English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
redefine U دوباره تعریف کردن
redefined U دوباره تعریف کردن
redefines U دوباره تعریف کردن
redefining U دوباره تعریف کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
reopened U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopen U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopening U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
reopens U دوباره شروع کردن سراغاز دوباره کردن بازگشتن به سرفصل
revives U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revived U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
revive U دوباره دایر شدن دوباره رواج پیدا کردن نیروی تازه دادن
reeducate U دوباره تربیت و هدایت کردن دوباره اموزش دادن
reship U دوباره در کشتی گذاشتن دوباره حمل کردن
regains U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regaining U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regain U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
regained U دوباره پیدا کردن دوباره رسیدن به
redintegrate U دوباره درست کردن دوباره بر قرار کردن
defaults U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting U در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
traduce U تعریف کردن
glorifies U تعریف کردن
praising U تعریف کردن
compliment U تعریف کردن از
traduced U تعریف کردن
traduces U تعریف کردن
recounting U تعریف کردن
praises U تعریف کردن
defines U تعریف کردن
praised U تعریف کردن
praise U تعریف کردن
defined U تعریف کردن
emblazon U تعریف کردن
recount U تعریف کردن
recounted U تعریف کردن
unreel U تعریف کردن
define U تعریف کردن
traducing U تعریف کردن
complimented U تعریف کردن از
glorifying U تعریف کردن
to crack up U تعریف کردن
say a good word for U تعریف کردن
glorify U تعریف کردن
compliments U تعریف کردن از
complimenting U تعریف کردن از
recounts U تعریف کردن
defining U تعریف کردن
To blow ones own trumpet. U از خود تعریف کردن
narrated U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrates U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrate U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
narrating U داستانی را تعریف کردن داستان سرایی کردن
to plaster any one with praise U تعریف زیادبار کسی کردن
Have a jock with somebody . U شوخی ( لطیفه ) برای کسی تعریف کردن
unregenerate U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
unregenerated U دوباره بنانشده دوباره تولید نشده گناهکار
to recount something to someone [formal] U برای کسی چیزی را تعریف کردن [یکایک گفتن] [بازگفتن]
defines U تعیین کردن تعریف کردن
defining U تعیین کردن تعریف کردن
defining U تعریف کردن معنی کردن
define U تعریف کردن معنی کردن
defined U تعریف کردن معنی کردن
define U تعیین کردن تعریف کردن
defines U تعریف کردن معنی کردن
defined U تعیین کردن تعریف کردن
elastic banding U روش تعریف حدود تصویر روی صفحه کامپیوتر با محدود کردن اطراف آن با یک مرز
patterns U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern U محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
tempering (metallurgy) U بازپخت [سخت گردانی] [دوباره گرم کردن پس ازسرد کردن] [فلز کاری]
revamp U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamped U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamps U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
revamping U دوباره وصله یا سرهم بندی کردن نو نما کردن
relay U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relays U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
relayed U دوباره پخش کردن اعلام خبر کردن
overpacking U دوباره لفاف کردن یا بسته بندی کردن
refresh U دوباره پر کردن
refilling U دوباره پر کردن
refill U دوباره پر کردن
refills U دوباره پر کردن
replenishing U دوباره پر کردن
refilled U دوباره پر کردن
double-check <idiom> U دوباره چک کردن
refreshes U دوباره پر کردن
replenishes U دوباره پر کردن
replenish U دوباره پر کردن
refreshed U دوباره پر کردن
