Perdic | دمای جیوه متراکم | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)	ارسال یک معنی جدید

Menu	English	Persian	Menu
	condensed mercurytemperature U	دمای جیوه متراکم

معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches

	azoth U	جیوه که کیمیاگران قدیم انراماده اصلی فلزات میدانستند جیوه
	mercurialize U	جیوه ردن داروی جیوه دار دادن
	celsius temperature scale U	مقیاس دمای سلسیوس مثیاس دمای سانتی گراد
	augmentative U	متراکم شونده متراکم کننده
	centigrade temperature scale U	مقیاس دمای سانتی گراد مقیاس دمای سلیسوس
	aggregate U	متراکم متراکم ساختن
	aggregates U	متراکم متراکم ساختن
	mercury U	جیوه
	quick silver U	جیوه
	quicksilver U	جیوه
	hydrargyrum U	جیوه
	mercury lamp U	لامپ جیوه
	mercury fulminate U	جیوه فولمینات
	mercury mine U	معدن جیوه
	mercury column U	ستون جیوه
	mercury chloride U	کلرید جیوه
	mercury tank U	مخزن جیوه
	mercury chloride U	کلرور جیوه
	mercurial U	جیوه دار
	mercuric U	جیوه دار
	mercuric cyanate U	جیوه سیانات
	mercuric fulminate U	فولمینات جیوه
	mercurous U	جیوه دار
	mercurous U	جیوه مانند
	bichloride U	کلرور جیوه
	calomel U	جیوه سفید
	mercury chloride U	کلراید جیوه
	mercury vaper U	بخار جیوه
	mercury vapor rectifier U	یکسوساز بخار جیوه
	winged god U	سیماب جیوه زیبق
	hydrargyric U	جیوه دار-سیمابی
	gold amalgam U	جیوه امیخته بازر
	mercury arc lamp U	لامپ بخار جیوه
	quick silver U	طبع سیمابی جیوه زدن به
	oxymercuriation U	اکسید جیوه دار کردن
	hydrargyia or rism U	مسموم شدگی از جیوه ناخوشی سیمابی
	micronlitre U	یک لیتر گاز درفشار یک میلیونیم اینچ جیوه
	mercurate U	باسیماب یاجیوه ترکیب کردن جیوه زدن به
	mercury delay line U	روش مرتب کردن داده ها به صورت پاس ها در طول جیوه
	total temperature U	دمای کل
	neel temperature U	دمای نل
	internal temperature U	دمای درونی
	ambient temperature U	دمای محیط
	annealing temperature U	دمای تابکاری
	annealing point U	دمای تابکاری
	aniline point U	دمای انیلینی
	critical temperature U	دمای بحرانی
	maximum temperature U	دمای ماکزیمم
	kelvin temperature U	دمای کلوین
	inversion temperature U	دمای وارونگی
	room temperature U	دمای اتاق
	high temperature U	دمای بالا
	barrel temperature U	دمای پاتیل
	cryogenic temperature U	دمای سرمازایی
	curie temperature U	دمای کوری
	mixture temperature U	دمای اختلاط
	operating temperature U	دمای عملیاتی
	optimum temperature U	دمای بهینه
	effective temperature U	دمای موثر
	equiviscous temperature U	دمای همدوسندگی
	reduced temprature U	دمای کاهیده
	brittleness temperature U	دمای شکنندگی
	brittle temperature U	دمای شکنندگی
	brightness temperature U	دمای درخشایی
	boyle's temperature U	دمای بویل
	critical isotherm U	هم دمای بحرانی
	transition temperature U	دمای تبدیل
	transition temperature U	دمای فراگذری
	specific heat U	دمای ویژه
	absolute temperature U	دمای مطلق
	wet bulb temperature U	دمای تر مخزن
	transition temperature U	دمای تحول
	white heat U	دمای سفید
	gamma transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	blackbody temperature U	دمای جسم سیاه
	t.g U	دمای تبدیل شیشهای
	thermodynamic temperature scale U	مقیاس دمای ترمودینامیکی
	exhaust gas temperature U	دمای گاز خروجی
	critical isotherm U	منحنی هم دمای بحرانی
	dry bulb temperature U	دمای خشک مخزن
	rankin temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	thershold temperature U	استانه دمای ذرات
	rankine temperature scale U	مقیاس دمای رانکین
	glass transition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	glasy trainsition temperature U	دمای تبدیل شیشهای
	rubbery transition temperature U	دمای تبدیل لاستیکی
	isothermal process U	تحول در دمای ثابت
	heat deflection temperature U	دمای انحراف گرمایی
	absolute scale U	مقیاس دمای مطلق
	absolute boiling point U	دمای جوش مطلق
	geothermal gradient U	شیب دمای زمین
	absolute temperature scale U	مقیاس دمای مطلق
	geothermal gradient U	گرادیان دمای زمین
	approximate absolute temperature U	دمای مطلق تقریبی
	softening temperature U	دمای نرم شدن
	compacts U	متراکم
	leak proof U	متراکم
	compacting U	متراکم
	cumulative U	متراکم
	compact U	متراکم
	cumulous U	متراکم
	compressed U	متراکم
	dense U	متراکم
	cumulative distribution U	متراکم
	compacted U	متراکم
	denser U	متراکم
	agglomerative U	متراکم
