فعال کردن
reactivate
U
دوباره فعال کردن
redeveloping
U
دوباره پیشرفته کردن
redevelops
U
دوباره پیشرفته کردن
redistribute
U
دوباره پخش کردن
redistributed
U
دوباره پخش کردن
resurface
U
دوباره روکاری کردن
reconditions
U
دوباره درست کردن
re establish
U
دوباره برپا کردن
reexamine
U
دوباره امتحان کردن
reforge
U
دوباره جعل کردن
rejuveoize
U
دوباره جوان کردن
reimport
U
دوباره وارد کردن
reinstall
U
دوباره برقرار کردن
reinsure
U
دوباره بیمه کردن
rebuilds
U
دوباره ساختمان کردن
rebuild
U
دوباره ساختمان کردن
reinterpret
U
دوباره تفسیر کردن
remonetize
U
دوباره رایج کردن
renegotiate
U
دوباره مذاکره کردن
reoccupy
U
دوباره اغاز کردن
reorder
U
دوباره مرتب کردن
republish
U
دوباره چاپ کردن
republish
U
دوباره منتشر کردن
reengage
U
دوباره استخدام کردن
reemploy
U
دوباره استخدام کردن
re establish
U
دوباره تاسیس کردن
re export
U
دوباره صادر کردن
re form
U
دوباره درست کردن
re paving
U
دوباره فرش کردن
re sort
U
دوباره جور کردن
re strain
U
دوباره صاف کردن
reassociate
U
دوباره متحد کردن
reassociate
U
دوباره معاشرت کردن
reasure
U
دوباره بیمه کردن
rebind
U
دوباره صحافی کردن
recalculate
U
دوباره حساب کردن
recommit
U
دوباره زندان کردن
recompose
U
دوباره انشاء کردن
redeliver
U
دوباره مستخلص کردن
oversrike
U
دوباره چاپ کردن
resorb
U
دوباره جذب کردن
restart
U
روشن کردن دوباره
rejuvenates
U
دوباره جوان کردن
rejuvenated
U
دوباره جوان کردن
rejuvenate
U
دوباره جوان کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
revalidate
U
دوباره پادار کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
regain
U
دوباره تصرف کردن
recollect
U
دوباره جمع کردن
recollected
U
دوباره جمع کردن
recollecting
U
دوباره جمع کردن
recollects
U
دوباره جمع کردن
back fill
U
عمل دوباره پر کردن
recondition
U
دوباره درست کردن
reconditioned
U
دوباره درست کردن
rejuvenating
U
دوباره جوان کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
retry
U
دوباره محاکمه کردن
retry
U
دوباره ازمایش کردن
reuse
U
دوباره استفاده کردن
retranslate
U
دوباره ترجمه کردن
retransmit
U
دوباره مخابره کردن
retrocede
U
دوباره واگذار کردن
rewake
U
دوباره بیدار کردن
reorganizing
U
دوباره متشکل کردن
reorganizes
U
دوباره متشکل کردن
reorganized
U
دوباره متشکل کردن
reorganize
U
دوباره متشکل کردن
reorganising
U
دوباره متشکل کردن
reorganises
U
دوباره متشکل کردن
cold start
U
دوباره روشن کردن
reorganised
U
دوباره متشکل کردن
revisiting
U
دوباره ملاقات کردن
retaken
U
دوباره تسخیر کردن
reproducing
U
دوباره چاپ کردن
rewire
U
دوباره سیمکشی کردن
retakes
U
دوباره تسخیر کردن
resurfaces
U
دوباره روکاری کردن
reproduced
U
دوباره چاپ کردن
reproduces
U
دوباره چاپ کردن
rewires
U
دوباره سیمکشی کردن
revisits
U
دوباره ملاقات کردن
rewiring
U
دوباره سیمکشی کردن
revise
U
دوباره چاپ کردن
resurfaced
U
دوباره روکاری کردن
revisited
U
دوباره ملاقات کردن
rewired
U
دوباره سیمکشی کردن
reproduce
U
دوباره چاپ کردن
redirects
U
دوباره راهنمایی کردن
retake
U
دوباره تسخیر کردن
retaking
U
دوباره تسخیر کردن
revising
U
دوباره چاپ کردن
revisit
U
دوباره ملاقات کردن
redirecting
U
دوباره راهنمایی کردن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com