English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to say grace U دعای سپاسگزاری کردن پیش ازخوراک یاپس ازان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
disposable personal income U پولی که اماده خرج کردن یاپس انداز باشد
to be off ones feed U ازخوراک
give thanks U سپاسگزاری کردن
before or after the f. U پیش یاپس از
he partook of fare U ازخوراک ما خورد
thank U تقدیر سپاسگزاری کردن
thanked U تقدیر سپاسگزاری کردن
thanking U تقدیر سپاسگزاری کردن
to thank any one in a U پیشاپیش ازکسی سپاسگزاری کردن
mulch U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
mulches U که بعنوان پوشش اولیه درمهار کردن شنهای روان ازان استفاده میشود
Thanksgiving U سپاسگزاری
thankyou U سپاسگزاری
acknowledgment U سپاسگزاری
thankyous U سپاسگزاری
thanks U سپاسگزاری
Eucharist U مجلس سپاسگزاری
thanked U سپاسگزاری افهارتشکر
thanking U سپاسگزاری افهارتشکر
Eucharists U مجلس سپاسگزاری
thankworthy U قابل سپاسگزاری
gratuities U التفات سپاسگزاری
gratuity U التفات سپاسگزاری
thank U سپاسگزاری افهارتشکر
gratitude U قدر دانی سپاسگزاری
vigil U دعای شب
vigils U دعای شب
harvest festival U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
acknowledgement U خبر وصول نامه سپاسگزاری
acknowledgements U خبر وصول نامه سپاسگزاری
harvest festivals U جشن سپاسگزاری هنگام درو)
with many thanks U با بسی سپاسگزاری باتشکرات زیاد
acknowledgments U خبر وصول نامه سپاسگزاری
the loard's prayer U دعای خداوند
the loard's prayer U دعای ربانی
blessings U دعای خیر
benison U دعای خیر
benedictions U دعای خیر
Lord's Prayer U دعای خداوند
blessing U دعای خیر
benediction U دعای خیر
supererogatory prayer U دعای نافله
benedictions U دعای اختتام برکت
confiscator U دعای اعتراف نامه
grace U دعای فیض و برکت
confiscator U دعای اعتراف بگناهان
gracing U دعای فیض و برکت
graces U دعای فیض و برکت
deprecation U دعای بخشش یاشفاعت
graced U دعای فیض و برکت
benediction U دعای اختتام برکت
blessings U دعای پیش از غذا نعمت
post communion U دعای بعد از عشاء ربانی
benedicite U دعای برکت قبل از غذا
blessing U دعای پیش از غذا نعمت
last rites U مراسم دفن و کفن و دعای ختم
white paternoster U دعای نگهداری ازشر روح پلید
they gave him a fine sendoff U ایین بدرود راباوی بجااوردندبرایش دعای خیرکردند
paternoster U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
paternosters U دعای ربانی یا دعایی که عیسی تعلیم داده
afterwards U پس ازان
thereof=of that U ازان
away U پس ازان
therefter U ازان پس
therefter U پس ازان
thence U پس ازان
kyrie U دعای مناجاتی که با کلمات >ای خداوند بر مارحم فرما<اغاز میشود
subsequent to that event U پس ازان رویداد
eftsoon U اندکی پس ازان
therein U ازان حیث
long a U مدتهاپس ازان
this is inferior to that U این ازان
it is all greek to me U ازان سودرنمیاورم
thereafter U بعد ازان
it is pervious to light U روشنایی ازان می گذرد
he is not of that stamp U ازان جنس نیست
this is better than that U این ازان بهتراست
next U نزدیک ترین پس ازان
dye wood U چوبی که ازان رنگ میگیرند
wellŠwhat of it? U چه نتیجهای ازان بدست می اید
dice box U پیالهای که طاس را ازان میریزند
he is not of that type U ازان قبیل اشخاص نیست
i am impatient for it U ازان بابت بیطاقت هستم
to gut a book U مواداصلی کتابیرا ازان دراوردن
secernent U اندامی که چیزی ازان تراوش کند
fitch U موی راسویاقلم مویی که ازان بسازند
feed door U دری که ازان سوخت درکوره میریزند
i gave up the idea U ازان خیال صرف نظر کردم
mofette U دهانهای که ازان دمه بد بو بیرون اید
it is not d. U نمیتوان ازان صرف نظر کرد
it came to my knowledge U من ازان اگاهی یافتم مرامعلوم گردید
fly bane U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly agaric U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
fly amanita U یکجورسماروغ یاقارچ که داروی مگس کش ازان میسازند
to slit hide into thongs U پوستی را بریده تسمههای باریک ازان دراوردن
fustic U یکجورچوب زردکه رنگ پستهای ازان میگیرند
castle U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
one's pet aversion U چیزی که شخص مخصوصا ازان بیزار است
ten yard U خط شکسته در طرفین خط نیمه به فاصله 01 یارد ازان
castles U میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
it savours of revenge U بوی انتقام یاکینه جویی ازان می اید
