English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 141 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pro and con U دلائل له و علیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
in personam U علیه شخص خاصی علیه انسان
adequate reasons U دلائل موجه
secure arguments U دلائل متین یامحمکم
he was i. to our argument U دلائل ما به خرجش نمیرفت
pragmatize U موافق دلائل عقلی تعبیر کردن
privileged communication U مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
con U بر علیه
conned U بر علیه
versus U علیه
conning U بر علیه
cons U بر علیه
pro and con U له و علیه
against U علیه
v U علیه
pros and cons U له و علیه
presentee U معروض علیه
assignee U محال علیه
victim of an offence U مجنی علیه
third person of a transfer U محال علیه
appellee U مستانف علیه
anti U مخالف علیه
pupils U مولی علیه
pupil U مولی علیه
respondents U مستانف علیه
respondents U مدعی علیه
beneficiary of an endowment U موقوف علیه
divisor U مقسوم علیه
person placed under guardianship U مولی علیه
peace be upon him U علیه السلام
party against whom a protest is made U معترض علیه
object of protest U معترض علیه
losing party U محکوم علیه
lady ship U سرکار علیه
judgement debtor U محکوم علیه
recognizor U محکوم علیه
drawee U محال علیه
divtsor U مقسوم علیه
respondent U مستانف علیه
respondent U مدعی علیه
defendants U مدعی علیه
beneficiary U موقوف علیه
defendant U مدعی علیه
ward U مولی علیه
wards U مولی علیه
denominators U مقسوم علیه
beneficiaries U موقوف علیه
denominator U مقسوم علیه
out of court U محکوم علیه
divisor U مقسوم علیه [ریاضی]
cross action U علیه وی اقامه کند
public mischief U جرم علیه جامعه
self-defeating U علیه منظور خود
offences against property U جرائم بر علیه اموال
offences against persons U جرائم بر علیه اشخاص
non fatal offences against the person U جرائم بر علیه ابدان
lese majeste U خیانت علیه حکومت
lese majesty U خیانت علیه حکومت
self defeating U علیه منظور خود
common d. U مقسوم علیه مشترک
action in personam U دعوی بر علیه شخص
biological defense U پدافند بر علیه تک میکربی
offences against public morals U جرائم بر علیه اخلاق عمومی
offences against public dencency U جرائم بر علیه عفت عمومی
to safeguard [against] U حفظ کردن [علیه] [در برابر]
offence against public order U جرائم بر علیه نظم عمومی
to safeguard [against] U نگهداری کردن [علیه] [در برابر]
common divisor U مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
demurs U در CL حالتی است که مدعی علیه
common factor U مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
To take field against somebody . U بر علیه کسی وارد شدن
to safeguard [against] U تامین کردن [علیه] [در برابر]
to proceed against a person U اقدام بر علیه کسی زدن
demur U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred U در CL حالتی است که مدعی علیه
to safeguard [against] U امن نگهداشتن [علیه] [در برابر]
demurring U در CL حالتی است که مدعی علیه
proceed against someone علیه کسی دادخواهی کردن
respondent U پژوهش خواه مستانف علیه
counter fire U اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
action in rem U دعوی بر علیه عین مال
respondents U پژوهش خواه مستانف علیه
indict U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
summary judgment U حکمی که علیه ضامن صادر میشود
libelee U مدعی علیه شخص مورد افترا
chemical defense U پدافند بر علیه مواد شیمیایی سمی
lodge a complaint against someone U علیه کسی اقامه دعوی کردن
declaims U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaiming U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaimed U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
declaim U با حرارت علیه کسی صحبت کردن
bring a suit against a person U اقامه دعوی علیه کسی کردن
bring an action against someone U علیه کسی اقامه دعوی کردن
lay an information against someone U بر علیه کسی اعلام جرم کردن
indicted U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
libellee U مدعی علیه شخص مورد افترا
