Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 142 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
myrialitre
U
ده هزار لیتر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
Loo sanpra
U
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
litres
U
لیتر
litre
U
لیتر
hectoliter
U
صد لیتر
liter
U
لیتر
liters
U
لیتر
decaliter
U
ده لیتر
decilitre
U
یکدهم لیتر
centiliter
U
یک صدم لیتر
millitre
U
یک هزارم لیتر
deciliter
U
یکدهم لیتر
milliliter
U
یک هزارم لیتر
gallons
U
پیمانهای برابر3587/3 لیتر
gallon
U
پیمانهای برابر3587/3 لیتر
quarts
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
gallons
U
پیمانهای برابر با57/3 لیتر
quart
U
پیمانهای در حدود بیک لیتر
chauldron
U
پیمانه زغال برابر1296 لیتر
gallon
U
پیمانهای برابر با57/3 لیتر
milfoil
U
بومادران هزار برگ هزار برگ
micronlitre
U
یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
The damaged tanker disgorged thousands of liters of oil into the see.
U
از تانکر آسیب دیده هزاران لیتر نفت به دریا روان شد.
pH
U
علامت لگاریتم منفی برای غلظت یون هیدروژن برحسب گرم اتم درهر لیتر
per mill
U
در هزار
per mill
U
در هر هزار
per mil
U
در هزار
one thousand
U
یک هزار
multiped
U
هزار پا
milliped
U
هزار پا
myriads
U
ده هزار
milleped
U
هزار پا
mil
U
هزار
ten thousand
U
ده هزار
thousandth
U
یک هزار
thousands
U
هزار
million
U
هزار در هزار
millions
U
هزار در هزار
myriad
U
ده هزار
thousandths
U
یک هزار
labyrinthine fret
U
هزار تو
thousand
U
هزار
bushel
U
پیمانه غله ومیوه که درحدود63 لیتر است پیمانه
bushels
U
پیمانه غله ومیوه که درحدود63 لیتر است پیمانه
kilometre
U
هزار متر
myriagram
U
ده هزار گرم
kilocycle
U
هزار چرخه
thousand and one
U
هزار ویک
thou
U
یک هزار دلار
kilo
U
هزار گرم
polypody
U
هزار پایی
myriapoda
U
هزار پایان
kilo
U
معادل هزار
kilo
U
در معنای یک هزار
milliard
U
هزار میلیون
millepore
U
هزار سوراخ
kilos
U
هزار گرم
kilometres
U
هزار متر
several thousands
U
چندین هزار
myriameter
U
ده هزار متر
kilos
U
معادل هزار
myriametre
U
ده هزار متر
spline
U
هزار خار
diplopodous
U
دارای هزار پا
chiliad
U
هزار ساله
chiliad
U
هزار عدد
kilogrammes
U
هزار گرم
grander
U
هزار دلار
tonne
U
هزار کیلوگرم
grandest
U
هزار دلار
bimillenary
U
دو هزار ساله
millennia
U
هزار سال
millenniums
U
هزار سال
kilos
U
در معنای یک هزار
grand
U
هزار دلار
kilograms
U
هزار گرم
kilometers
U
هزار متر
kilogram
U
هزار گرم
millennium
U
هزار سال
tonnes
U
هزار کیلوگرم
To take ones leave .
U
هزار تومان کم آورده ام
millennial
U
جشن هزار ساله
hectares
U
ده هزار متر مربع
kips
U
هزار دستورالعمل درثانیه
kilohertz
U
هزار سیکل در یک ثانیه
kilo
U
هزار بیت داده
omasum
U
هزار لاخئذقث خق ذثق
yarrow
U
بومادران هزار برگ
two thousand tonner
U
کشتی دو هزار تنی
k
U
نشانه بیان یک هزار
Kbit
U
معادل هزار بایت
billionth
U
یک تقسیم بر هزار میلیون
kilobaud
U
هزار بیت در ثانیه
g
U
در معنای یک هزار میلیون
gigacycle
U
هزار میلیارد چرخه
gigabyte
U
یک هزار میلیون بابت
millenium
U
دوره هزار ساله
kilos
U
هزار بیت داده
billionths
U
یک تقسیم بر هزار میلیون
metric ton
U
تن متریک یا تن هزار کیلویی
hectare
U
ده هزار متر مربع
kilomegacycle
U
هزار میلیون چرخه
I am inundated with work.
U
هزار جور کارسرم ریخته
I have all kinds of problems.
U
هزار جور گرفتار ؟ دارم
This is only one instance out of many .
U
این یک مورداز هزار تا است
kilo
U
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال قیمت شد
to die a thousand deaths
U
هزار مرگ و میر مردن
millenial
U
وابسته به دوره هزار ساله
kilos
U
فرکانس هزار سیکل در ثانیه
puff paste
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
The losses run into hundreds of thousands.
U
خسارات بالغ به صدها هزار می شوند.
flaky pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
phyllo (pastry)
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
it was valued at rials 000
U
پنج هزار ریال بهابران گذاردند
gigaflop
U
یک هزار میلیون عملیات اعشاری در ثانیه
gigahertz
U
فرکانس یک هزار میلیون سیکل در ثانیه
puff pastry
U
خمیر هزار برگ
[غذا و آشپزخانه]
kilovoltage
U
نیروی برق برحسب هزار ولت
millenarianism
U
اعتقاد به سلطنت هزار ساله مسیح
millenarian
U
معتقد به سلطنت هزار ساله مسیح
the hall seats one thousand
U
تالار هزار صندلی میخورد تالارهزارتن راجامیدهد
postmillennialist
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
postmillenarian
U
معتقدبه فهور ثانوی مسیح پس از هزار سال
angstrom
U
واحد اندازه گیری معادل با یک هزار میلیونیوم متر
Analogical architecture
U
[معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
premillennial
U
وابسته بظهور ثانوی عیسی قبل از هزار سال
kiloton weapon
U
جنگ افزار اتمی که قدرت انفجاران برابر هزار تن تی ان تی است
kb
U
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا با معنای هزار بایت
Jehovah's Witnesses
U
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
Kbyte
U
واحد اندازه گیری رسانه با فرفیت بالا معادل هزار بایت
kilo
U
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilos
U
هزار دستور برناه که هر ثانیه پردازش می شوند برای بررسی توان کامپیوتر
kilo
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
kilos
U
واحد اندازه گیری وسیله رسانه سازی با فرفیت بالا به معنای هزار بایت داده
the early bird catches the worm
<proverb>
U
کسی که بر سر خواب سحر شبیخون زد هزار دولت بیدار را به خواب گرفت
it is a thousand pities
U
جای هزار افسوس است مایه بسی تاسف است
terabyte
U
یک هزار گیگا بایت یا یک میلیون مگا بایت داده
capital ship
U
کشتی جنگی یی که فرفیت ان بیش از ده هزار تن و مسلح به توپهایی با کالیبر بیش از8 اینچ باشد
kabal
U
قبال
[نوعی واحد اندازه گیری در تبریز معادل هزار و چهارصد گره می باشد و جهت تعیین مقدار دستمزد بافنده بکار می رود.]
I dont have one toman let alone a thousand tomans .
U
هزار تومان که هیچه یک تومان هم ندارم
Moghat
U
مقات
[نوعی واحد اندازه گیری در مشهد که مبنای آن تعداد هزار و دویست گره در یک ردیف طولی و عرضی بوده و جهت پرداخت دستمزد بافنده بکار می رود.]
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com