	densest U	متراکم
	compactness U	متراکم
	accumulated U	متراکم
	yield point at normal temperature U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	creep strength at elevated temperatures U	مقاومت خزشی در دمای بالا
	yield point at elevated temperatures U	نقطه تسلیم در دمای بالا
	compressor inlet temperature U	دمای گازهای ورودی کمپرسور
	ice point U	دمای تعادل مخلوط اب و یخ در فشار استاندارد
	ambient U	متوسط دمای طبیعی اطراف یک وسیله
	air hardening U	سخت گردانی زمانی در دمای معمولی
	compacts U	متراکم کردن
	compact U	متراکم کردن
	compacted U	متراکم کردن
	compacting U	متراکم کردن
	massy U	متراکم غلیظ
	accumulated capital U	سرمایه متراکم
	compressor U	متراکم کننده
	agglomerate U	متراکم شدن
	compressors U	متراکم کننده
	incompact U	غیر متراکم
	compressed air U	هوای متراکم
	condensing U	متراکم کردن
	condensing U	همچگال متراکم
	condenses U	همچگال متراکم
	cumulative frequency U	فراوانی متراکم
	condense U	متراکم کردن
	condense U	همچگال متراکم
	compress U	متراکم کردن
	combustor U	متراکم کننده
	compresses U	متراکم کردن
	compaction U	متراکم کردن
	jam U	متراکم کردن
	compressing U	متراکم کردن
	condenses U	متراکم کردن
	voluminous U	متراکم انبوه
	densify U	متراکم کردن
	dense list U	لیست متراکم
	comperssion capacitor U	خازن متراکم
	dense binary code U	رمزدودویی متراکم
	jammed U	متراکم کردن
	jams U	متراکم کردن
	data aggregate U	دادههای متراکم
	amalgams U	الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
	amalgam U	الیاژ جیوه باچند فلز دیگرکه برای پرکردن دندان و ایینه سازی بکار میرود ترکیب مخلوط
	heavily overcast U	ابری متراکم [هواشناسی]
	soil consolidation U	متراکم کردن خاک
	supercharger U	پیش متراکم کننده
	supercharge U	متراکم کردن مقدماتی
	packs U	متراکم کردن فشردن
	pack U	متراکم کردن فشردن
	clogged U	متراکم وانباشته کردن
	trust fund U	وجوه متراکم شده
	cumulous U	مانند ابرهای متراکم
	clogs U	متراکم وانباشته کردن
	data aggregate U	متراکم سازی داده ها
	data compression U	متراکم سازی داده ها
	eluvium U	خاک باداورده و متراکم
	gas compressor U	متراکم کننده هوا
	clog U	متراکم وانباشته کردن
	bayonet thermocouple probe U	قسمت حس کننده دمای سرسیلندر که داخل ان پیچ میشود
	accumulate U	روی هم گذاشتن متراکم کردن
	cumulus U	ابر متراکم و روی هم انباشته
	coke pusher U	دستگاه متراکم کننده ذغال کک
	compression U	بهم فشردگی متراکم سازی
	compressed gas cylinder U	سیلندر محتوی گاز متراکم
	compaction U	فشرده سازی متراکم کردن
	air compresser U	دستگاهی که هوا را متراکم میکند
	planosol U	گل سفید نرم و متراکم فلات
	cumuli U	ابر متراکم و روی هم انباشته
	wilson cloud U	نوعی ابر غلیظ و متراکم
	grouter U	دستگاه متراکم کننده سیمان
	accumulated dividend U	سود سهام متراکم شده
	accumulating U	روی هم گذاشتن متراکم کردن
	laminated product U	تولید ماده متراکم متورق
	accumulates U	روی هم گذاشتن متراکم کردن
	over consolidated clay U	خاک رس متراکم شده باپیشفشردگی
	cryogenic memory U	رسانه ذخیره سازی که در دمای خیلی پایین کار میکند
	incompressibly U	بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
	reference junction U	اتصالی در سیستم ترموکوپل که دمای اتصال دیگر نسبت به ان سنجیده میشود
	chert U	نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
	burn in U	فرایندازمایش مدارها و مولفههای الکتریکی از طریق قراردادن انها در دمای زیاد یک کوره
	charge neutrality U	تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
	glomerule U	خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
	austempering U	تغییرات فیزیکی که در دمای ثابت برای بدست اوردن باینات از استنیت انجام می گیرد
	rollers U	دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
	roller U	دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
	provident fund U	وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
	icebox rivet U	میخ پرچهای الومینیوم که تاموقع مصرف باید در دمای زیر صفر نگه داشته شوند
	cumulo nimbus U	ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
	crunching U	متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
	wein law U	طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
	curie point U	دمای بحرانی منحصر به فردبرای هر ماده که بالاتر از ان مواد فرومانیتیک خاصیت مغناطیسی دائم یاموقت خودرا ازدست میدهند
	ethiops U	سیاب سیاه جیوه سیاه