English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
repeat U دوباره ساختن
repeats U دوباره ساختن
re edify U دوباره ساختن
reedify U دوباره ساختن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
reproduce U چاپ کردن دوباره ساختن
reproduced U چاپ کردن دوباره ساختن
reproduces U چاپ کردن دوباره ساختن
reproducing U چاپ کردن دوباره ساختن
make over U انتقال دادن دوباره ساختن
rebind U دوباره ملزم ساختن
recriminate U اتهام متقابل وارد کردن دعوای متقابل طرح کردن دوباره متهم ساختن
repeople U دوباره مسکون ساختن
to make over U انتقال دادن دوباره ساختن
Other Matches
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
scareup U فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
shed U خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding U خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds U خون جاری ساختن جاری ساختن
again U دوباره
revet U دوباره
anew U دوباره
afresh U دوباره
continually U دوباره و دوباره
on more U دوباره
bis U دوباره
de novo U دوباره
resorption U بلع دوباره
reassembled U دوباره سوارکردن
resorb U دوباره بعلیدن
reissues U دوباره منتشرکردن
reassemble U دوباره سوارکردن
reissuing U دوباره منتشرکردن
replenishment U دوباره پرکردن
fox message U پیام دوباره
rejoined U دوباره پیوستن به
reproducer U دوباره تولیدکننده
recature U دوباره تسخیرکردن
repeats U دوباره گفتن
repullulate U دوباره درامدن
rejoin U دوباره پیوستن به
reassembling U دوباره سوارکردن
reassembles U دوباره سوارکردن
restart U شروع دوباره
reissued U دوباره منتشرکردن
reproduction U تولید دوباره
twice born U دوباره زاد
renders U دوباره دادن
rendered U دوباره دادن
to come again U دوباره امدن
second check U بررسی دوباره
reproductions U تولید دوباره
rewriter U دوباره نویس
rewrites U دوباره نویسی
rewake U دوباره برانگیختن
revest U دوباره گماشتن
retransmit U دوباره فرستادن
reissue U دوباره منتشرکردن
resurge U دوباره برخاستن
recurring U دوباره فاهرشونده
render U دوباره دادن
digamy U عروسی دوباره
resold U دوباره فروختن
recapture U دوباره تسخیرکردن
re establishment U دوباره برقرارسازی
redintegrate U دوباره مستقرشونده
reproduce U دوباره تولیدکردن
reelect U دوباره گزیدن
rebirth U تولد دوباره
reenagement U استخدام دوباره
refillable U دوباره پر کردنی
refreshingly U دوباره سازی
reproduced U دوباره تولیدکردن
encore U دوباره بنوازید
re fuse U دوباره گداختن
recaptured U دوباره تسخیرکردن
recaptures U دوباره تسخیرکردن
reproducing U دوباره تولیدکردن
recapturing U دوباره تسخیرکردن
encores U دوباره بنوازید
recoat U دوباره اندودن
reproduces U دوباره تولیدکردن
once more U دوباره باردیگر
refreshing U دوباره سازی
reconstruction U دوباره سازی
re count U دوباره شمردن
re construction U دوباره سازی
reconstructions U دوباره سازی
rejoining U دوباره پیوستن به
repass U دوباره عبورکردن
repeated test U ازمون دوباره
plerosis U دوباره پرشدن
repiece U دوباره سر هم دادن
reinvest U دوباره گماشتن
refresh U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
regorge U دوباره فروبردن
replenished U دوباره پر کردن
rehear U دوباره شنیدن
re echo U دوباره برگرداندن
replenish U دوباره پر کردن
refreshes U دوباره پر کردن
repeat U دوباره گفتن
resells U دوباره فروختن
reinstating U دوباره گماشتن
refilled U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پرکردن
refilling U دوباره پر کردن
refills U دوباره پرکردن
refills U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
reseats U دوباره نشاندن
reseating U دوباره نشاندن
reseated U دوباره نشاندن
reseat U دوباره نشاندن
retakes U دوباره گرفتن
remakes U دوباره سازی
remake U دوباره سازی
come back U دوباره مد شدن
refilled U دوباره پرکردن
refill U دوباره پر کردن
refill U دوباره پرکردن
reinstates U دوباره گماشتن
retaking U دوباره گرفتن
rejoins U دوباره پیوستن به
rallies U دوباره بکارانداختن
reinstated U دوباره گماشتن
reinstate U دوباره گماشتن
rallied U دوباره بکارانداختن
refloat U دوباره به اب انداختن
retaken U دوباره گرفتن
rework U دوباره ورزیدن
reworked U دوباره ورزیدن
reworking U دوباره ورزیدن
reworks U دوباره ورزیدن
retake U دوباره گرفتن
A fresh lease of life. U عمر دوباره
Come again <idiom> دوباره تکرار کن.
reselling U دوباره فروختن
rewritten U دوباره نوشتن
rally U دوباره بکارانداختن
redevelop U دوباره فاهرکردن
rewriting U دوباره نویسی
rewriting U دوباره نوشتن
redeveloped U دوباره فاهرکردن
rewrites U دوباره نوشتن
redeveloping U دوباره فاهرکردن
rewritten U دوباره نویسی
rewrote U دوباره نوشتن
resell U دوباره فروختن
refloating U دوباره به اب انداختن
refloats U دوباره به اب انداختن
re-ran U دوباره دویدن
re-run U دوباره دویدن
re-running U دوباره دویدن
re-runs U دوباره دویدن
rewrote U دوباره نویسی
rewrite U دوباره نویسی
redevelops U دوباره فاهرکردن
readjusts U دوباره تعدیل
readjust U دوباره تعدیل
rewrite U دوباره نوشتن
refloated U دوباره به اب انداختن
readjusting U دوباره تعدیل
readjusted U دوباره تعدیل
redefined U دوباره تعریف کردن
reproducing U دوباره عمل اوردن
rejuvenation U دوباره جوان سازی
rejuvenate U دوباره جوان کردن
recondition U دوباره درست کردن
reproducing U دوباره چاپ کردن
reinstate U دوباره برقرار کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
redone U دوباره انجام دادن
reproduces U دوباره عمل اوردن
reproduces U دوباره چاپ کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
revamps U دوباره رویه انداختن
reopens U دوباره باز کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
redefine U دوباره تعریف کردن
reopen U دوباره باز کردن
reconditions U دوباره درست کردن
reopening U دوباره باز کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com