Perdic | دمای ویژه | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	specific heat U	دمای ویژه

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	celsius temperature scale U	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
	idiosyncrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	idiosyncrasies U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
	centigrade temperature scale U	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
	to watch for certain symptoms U	توجه کردن به نشانه های ویژه [علایم ویژه مرض ]
	special interest groups U	گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
	speciality U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialities U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	specialty U	کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
	idiocrasy U	طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
	praetorial U	متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
	neel temperature U	دمای نل
	total temperature U	دمای کل
	transition temperature U	دمای فراگذری
	transition temperature U	دمای تحول
	transition temperature U	دمای تبدیل
	optimum temperature U	دمای بهینه
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	critical isotherm U	هم دمای بحرانی
	critical temperature U	دمای بحرانی
	kelvin temperature U	دمای کلوین
	white heat U	دمای سفید
	wet bulb temperature U	دمای تر مخزن
	equiviscous temperature U	دمای همدوسندگی
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	mixture temperature U	دمای اختلاط
	inversion temperature U	دمای وارونگی
	internal temperature U	دمای درونی
	effective temperature U	دمای موثر
	absolute temperature U	دمای مطلق
	curie temperature U	دمای کوری
	cryogenic temperature U	دمای سرمازایی
	high temperature U	دمای بالا
	boyle's temperature U	دمای بویل
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	ambient temperature U	دمای محیط
	reduced temprature U	دمای کاهیده
	room temperature U	دمای اتاق
	barrel temperature U	دمای پاتیل
	aniline point U	دمای انیلینی
	annealing point U	دمای تابکاری
	brightness temperature U	دمای درخشایی
	annealing temperature U	دمای تابکاری
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	exhaust gas temperature U	دمای گاز خروجی
	glass transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	thershold temperature U	استانه دمای ذرات
	dry bulb temperature U	دمای خشک مخزن
	softening temperature U	دمای نرم شدن
	rankin temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	rankine temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	isothermal process U	تحول در دمای ثابت
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	gamma transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	heat deflection temperature U	دمای انحراف گرمایی
	rubbery transition temperature U	دمای تبدیل لاستیکی
	geothermal gradient U	گرادیان دمای زمین
	condensed mercurytemperature U	دمای جیوه متراکم
	geothermal gradient U	شیب دمای زمین
	critical isotherm U	منحنی هم دمای بحرانی
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	thermodynamic temperature scale U	مقیاس دمای ترمودینامیکی
	blackbody temperature U	دمای جسم سیاه
	t.g U	دمای تبدیل شیشهای
	glasy trainsition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	compressor inlet temperature U	دمای گازهای ورودی کمپرسور
	yield point at elevated temperatures U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	creep strength at elevated temperatures U	مقاومت خزشی در دمای بالا
	yield point at normal temperature U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	air hardening U	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
	ambient U	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
	ice point U	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
	bayonet thermocouple probe U	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
	cryogenic memory U	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
	reference junction U	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
	burn in U	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
	austempering U	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
	icebox rivet U	میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
	wein law U	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
	curie point U	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
	constant temperature pressure U	welding combustion جوشکاری فشاری در دمای ثابت جوشکاری گازی
	cold test U	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
	cold thrust U	ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
	decarburizing U	گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
	compression ignition U	احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
	standard condition U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	standard temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	normal temperature and pressure U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	ntp U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	stp U	شرایط متعارف فشار و دمای متعارف
	peculiar U	ویژه
	specific humidity U	نم ویژه
	adhoc U	ویژه
	extra special U	ویژه
	prerogatives U	حق ویژه
	prerogative U	حق ویژه
	experts U	ویژه گر
	express U	ویژه
	expressed U	ویژه
	expresses U	ویژه
	expressing U	ویژه
	expert U	ویژه گر
	priviege U	حق ویژه
	special <adj.> U	ویژه
	specifics U	ویژه
	specific U	ویژه
	special character U	ویژه
	specialists U	ویژه گر
	specialist U	ویژه گر
	particular U	ویژه
	paticular U	ویژه
	particulars U	ویژه
	net U	ویژه
	nett U	ویژه
	idiocrasy U	ویژه
	extra <adj.> U	ویژه
	nets U	ویژه
	special U	ویژه
	privilege U	حق ویژه
	specially U	ویژه
	characteristic root U	ویژه مقدار
	characteristic number U	ویژه مقدار
	proper value U	ویژه مقدار
	proper volume U	ویژه حجم
	singular matrix U	ماتریش ویژه
	singular matrix U	ماتریس ویژه
	penologist U	ویژه گر کیفرشناسی
	prerogatived U	دارای حق ویژه
	particular lien U	حق حبس ویژه
	characteristic function U	ویژه تابع
	self weight U	ویژه وزن
	relative density U	گرانی ویژه
	regiospecific U	جهت ویژه
	body guard U	هنگ ویژه
	resistivity U	مقاومت ویژه
	proper function U	ویژه تابع
	byelaw U	قانون ویژه
	preceptorial U	ویژه اموزگاری
	cariologist U	ویژه گر قلب
	bylaw U	قانون ویژه
	specific humidity U	رطوبت ویژه
	praetorian guard U	گارد ویژه
	conizance U	نشان ویژه
	kink U	ویژه گی فرریز
	labeled cargo U	کالای ویژه
	lachrymal U	ویژه اشک
	specific heat U	گرمای ویژه
	lacrimal U	ویژه اشک
	life guard U	هنگ ویژه
	favourite or vor U	ویژه مخصوص
	special party U	گروه ویژه
	indicium U	نشانه ویژه
	gastronomist U	ویژه گرخوراک
	special verdict U	تصمیم ویژه
	species specific U	نوع- ویژه
	specific cost U	هزینه ویژه
	habiliments U	جامه ویژه
	specific donor U	دهنده ویژه
	special symbol U	نماد ویژه
	special passport U	پاسپورت ویژه
	specific drawdown U	افت ویژه
	special duty U	کار ویژه
	extra equipment U	متعلقات ویژه
	special drawing rights U	حق برداشت ویژه
	monocular U	ویژه یک چشم
	special case U	مورد ویژه
	special bastard U	حرامزاده ویژه
	net profit U	سود ویژه
	quantum state U	ویژه حالت
	monkish U	ویژه راهبان
	special character U	دخشه ویژه
	special drawing right U	حق برداشت ویژه
	special deposits U	سپردههای ویژه
	equity capital U	ارزش ویژه
	endemical U	ویژه یک قوم
	electrical resistivity U	مقاومت ویژه
	eigenvalue U	ویژه مقدار
	eigenfunction U	ویژه تابع
	ecotype U	بوم ویژه
	special agreement U	قرارداد ویژه
	specific yield U	ابدهی ویژه
	prerogatives U	حق یا امتیاز ویژه
	prerogative U	دارای حق ویژه
	prerogative U	حق یا امتیاز ویژه
	physiologist U	ویژه گر فیزیولوژی
	(not one's) cup of tea <idiom> U	علاقه ویژه
	lineament U	نشان ویژه
	physiologists U	ویژه گر فیزیولوژی
	prerogatives U	دارای حق ویژه
	specialities U	ویژه گری
	speciality U	ویژه گری
	zoologist U	ویژه گرجانورشناسی
	versions U	شرح ویژه
	version U	شرح ویژه
	speleologist U	ویژه گر غارشناسی
	juveniles U	ویژه نو جوانان
	juvenile U	ویژه نو جوانان
	nutritionists U	ویژه گر تغذیه