English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 43 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
baptizer U دهندهء غسل تعمید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
acidic U تشکیل دهندهء اسید
diagnostician U تشخیص دهندهء مرض
beekeeper U پرورش دهندهء زنبور عسل
apiarist U پرورش دهندهء زنبور عسل
baptism U تعمید
baptisms U تعمید
baptistery U تعمید
baptistry U تعمید
baptistry U جای تعمید
baptistery U جای تعمید
baptisms U غسل تعمید
baptised U تعمید دادن
baptism U غسل تعمید
pedobaptism U تعمید کودکان
baptising U تعمید دادن
baptises U تعمید دادن
baptize U تعمید دادن
baptized U تعمید دادن
Baptists U تعمید دهنده
baptizes U تعمید دادن
adopt تعمید دادن
baptizing U تعمید دادن
christen U تعمید دادن
christened U تعمید دادن
christens U تعمید دادن
Baptist U تعمید دهنده
particular baptists U گروهی از تعمید کنندگان
font U [حوض غسل تعمید]
baptismal U وابسته به غسل تعمید
mennonite U فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
perfusion U غسل تعمید بوسیله اب پاشی
adopting U تعمید دادن نام گذاردن
dips U تعمید دادن غوطه ور شدن
dip U تعمید دادن غوطه ور شدن
baptisms U ایین غسل تعمید و نامگذاری
baptism U ایین غسل تعمید و نامگذاری
christening U مراسم تعمید ونامگذاری بچه
adopts U تعمید دادن نام گذاردن
fontal U وابسته به حوض غسل تعمید
palingenesis U تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
godchildren U طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
godchild U طفلی که در موقع تعمید به پسر خواندگی روحانی شخص در میاید
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com