giants stride U تیری که قسمت بالای ان گردنده وطنابهایی ازان اویخته اس
redan U استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
chock U قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
pete cock U شیر کوچک که ازان هوا یابخار بیرون می اید
special vertict U رایی که وقوع قضیهای راثابت میکندولی نتیجهای ازان نمیگیرد
soever U واژهای که انراپس صفتی که what or how پیش ازان امده باشد میاورند
gopher wood U چوبی که کشتی نوح ازان ساخته شدوحدس میزنندسرویاکاج باشد
ballast U وزنه یاباری که جهت تعادل کشتی یاهواپیما ازان استفاده میشود
helmcloud U ابری که هنگام طوفان یاپیش ازان درسرکوه پدیدمی اید ابرقله
dead line U خطی که تجاوز ازان زندانیان نظامی رامحکوم به تیرباران فوری میکند
rain box U صندوق یا اسباب بازی دیگری که درتماشاخانه صدای باران ازان درمی اورند
grey matter U بافته خاکستری رنگ که جرم اصلی مخ ومغزتیره ازان درست شده است
muslin U یکجور پارچه پشت نما که ازان جامههای زنانه و پرده درست میکنند
pliantly polonica U یکجور ناخوشی که ازان موی سر کرک شده بهم گره میخوردناخوشی لهستانی است
floating fender U زنجیر شناوری که به فاصلههای معینی از یک کانال نصب میشود تا در موقع حوادث ازان استفاده شود
calibrated orifice U سوراخ یا تنگنایی با قطرداخلی مشخص جهت اندازه گیری یا کنترل جریانی که ازان عبور میکند
cycle stealing U ناتوان سازد و پس ازان حافظه داخلی کامپیوتر دراختیار دستگاه قرار گیرد چرخه دزدی
edge detection U اشکارسازی لبه ها الگوریتمی که با استفاده ازان یک کامپیوتر یا ادم مصنوعی میتواند بفهمد که چه اشیایی را می بیند
logograph U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
logogram U چیستان یامعمایی متشکل ازکلماتی که باید باهم جمع شوند وکلمه دیگری ازان ساخته شود
reentrant subroutine U زیرروالی که فقط یک نسخه ازان در حافظه اصلی قرار می گیرد و تگسط چندین برنامه دیگر به طور مشترک استفاده میشود
it is not t. U برای این نیست که من این یکی را ازان بیشتردوست دارم
gemmule U یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
id U مجموع تمایلات انسان که نفس یا شخصیت انسان و تمایلات شهوانی وجنسی ازان ناشی میشود
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
holing U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
hole U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holed U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
holes U فاصله دو بازیگرفضای بین دو سوارکار که سوارکار سومی ازان بگذرد فاصله بین میله 1 بولینگ با2 یا 3 شکست دادن حریف باشروع بهتر
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up U پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
serve U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrate U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assigned U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedalled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling U رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilising U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilize U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilized U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
preaches U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
to wipe out U پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
married under a contract unlimited perio U زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
support U حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
wooed U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
sterilizes U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
checks U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
sterilizing U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
crosser U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
preached U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preach U وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
crosses U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilises U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilised U گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
cross U تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
woo U افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checked U بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com