English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
cooling blower U دمنده هوای سرد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
plenum method U طریقه تهویه مکانی بوسیله بزورداخل کردن هوای تازه دران هوای رابیرون کند
fog lookouts U دیدبانهای هوای نامساعد دیدبان هوای بد
blowier U دمنده
blower tupe supercharger U دمنده
blower U دمنده
turbocharger U گرم کننده هوای کاربوراتور انباره هوای کاربوراتور
gas blower U دمنده گاز
power blower U دمنده برقی
blower U دمنده وزنده
blower U دستگاه دمنده
blower engine U ماشین دمنده
blow tubes U لولههای دمنده
heating blower U دمنده ی حرارتی
turboblower U دمنده توربینی
blower U دمنده [دستگاه بادزن]
blowing engine U ماشین یا موتور دمنده
ventilators U دمنده ها [دستگاه بادزن]
fans U دمنده ها [دستگاه بادزن]
high pressure blower U دمنده فشار قوی
cooling fans U دمنده ها [دستگاه بادزن]
shoot blower U دمنده دوده کشتی
blowers U دمنده ها [دستگاه بادزن]
piston blowing engine U موتور دمنده پیستونی
ventilator U دمنده [دستگاه بادزن]
gas engine blower U دمنده موتور گازی
cooling fan U دمنده [دستگاه بادزن]
fan U دمنده [دستگاه بادزن]
turbojet U توربین هوای فشرده کمپرسور هوای فشرده
effluvium U پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته
petticoatsfever U هوای زن
air blast U هوای دم
moist air U هوای تر
humid air U هوای شرجی
foul weather U هوای خراب
foul weather U هوای نامساعد
humid air U هوای نمناک
exhaust air U هوای خروجی
air breathing U هوای تنفسی
heavy weather U هوای خراب
agglutinant U هوای التیام
adverse weather U هوای نامساعد
heavy weather U هوای طوفانی
hot blast U هوای دم داغ
queen's weather U هوای باز
out of door U در هوای ازاد
blast roasting U تشویه با هوای دم
compressed air U هوای متراکم
liquid air U هوای مایع
circulationg air U هوای در گردش
carburetor air U هوای کاربراتور
low air pressure U فشار هوای کم
marine climate U اب و هوای دریایی
broken weather U هوای بی قرار
marsh malaria U هوای مردابی
dead air U هوای راکد
drippy U هوای گرفته
emergency air U هوای اضطراری
intake air U هوای ورودی
forced draft U هوای با فشار
raininess U هوای بارانی
air U هوای دم هوا
sweltered U هوای گرم
secondry air U هوای ثانویه
In the open air. U در هوای آزاد.
swelters U هوای گرم
passion U هوای نفس
swelter U هوای گرم
out of doors U در هوای ازاد
open air U در هوای ازاد
aired U هوای دم هوا
compressed air U هوای فشرده
stable air U هوای پایدار
temperate climate U اب و هوای معتدل
the open U هوای ازاد
airs U هوای دم هوا
outdoorsy <adj.> U عاشق هوای آزاد
intake air U هوای مکیده شده
heatwaves U هوای گرم طولانی
heatwave U هوای گرم طولانی
hot blast main U هدایت هوای دم داغ
intake air heater U گرمکن هوای ورودی
open exercise U ورزش در هوای ازاد
out door court U زمین هوای ازاد
heatwave U موج هوای گرم
owl light U هوای گرگ و میش
ego trips U تسلیم به هوای نفس
ego trip U تسلیم به هوای نفس
tire inflation U فشار هوای لاستیک
secondary airflow U جریان هوای فرعی
oh what a nasty weather U چه هوای کثیفی است
mouthguard U لوله هوای غواص
heatwaves U موج هوای گرم
liquid air U هوای مایع شده
liquid air container U مخزن هوای مایع
tire pressure U فشار هوای لاستیک
lour U هوای گرفته وابریwerewolf
cold spell or cold snap <idiom> U یک جعبه هوای سرد
Beautiful music ( weather ) . U موسیقی ( هوای ) قشنگ
saturated air U هوای اشباع شده
twilight U هوای گرگ ومیش
blow hot U هوای گرم دمیدن
blow cold U هوای سرد دمیدن
bleed air U هوای کمپرس شده
warm fronts U جبهه هوای گرم
acclimate به آب و هوای جدید خو گرفتن
acclimated U به اب و هوای جدید خو گرفتن
acclimates U به اب و هوای جدید خو گرفتن
air tank U کپسول هوای غواصی
acclimating U به اب و هوای جدید خو گرفتن
blast U هوای دم کوره بلند دم
air compressor U هوای فشرده ساز
lower U هوای گرفته وابری
lowered U هوای گرفته وابری
lowering U هوای گرفته وابری
lowers U هوای گرفته وابری
dusk U هوای گرگ ومیش
warm front U جبهه هوای گرم
blasts U هوای دم کوره بلند دم
caisson foundation U پی سازی با هوای فشرده
forced draft U هوای تحت فشار
cold fronts U جبهه هوای سرد
cold front U پیشان هوای سرد
cold front U جبهه هوای سرد
cold fronts U پیشان هوای سرد
