Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 127 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
corral
U
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralled
U
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corralling
U
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
corrals
U
دفاعی که از واگون وعرابه میسازند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
strong point
U
پایگاه دفاعی سنگر مستحکم دفاعی
wagon lit
U
واگون لی
fourgon
U
واگون باری
flatcar
U
واگون بی لبه
caisson
U
واگون مهمات
motor man
U
راننده واگون یالوکوموتیوبرقی
malam
U
اجری که از ان میسازند
boxes are made of wood
U
جعبه ها را از چوب میسازند
shelving
U
موادیکه از ان تاقچه میسازند شیب
pensile birds
U
پرندگانی که اشیانه اویخته میسازند
marsh mallow
U
یکجور شیرینی که از ریشه خطمی میسازند
gruyere
U
پنیرسوراخ سوراخ سویسی که ازشیرگاو میسازند د
drawbar
U
میلهای که واگونهای قطار رابه لکوموتیو متصل میکند میله اتصال واگون
ivory black
U
رنگ سیاه که از اهکی کردن عاج میسازند
fly amanita
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly bane
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric
U
یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
principal parts
U
قسمتهای اصلی زمانهای فعل که سایرزمانها را از ان میسازند
helleborism
U
معالجه دیوانگی یاخربق داروی کارکن که ازخربق میسازند
gelignite
U
ماده ژلاتینی و منفجرهای که از نیترو گلیسیرین میسازند ژلیگنیت
defensive line
U
خط دفاعی
defensive
U
دفاعی
apologetic
U
دفاعی
vindicative
U
دفاعی
backfield
U
خط دفاعی
defence mechanism
U
مکانیزم دفاعی
defense base
U
پایگاه دفاعی
defence mechanisms
U
مکانیزم دفاعی
defensive league
U
اتحاد دفاعی
blue line
U
خط دفاعی هاکی
backcourt
U
نیمه دفاعی
defense information
U
اطلاعات دفاعی
defense mechanism
U
مکانیسم دفاعی
defense position
U
موضع دفاعی
stack the defence
U
ارایش دفاعی
preventive war
U
نبرد دفاعی
odd front
U
خط دفاعی 4 نفره
agger
U
پشته ی دفاعی
five man line
U
خط دفاعی 5 نفره
defensive war
U
جنگ دفاعی
defensive league
U
اتحادیه دفاعی
defensive fire
U
اتش دفاعی
mixers
U
نوعی خط دفاعی
mixer
U
نوعی خط دفاعی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
cover
U
بازی دفاعی
coverings
U
بازی دفاعی
zones
U
منطقه دفاعی
defensively
U
حالت دفاعی
zone
U
منطقه دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
covers
U
بازی دفاعی
rejoinder
U
پاسخ دفاعی دادن
bump and run
U
نوعی مانور دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی دادن
cover up
U
در لاک دفاعی فرورفتن
first defense gun
U
جلوترین تیربار دفاعی
cover-up
U
در لاک دفاعی فرورفتن
defensiveness
U
حالت دفاعی داشتن
defensive wrestler
U
کشتی گیر دفاعی
guarding
U
حالت دفاعی شمشیرباز
guard
U
حالت دفاعی شمشیرباز
protective cover
U
جان پناه دفاعی
presses
U
تاکتیک دفاعی فشرده
Cashel
U
[استحکامات دفاعی ایرلندی]
ante-mural
[e]
U
جان پناه دفاعی
switch position
U
موضع رابط دفاعی
pale
U
حصار دفاعی دفاع
switch position
U
موضع دفاعی بینابین
guards
U
حالت دفاعی شمشیرباز
paler
U
حصار دفاعی دفاع
palest
U
حصار دفاعی دفاع
cover-ups
U
در لاک دفاعی فرورفتن
defensive player
U
شطرنج باز دفاعی
apologist
U
نویسندهء رسالهء دفاعی
back judge
U
داور در محوطه دفاعی
bangoe gei
U
تکنیک دفاعی تکواندو
apologists
U
نویسندهء رسالهء دفاعی
bump and go
U
نوعی مانور دفاعی
rejoins
U
پاسخ دفاعی دادن
rejoining
U
پاسخ دفاعی دادن
cross block
U
سد کردن خط دفاعی از کنار
decompensation
U
فروپاشی مکانیسمهای دفاعی
defense articles
U
اماد و تجهیزات دفاعی
rejoin
U
پاسخ دفاعی دادن
sandbag
U
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
rejoined
U
پاسخ دفاعی دادن
sandbags
U
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
press
U
تاکتیک دفاعی فشرده
sandbagging
U
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
sandbagged
U
ایجاداستحکامات دفاعی کردن
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
special pleader
U
متخصص تهیه لوایح دفاعی
parrying
U
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
prevent defence
U
جبهه دفاعی با استفاده از نفراضافی
defensive
U
منطقه دفاعی شامل دروازه
parry
U
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
parries
U
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
integrated defense
U
پدافند ازمناطق توام دفاعی
parried
U
حرکت دفاعی در جنگ باسرنیزه
seams
U
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
seam
U
نقطه باز بین دو منطقه دفاعی
chevaux de fries
U
[ترتیب دفاعی مانع های تیز]
audible
U
تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
defenceman
U
مدافع منطقه دفاعی غیر ازدروازه بان
redoubt
U
موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
formation
U
برنامه سازمان دفاعی یاتهاجمی در اغاز هر مسابقه
peace dividend
U
ازبین رفتن بودجه دفاعی دراواخر سال ۱۹۸۰
declare
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declares
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
declaring
U
پذیرفتن شکست قبل از پایان مسابقه کشتی گیر دفاعی
break out
U
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
special pleading
U
علم تهیه لوایح دفاعی و طرح ریزی دفاع در محکمه
plene administrative preter
U
دفاعی مبنی بر این که مقداری از مال متوفی هنوز باقی است
defense emergency
U
مواد مورد لزوم وحیاتی پدافندی وضعیت اضطراری دفاعی یا نظامی
plea in abatement
U
دفاعی که باعث معلق ماندن یابه تعویق افتادن دعوی خواهان شود
safety
U
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
central treaty organization
U
سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
brucsels treaty organization
U
سازمان پیمان بروکسل پیمان دفاعی منعقده بین بلژیک و بریتانیا و فرانسه وهلند و لوکزامبورگ در 8491
roll back
U
به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
central treaty organization
U
پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
defense readiness condition
U
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com