replenished U دوباره پر کردن
looped U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loops U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
loop U تابع یا مجموعه دستورات در برنامه کامپیوتر که دوباره و دوباره تکرار می شوند تا آزمایشی نشان دهد که به شرط مط لوب رسید و یا برنامه کامل شود
rejuveoize U دوباره جوان کردن
back fill U عمل دوباره پر کردن
rewires U دوباره سیمکشی کردن
reforge U دوباره جعل کردن
revaluing U دوباره ارزیابی کردن
reinterpret U دوباره تفسیر کردن
revalue U دوباره ارزیابی کردن
rewired U دوباره سیمکشی کردن
rewiring U دوباره سیمکشی کردن
reinsure U دوباره بیمه کردن
revalues U دوباره ارزیابی کردن
reexamine U دوباره امتحان کردن
revalued U دوباره ارزیابی کردن
rewire U دوباره سیمکشی کردن
reinstall U دوباره برقرار کردن
reemploy U دوباره استخدام کردن
reimport U دوباره وارد کردن
reengage U دوباره استخدام کردن
regains U دوباره تصرف کردن
reactivates U دوباره فعال کردن
reactivated U دوباره فعال کردن
reactivate U دوباره فعال کردن
reorganized U دوباره متشکل کردن
regaining U دوباره تصرف کردن
redirects U دوباره راهنمایی کردن
redirecting U دوباره راهنمایی کردن
redirected U دوباره راهنمایی کردن
redirect U دوباره راهنمایی کردن
re establish U دوباره برپا کردن
re establish U دوباره تاسیس کردن
re export U دوباره صادر کردن
reactivating U دوباره فعال کردن
reorganizing U دوباره متشکل کردن
regained U دوباره تصرف کردن
reorganised U دوباره متشکل کردن
regain U دوباره تصرف کردن
reorganises U دوباره متشکل کردن
reorganising U دوباره متشکل کردن
reorganize U دوباره متشکل کردن
remarried U دوباره عروسی کردن
rebuild U دوباره ساختمان کردن
remarries U دوباره عروسی کردن
reorganizes U دوباره متشکل کردن
remarry U دوباره عروسی کردن
rebuilds U دوباره ساختمان کردن
oversrike U دوباره چاپ کردن
re form U دوباره درست کردن
re paving U دوباره فرش کردن
recompose U دوباره انشاء کردن
re-examines U دوباره بازپرسی کردن
revisit U دوباره ملاقات کردن
re-examining U دوباره بازپرسی کردن
revisited U دوباره ملاقات کردن
revisiting U دوباره ملاقات کردن
revisits U دوباره ملاقات کردن
redeliver U دوباره مستخلص کردن
rejuvenating U دوباره جوان کردن
rejuvenates U دوباره جوان کردن
rejuvenated U دوباره جوان کردن
recommit U دوباره زندان کردن
re-examined U دوباره بازپرسی کردن
re sort U دوباره جور کردن
re strain U دوباره صاف کردن
reassociate U دوباره متحد کردن
reassociate U دوباره معاشرت کردن
reasure U دوباره بیمه کردن
rebind U دوباره صحافی کردن
re examine U دوباره بازپرسی کردن
recollects U دوباره جمع کردن
re-examine U دوباره بازپرسی کردن
recollecting U دوباره جمع کردن
recollected U دوباره جمع کردن
recollect U دوباره جمع کردن
rejuvenate U دوباره جوان کردن
reschedule U دوباره برنامهریزی کردن
reappraised U دوباره ارزیابی کردن
reappraises U دوباره ارزیابی کردن
revising U دوباره چاپ کردن
reappraising U دوباره ارزیابی کردن
redevelop U دوباره پیشرفته کردن
redeveloped U دوباره پیشرفته کردن
rewake U دوباره بیدار کردن
redeveloping U دوباره پیشرفته کردن
reliving U دوباره تجربه کردن
rephrase U دوباره عبارتبندی کردن
reinstated U دوباره برقرار کردن
rephrasing U دوباره عبارتبندی کردن
reinstates U دوباره برقرار کردن
rephrases U دوباره عبارتبندی کردن
resorb U دوباره جذب کردن
reinstating U دوباره برقرار کردن
rephrased U دوباره عبارتبندی کردن
reappraise U دوباره ارزیابی کردن
redevelops U دوباره پیشرفته کردن
redistribute U دوباره پخش کردن
redistributed U دوباره پخش کردن
reconditioned U دوباره درست کردن
reuse U دوباره استفاده کردن
reconditions U دوباره درست کردن
relive U دوباره تجربه کردن
retry U دوباره ازمایش کردن
regarding U دوباره تسطیح کردن
revalidate U دوباره پادار کردن
retranslate U دوباره ترجمه کردن
redistributes U دوباره پخش کردن
revise U دوباره چاپ کردن
redistributing U دوباره پخش کردن
restart U روشن کردن دوباره
revises U دوباره چاپ کردن
retrocede U دوباره واگذار کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com