fair weather U دارای هوای صاف
effulge U برق هوای باز
mouthpiece U لوله هوای غواص
mouthpieces U لوله هوای غواص
hot blast cupola U کوپل هوای گرم
choke damp U دم :هوای ته چاه یاکان
cooling air U هوای سرد کننده
free living U تسلیم هوای نفس
torchlight U هوای گرگ ومیش
thermostats U تنظیم کننده هوای سرد
terrestrial environment U وضع عوارض و اب و هوای زمین
heaving U رقص ناو در هوای طوفانی
smog U هوای الوده به دود وبخار
thermostat U تنظیم کننده هوای سرد
To cherish a desire for something . U هوای چیزی ؟ ؟ درسر پروراندن
To have a fancy for something . U هوای چیزی را درسر داشتن
Keep an eye on things. U هوای کاررا داشته باش
storm door U درب عایق هوای توفانی
caliduct U پخش کننده هوای گرم
sidewinder U موشک هوا به هوای سایدویندر
air space U قشر هوای دیوار خالی
air lift U دستگاه ابکش با هوای فشرده
inclement weather U هوای بسیار سرد یا طوفانی
acclimatization U عادت کردن به هوای کوهستان
brisk air U هوای خنک و فرح بخش
acclimatization U توافق بااب و هوای یک محیط
acclimation U اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
acclimatation U توافق بااب و هوای یک محیط
self will U خود رایی هوای نفس
fair-weather U خوب هنگام هوای صاف
sensualize U پیروی از هوای نفس کردن
sensualist U پیرو هوای نفس واحساس
The sun is all the more welcome. In this cold weather. U دراین هوای سرد آفتاب می چسبد
Today's weather is mild by comparison. U در مقایسه هوای امروز ملایم است.
thermal target U هوای گرم بالارونده برای بالون
Make sure the statuette doesnt topple over . U هوای مجسمه را داشته باش که نیافتد
swim bladder U کیسه هوای ماهی مثانه هوایی
surfboat U قایق مخصوص هوای توفانی یا خیزاب
She has a craving to travel . U دلش هوای سفر کرده است
out door U صحرایی در هوای ازاد انجام شده
velocity stacks U لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
Sea [mountain] air makes you hungry. U هوای دریایی [کوهستانی] گشنگی می آورد.
to weather something in winter U چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن
stationary front U جبهه حد فاصل بین دو توده هوای راکد
falcon U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
humidor U صندوق سیگار که هوای انرامرطوب نگاه دارند
k valve U شیر ساده روی کپسول هوای غواصی
airspeeds U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
falcons U موشک هدایت شونده هوا به هوای فالکن
The room is stuffy . U هوای اطاق خیل خفه ( سنگین ) است
airspeed U سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
genies U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
genie U موشک هوا به هوای ازاد باکلاهک اتمی
sparrow U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
williwaw U جریان هوای سرد که در سرزمینهای مرتفع میوزد
sparrows U نوعی موشک هوا به هوای هدایت شونده
The room is stuffy. U هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
cruise valve U سوپاپ ازادکننده هوای گرم بطور مرتب در پرواز
williwa U وزش ناگهانی باد یا هوای سرد در مناطق کوهستانی
pneumatic disatch U بردن بستههای امانتی بالوله بوسیله هوای فشرده
tartars U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
tartar U نوعی موشک زمین به هوای دریایی غیر اتمی
priming U پر کردن یک پمپ یا لوله با اب به منظور تخلیه هوای داخل ان
endemic U بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
carburator restricter plate U صفحه فلزی روی کاربوراتوربرای کاستن هوای ورودی دراتومبیل
serenading U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
serenades U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
j valve U سوپاپ کپسول هوای غواص که بطور خودکار بسته شود
blast valve U سوپاپ ازاد کننده هوای گرم برای صعود بالن
serenaded U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
redeye U موشک زمین به هوای ردای که از روی دوش تیراندازی میشود
serenade U ساز واواز شبانه و عاشقانه در هوای ازاد و در استانه معشوق
purge valve U لوله مخصوص بیرون فرستادن اب از ماسک بافشار هوای بینی
compressed air tunnel U تونل باد مدار بستهای محتوی گاز یا هوای تحت فشار
condensation shock U چگالش ناگهانی هوای فوق اشباع در حین عبور از حالت شوک
blast hole drill U مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com