indicting U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
indicts U علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن
bench warrant U حکم دادگاه یا قاضی علیه شخص گناهکار
whispering campaign U انتشار مرتب شایعات علیه رجال و کاندیداها
take a stand on something <idiom> U فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
highest common factor [HCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common factor [GCF] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
impregnated U پارچه تلقیح شده بر علیه اثر موادشیمیایی
greatest common divisor U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
greatest common divisor [gcd] U بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک [ریاضی]
lese majesty U خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
nemo agit in seipsum U هیچ کس نمیتواند علیه خوداقامه دعوی کند
lese majeste U خیانت یاتوط ئه علیه مقام سلطنت یاحکومت
antigen U مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
antigens U مادهای که در بدن ایجادعکس العمل علیه خودش میکند
plene administravit U دفاع امین یا مدیر ترکه درمقابل دعاوی مطروحه علیه متوفی
remainder U عدد معادل مقسوم منهای حاصل ضرب خارج قسمت ومقسوم علیه
verba chartarum fortius accipiuntur U proferentem contra الفاظ اسناد بیشتر علیه امضاکننده ان قابل تعبیر است
receivers U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
running down case U دعوی علیه راننده وسیله نقلیه که در نتیجه تصادم باعث جرح یا خسارت شده است
receiver U ماموری که ازطرف دادگاه اموال محکوم علیه را جهت اجرای حکم ضبط و اداره میکند
puritans U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
puritan U فرقهای از پروتستانهای انگلستان که زمان الیزابت علیه سنن مذهبی قیام نمودندوطرفدار سادگی در نیایش بودند
compounding a felony U سازش کردن در دعوی ناشی از جنایت با پرداخت مبلغی به عنوان غرامت به مجنی علیه یا قائم مقام او
cold war U عموما" به مبارزات تبلیغاتی بلوکهای شرق و غرب علیه یکدیگربخصوص بعد از جنگ جهانی دوم اطلاق میشود
divisor U عملوندی که برای تقسیم مقسوم علیه در عمل تقسیم به کار می روند
antiair warfare U جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
presentment U ارائه برات از دارنده ان به محال علیه جهت قبولی نویسی یا محیل جهت پرداخت
cross action U در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
covenant real U شرطی در یک سند که وراث مشروط علیه را در مقابل مشروطه یا خریدار متعهدمیکند شرط قابل تسری به وراث
defense U دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
international court of justice U دیوان دادگستری بین المللی رکن قضایی سازمان ملل متحد که وفیفه اش رسیدگی به دعاوی مطروحه دول عضو علیه یکدیگر است
coalitions U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
coalition U مثلا" جنگ علیه دشمن اطلاق میشود دراین مقام می توان چنانچه معمول است این کلمه را به "اتفاق " یا " اتحاد " تبدیل کرد
common divisor U مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
use and occupation U عنوان دعوی که مالک علیه مستاجری که پس از انقضاء مدت اجاره ازملک استیفاء منفعت کردن به منظور مطالبه اجرت المثل این انتفاع و تصرف اقامه میکند
drawers U محال علیه برات برات کش
drawer U محال علیه برات برات کش
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
speaking with prosecutor U در جرایم علیه افراد که از نوع جنحه باشددادگاه به متهم اجازه میدهد که پیش از شروع رسیدگی با شاکی صحبت کند وهر گاه او رضایت خود رااعلام کند مجازات مرتکب تخفیف کلی پیدا میکند
denounce U علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounced U علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denounces U علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
denouncing U علیه کسی افهاری کردن کسی یا چیزی را ننگین کردن تقبیح کردن
retour sans protet U اعلامی که برات کش به دارنده برات میکند مبنی براین که در صورت نکول برات از طرف محال علیه ان رابدون پروتست به وی بازگرداند و به این ترتیب برات کش نمیتواند به عذراین که اعتراض نکول به عمل نیامده است از پرداخت وجه سرباز زند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com