Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
mofette
U
دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
redan
U
استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
pete cock
U
شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
to turn out
U
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
muzzled
U
دهانهای
muzzle
U
دهانهای
muzzling
U
دهانهای
muzzles
U
دهانهای
high velocity
U
سرعت دهانهای زیاد
velocity
U
سرعت دهانهای توپ
velocities
U
سرعت دهانهای توپ
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
to strain at a gnat
U
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout
U
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
muzzle velocity
U
سرعت دهانهای سرعت اولیه گلوله
therefter
U
پس ازان
thereof=of that
U
ازان
away
U
پس ازان
afterwards
U
پس ازان
therefter
U
ازان پس
thence
U
پس ازان
thereafter
U
بعد ازان
therein
U
ازان حیث
subsequent to that event
U
پس ازان رویداد
eftsoon
U
اندکی پس ازان
it is all greek to me
U
ازان سودرنمیاورم
this is inferior to that
U
این ازان
long a
U
مدتهاپس ازان
this is better than that
U
این ازان بهتراست
he is not of that stamp
U
ازان جنس نیست
next
U
نزدیک ترین پس ازان
it is pervious to light
U
روشنایی ازان می گذرد
extravasate
U
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
eject
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejects
U
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
U
عازم بیرون روانه بیرون
extrusion
U
بیرون اندازی بیرون امدگی
ejecting
U
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
U
بیرون راندن بیرون انداختن
i am impatient for it
U
ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book
U
مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
dye wood
U
چوبی که ازان رنگ میگیرند
dice box
U
پیالهای که طاس را ازان میریزند
wellŠwhat of it?
U
چه نتیجهای ازان بدست می اید
he is not of that type
U
ازان قبیل اشخاص نیست
feed door
U
دری که ازان سوخت درکوره میریزند
fitch
U
موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
secernent
U
اندامی که چیزی ازان تراوش کند
i gave up the idea
U
ازان خیال صرف نظر کردم
it is not d.
U
نمیتوان ازان صرف نظر کرد
it came to my knowledge
U
من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fustic
U
یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
castle
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
castles
U
میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
it savours of revenge
U
بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
one's pet aversion
U
چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
to slit hide into thongs
U
پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
ten yard
U
خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
chock
U
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
to say grace
U
دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
giants stride
U
تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
soever
U
واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
special vertict
U
رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
gopher wood
U
چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
ballast
U
وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
dead line
U
خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
helmcloud
U
ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
mulch
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches
U
که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
rain box
U
صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
muslin
U
یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
grey matter
U
بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
pliantly polonica
U
یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
calibrated orifice
U
سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
edge detection
U
اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
cycle stealing
U
ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
floating fender
U
زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
logogram
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logograph
U
چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
off one's hands
U
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
reentrant subroutine
U
زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t.
U
برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule
U
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods
U
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
id
U
مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
disassembler
U
برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
hole
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holing
U
فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
efferent
U
بیرون بر
bakkat
U
به بیرون
forth of
U
بیرون از
extra terrestrial
U
بیرون از
outside appearance
U
بیرون
outward bound
U
بیرون رو
off the track
U
بیرون
outed
U
بیرون از
outsides
U
بیرون
without
U
بیرون از
outdoor
U
بیرون
without
U
بیرون
out of
U
بیرون از
out door
U
بیرون
outside
U
بیرون
away
U
بیرون از
from the outside
U
از بیرون
forth
U
بیرون از
away
U
بیرون
out
<adv.>
U
به بیرون
out-of-
U
بیرون از
abroad
U
بیرون
external
U
بیرون
from out of town
U
از بیرون
[از]
externals
U
بیرون
outside
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
out
[of]
<adv.>
U
بیرون
[از]
out
U
بیرون از
outwith
[Scotish E]
<adv.>
U
بیرون
[از]
from outside
U
از بیرون
[از]
out-
U
بیرون از
out
<adv.>
U
بیرون
spit
U
بیرون پراندن
extrudes
U
بیرون امدن
extrude
U
بیرون انداختن
extrudes
U
بیرون کشیدن
extrude
U
بیرون کشیدن
extruding
U
بیرون انداختن
extra physical
U
بیرون ازقواعدطبیعی
extrusion
U
بیرون زدن
extra cranial
U
ازجمجمه بیرون
fire out
U
بیرون کردن
extrude
U
بیرون امدن
extra cranial
U
بیرون ازجمجمه
extrudes
U
بیرون انداختن
extruder
U
بیرون اور
spits
U
بیرون پراندن
extruded
U
بیرون امدن
extrusive
U
بیرون اندازنده
extrusion
U
بیرون امدن
extruded
U
بیرون کشیدن
extrauterine
U
بیرون زهدانی
extrorse
U
بیرون برگشته
faubourg
U
بیرون شهر
extroversion
U
برگشتگی به بیرون
extruded
U
بیرون انداختن
extra cosmical
U
بیرون ازگیتی
clamping
U
بیرون کشیدن
jettisoned
U
بیرون افکندن
jettison
U
بیرون افکندن
draws
U
بیرون کشیدن
draw
U
بیرون کشیدن
plugs
U
بیرون زدن
plug
U
بیرون زدن
vents
U
بیرون دادن
deferent
U
بیرون برنده
vents
U
بیرون ریختن
venting
U
بیرون دادن
bring off
U
بیرون بردن
jettisoning
U
بیرون افکندن
jettisons
U
بیرون افکندن
clamps
U
بیرون کشیدن
astir
U
بیرون از بستر
clamp
U
بیرون کشیدن
bear out
U
بیرون دادن
beyond d.
U
بیرون از حدوصف
beyond one's vision
U
بیرون ازحدبینایی
outgoing
U
بیرون رونده
outflows
U
بیرون ریزی
outflow
U
بیرون ریزی
clamped
U
بیرون کشیدن
venting
U
بیرون ریختن
draw out
U
بیرون کشیدن از
vented
U
بیرون دادن
eliminable
U
بیرون کردنی
extruding
U
بیرون کشیدن
excommunicative
U
بیرون کننده
excurrent
U
بیرون ریزنده
exhalant
U
بیرون دهنده
exhalent
U
بیرون دهنده
expulse
U
بیرون انداختن
expulse
U
بیرون دادن
exsert
U
بیرون دادن
exserted
U
بیرون امده
ejector
U
بیرون انداز
ejector
U
بیرون کننده
ejection
U
بیرون اندازی
vented
U
بیرون ریختن
vent
U
بیرون دادن
plugging
U
بیرون زدن
efferent
U
رگ بیرون بر وابران
effuse
U
بیرون ریختن از
egestion
U
بیرون ریزی
ejaculatory
U
بیرون اندازنده
vent
U
بیرون ریختن
ejection
U
بیرون رانی
extruding
U
بیرون امدن
fire out
U
بیرون انداختن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com