English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
translation agency U دفتر ترجمه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lexical analysis U مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
engineering office U دفتر طراحی دفتر مهندسین مشاور
notary office U دفتر اسناد رسمی دفتر خانه
blotters U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
blotter U دفتر باطله دفتر ثبت معاملات
induction station U دفتر استخدام دفتر پذیرش
civilian internee information bureau U دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان
journalize U در دفتر روزنامه وارد کردن در دفتر ثبت کردن
duty roster U دفتر وقایع نگهبانی یا دفتر نوبت نگهبانی
interpreting U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
central postal directory U دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
versions U ترجمه
interpretations U ترجمه
compilation U ترجمه
rendition U ترجمه
renderings U ترجمه
compilations U ترجمه
rendering U ترجمه
renditions U ترجمه
translation U ترجمه
interpretation U ترجمه
translation U ترجمه
translations U ترجمه
version U ترجمه
an a translation U ترجمه درست
metaphraze U ترجمه لفظی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
mechanical translation U ترجمه ماشینی
machine translation U ترجمه ماشینی
reversion U ترجمه مجدد
translating U ترجمه کردن
liberaltranstation U ترجمه ازاد
translated U ترجمه کردن
address translation U ترجمه ادرس
algorithm translation U ترجمه الگوریتم
mistranslation U ترجمه نادرست
interpretations U تعبیر ترجمه
put U ترجمه کردن
the a of a trans lation U صحت ترجمه
to do into U ترجمه کردن به
trannlatability U قابلیت ترجمه
translatable U قابل ترجمه
translate time U هنگام ترجمه
misinterpretation U ترجمه غلط
paraphrase U ترجمه ازاد
translate time U حین ترجمه
translet U ترجمه کردن
puts U ترجمه کردن
putting U ترجمه کردن
the a of a trans lation U درستی ترجمه
translate U ترجمه کردن
paraphrasing U ترجمه ازاد
interpretation U تعبیر ترجمه
paraphrases U ترجمه ازاد
paraphrased U ترجمه ازاد
translates U ترجمه کردن
translation agency U موسسه ترجمه
dynamic address translation U ترجمه پویای ادرس
delectus U برای ترجمه دارد
teutonize U به المانی ترجمه کردن
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
mistranslate U ترجمه غلط کردن
direct objects U زبان برنامه پس از ترجمه
object U زبان برنامه پس از ترجمه
objected U زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects U زبان برنامه پس از ترجمه
objecting U زبان برنامه پس از ترجمه
retranslate U دوباره ترجمه کردن
fortran translation process U فرایند ترجمه فرترن
objects U زبان برنامه پس از ترجمه
assemble U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
literalist U طرفدار معنی یا ترجمه لفظی
renders U ارائه دادن ترجمه کردن
rendered U ارائه دادن ترجمه کردن
render U ارائه دادن ترجمه کردن
assembles U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
version U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
to to U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
tropology U ترجمه یا تفسیر مجازی وروحانی
assembled U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
versions U کتابی که ترجمه کتاب دیگرباشد
literalize U تحت اللفظی ترجمه کردن
This is its Persian rendering ( translation) . U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
pcv U این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
bridgeware U برنامههای کامپیوتری به منظور ترجمه دستورالعملها
paraphrasing U نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
revised version U ترجمه اصلاح شده کتاب مقدس
paraphrases U نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
processor U برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
paraphrase U نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
paraphrased U نقل بیان ترجمه و تفسیر کردن
encoding U ترجمه پیام یا متن طبق سیستم کد گذاری
targum U ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
languages U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
literality U صوری بودن عینیت تفسیر یا ترجمه لفظی
one pass assembler U برنامه اسمبلر که در یک عمل که اصل را ترجمه میکند
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
pass U برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
passed U برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
language U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
passes U برنامه اسمبلر که کد اصلی را در یک عمل ترجمه میکند
cross assembler U ترجمه برنامه اسمبلر برای یک کامپیوتر دیگر
bureaus U دفتر
bureau U دفتر
book U دفتر
book of account U دفتر کل
cahier U دفتر
booked U دفتر
books U دفتر
ledgers U دفتر کل
notary public office U دفتر
in office U در دفتر
volumes U دفتر
offices U دفتر
ledger U دفتر کل
volume U دفتر
office U دفتر
record U دفتر
post- U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
posted U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
post U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
posts U ویرایش یا تغییر متن پس از کامپایل یا ترجمه توسط ماشین
intermediate U کد یک کامپیوتر یا اسمبلر در حین ترجمه کد سطح بالا به کد ماشین
septuagint U ترجمه یونانی توریه بدست 07تن درزمان بطلیموس
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
bill book U دفتر بروات
audit office U دفتر حسابرسی
office U دفتر کار
office U اطاق دفتر
offices U دفتر کار
offices U اطاق دفتر
account book U دفتر حساب
advisory service U دفتر مشاور
automated office U دفتر خودکار
book of account U دفتر روزنامه
waste book U دفتر باطله
property book U دفتر اموال
lawyer's office U دفتر وکالت
press copy book U دفتر کپیه
pocket book U دفتر بغلی
telephone book U دفتر تلفن
orderly room U دفتر گروهان
order book U دفتر سفارشات
official log book of a ship U دفتر ثبت
office of records U دفتر بایگانی
office manager U رئیس دفتر
office attorney U وکیل دفتر
purchase ledger U دفتر کل خریدها
purchasing department U دفتر خرید
copybook U دفتر سرمشقدار
telephone d. U دفتر تلفن
telephnone book U دفتر تلفن
technical bureau U دفتر فنی
social secretary U رئیس دفتر
site office U دفتر مشاوراملاک
run book U دفتر رانش
run book U دفتر اجرا
rule off U ته دفتر را بستن
quartermaster's notebook U دفتر سکانی
purchasing office U دفتر خرید
telephone books U دفتر تلفن
note book U دفتر کتابچه
notary public U دفتر ثبت
engineering office U دفتر مهندسی
end office U دفتر انتهایی
drawing office U دفتر طراحی
daybook U دفتر روزنامه
day book U دفتر روزنامه
courier station U دفتر پیک
copy letter book U دفتر کپیه
copy book U دفتر کپیه
chancery U دفتر خانه
budget bureau U دفتر بودجه
equipment logbook U دفتر تجهیزات
site office U دفتر ساختمانی
notary assistant U دفتر یار
minute book U دفتر وقایع
message book U دفتر پیام
marriage registry U دفتر ازدواج
job office U دفتر کارگاه
information office U دفتر اطلاعات
intelligence office U دفتر اطلاعات
intelligence office U دفتر راهنمایی
inquiry office U دفتر اطلاعات
information bureau U دفتر اطلاعات
head office U دفتر مرکزی
branch office U دفتر شعبه
journals U دفتر روزنامه
register U دفتر ثبت
central office U دفتر مرکزی
postings U ثبت در دفتر
book U مجلد دفتر
booked U مجلد دفتر
books U مجلد دفتر
bell book U دفتر موتورخانه
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com