English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
head U دهنه ابزار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tool U دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
control equipment U ابزار وارسی ابزار پایش
span U دهنه
spanning U دهنه
line U دهنه
lines U دهنه
spanned U دهنه
harnessed U دهنه
hard mouthed U بد دهنه
harnessing U دهنه
harness U دهنه
spans U دهنه
jetting U دهنه
jetted U دهنه
jets U دهنه
jet U دهنه
the open of a street U دهنه خیابان
mouths U دهنه زدن
bits U لجام دهنه
fangs U دهنه ی اچار
bit U لجام دهنه
fang U دهنه ی اچار
cabiler U قطر دهنه
mouthing U دهنه زدن
mouth U دهنه زدن
beak U دهنه لوله
beaks U دهنه لوله
to draw rein U دهنه را نگاهداشتن
mouthed U دهنه زدن
muzzle U دهان بند دهنه
gap U دهنه جای باز
muzzles U دهان بند دهنه
muzzled U دهان بند دهنه
muzzling U دهان بند دهنه
gaps U دهنه جای باز
pull a horse U دهنه اسب را کشیدن
lug U گنجانیدن پس زدن دهنه اسب
lugged U گنجانیدن پس زدن دهنه اسب
give rein U ازاد گذاشتن دهنه اسب
lugs U گنجانیدن پس زدن دهنه اسب
lugging U گنجانیدن پس زدن دهنه اسب
He hitched the horse to a tree. U دهنه اسب را به درخت گره زد ( بست )
narrowing U بهم کشیدگی ساقه یا دهنه جوراب
astragal U چنبره برجسته نزدیک دهنه توپ
intercolumniation U دهنه بین ستونها بر حسب قطر ستون
broached U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach U ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
screen U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screened U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screening, screenings U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
screens U تور سیمی که در دهنه ابگذرهای پوشیده جهت جلوگیری از ورود اشغال نصب میشود
shed U دهنه [فضا و فاصله بین نخ های تار یا چله هنگامی که بصورت ضربی جهت عبور پود از هم جدا می شوند.]
pull U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
pulls U ضربه زدن بطوری که گوی به سمت مخالف دست گلف باز برود حرکت بازوی شناگر در اب کشیدن دهنه اسب
eustyle U [دهنه بین ستون ها بر حسب قطر ستون]
bridge U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged U دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
tools U ابزار
locking device U ابزار
tool U ابزار
device U ابزار
folding meter stick U خط کش [ابزار]
folding rule U خط کش [ابزار]
yardstick U خط کش [ابزار]
devices U ابزار
yard stick U خط کش [ابزار]
folding ruler U خط کش [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش [ابزار]
carpenter's rule U خط کش [ابزار]
instrument U ابزار
gadgets U ابزار
hardware U ابزار
gadget U ابزار
doodads U ابزار
doodad U ابزار
instrumentation U ابزار
implemented U ابزار
implementing U ابزار
implements U ابزار
implement U ابزار
spackle knife U کارتک [ابزار]
precision tool U ابزار دقیق
putty knife U کارتک [ابزار]
tool maker U ابزار ساز
plier U انبردست [ابزار]
tool set U دست ابزار
tool maker U ابزار مند
tool holder U ابزار گیر
toll steel U فولاد ابزار
tax instrument U ابزار مالیاتی
steelwork U ابزار پولادین
small tool U ابزار کوچک
skiving tool U ابزار تراش
diamond-fret U ابزار لوزی
scraper [British U کارتک [ابزار]
milling cutter U ابزار فرزکاری
metal cutting tool U ماشین ابزار
metal cutting فلزبری [ابزار]
means of production U ابزار تولید
operandum U ابزار پاسخ
knurled tool U ابزار اج کاری
manipulandum U ابزار پاسخ
machine shop tool U ابزار ماشینی
milling tool U ابزار فرزکاری
moulding plane U رنده ابزار
spatula [American] ] U کارتک [ابزار]
lifting device U ابزار بالا بر
hawksbeak U ابزار رخ منقاری
hawksbill U ابزار رخ منقاری
planishing tool U ابزار پرداخت
knurled tool U ابزار آج دار
helve U دسته ابزار
moulding templet U ابزار کشویی
lathe tool U ابزار تراش
common round U ابزار فیتیله
tool sharpener U ابزار چاق کن
physical device U ابزار مادی
calipers U کولیس [ابزار]
calliper [British] U کولیس [ابزار]
vernier caliper U کولیس [ابزار]
sliding caliper U کولیس [ابزار]
vernier calliper [British] U کولیس [ابزار]
calipers U قطرسنج [ابزار]
calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
vernier caliper U قطرسنج [ابزار]
sliding caliper U قطرسنج [ابزار]
vernier calliper [British] U قطرسنج [ابزار]
toolbox U جعبه ابزار
bird's-break U ابزار رخ منقاری
toolhouse U انبار ابزار
toolroom U اتاق ابزار
bench U میز ابزار
astragulus U ابزار فیتیله ای
turning tool U ابزار تراشکاری
astragal U ابزار فیتیله ای
angle-roll U ابزار گرد
workbox U جعبه ابزار
fishing tackle U ابزار ماهیگیری
instrument panels U پهنهی ابزار
instrument panels U پیشخوان ابزار
bags U کیف ابزار
bag U کیف ابزار
joiner's hardware U ابزار نجاری
folding metre stick [British] U خط کش جیبی [ابزار]
folding meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
folding metre stick [British] U خط کش تاشو [ابزار]
pocket rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding ruler U خط کش تاشو [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش تاشو [ابزار]
cloned U ابزار همزاد
assembly tools U ابزار مونتاژ
clones U ابزار همگن
brick workers tool U ابزار بنایی
hardware U سخت ابزار
cold heading tool U ابزار سردکار
pocket rule U خط کش جیبی [ابزار]
clone U ابزار همزاد
folding ruler U خط کش جیبی [ابزار]
folding yardstick [metric] U خط کش جیبی [ابزار]
cloned U ابزار همگن
bumping tool U ابزار خم کاری
clones U ابزار همزاد
cloning U ابزار همگن
cloning U ابزار همزاد
machine tool U ابزار ماشینی
furniture U ابزار اهنی
firmware U استوار- ابزار
folding rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick U خط کش تاشو [ابزار]
double meter stick [American] U خط کش تاشو [ابزار]
tool U ابزار کار
machine tools U ابزار ماشینی
tool box U جعبه ابزار
tool boxes U جعبه ابزار
tool kit U جعبه ابزار
tool kits U جعبه ابزار
yard stick U خط کش تاشو [ابزار]
yardstick U خط کش تاشو [ابزار]
carpenter's rule U خط کش تاشو [ابزار]
folding meter stick [American] U خط کش جیبی [ابزار]
centering tool U ابزار تمرکز
development tools U ابزار توسعه
boring machine U دریل [ابزار]
flexible drive tool U ابزار گردان
floating tool U ابزار متحرک
generating tool U ابزار تولید
gosseneck tool U ابزار دوخمی
drill U دریل [ابزار]
groupware U ابزار گروهی
groupware U گروه ابزار
hand tool U ابزار دستی
drilling machine U دریل [ابزار]
boring machines U دریل ها [ابزار]
electric drills U دریل ها [ابزار]
credit instrument U ابزار اعتباری
clone U ابزار همگن
drilling machines U دریل ها [ابزار]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com