English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 82 (1 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
laborious U دشوار پرزحمت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
bothersome U پرزحمت
toilful U پرزحمت
toilsome U پرزحمت
studious U پرزحمت
operose U پرزحمت
operous U پرزحمت
troublesome U پرزحمت
cumbrous U اسباب زحمت پرزحمت
roughest U دشوار
rough U دشوار
spinose U دشوار
difficult U دشوار
mind-blowing U دشوار
trickly U دشوار
tough U دشوار
tougher U دشوار
toughest U دشوار
inexplicit U دشوار
metaphisical U دشوار
rock bound U دشوار
nerve wrack U دشوار
operose U دشوار
operous U دشوار
inexplicable U دشوار
strait U دشوار
nerve-racking U دشوار
hard U دشوار
spiny U دشوار
arduous U دشوار
deep <adj.> U دشوار
intolerable U دشوار
hardest U دشوار
harder U دشوار
straits U دشوار
nerve racking U دشوار
mind-boggling U دشوار
slippery U دشوار لغزان
sore U سخت دشوار
hard game U بازی دشوار
insuperability U دشوار گیری
dilemma U وضع دشوار
escapades U فراراززندگی دشوار
escapade U فراراززندگی دشوار
clutch U وضع دشوار
dilemmas U وضع دشوار
crux U مسئله دشوار
clutching U وضع دشوار
sores U سخت دشوار
posers U پرسش دشوار
formidable U دشوار نیرومند
poseurs U پرسش دشوار
clutched U وضع دشوار
clutches U وضع دشوار
poseur U پرسش دشوار
poser U پرسش دشوار
herculean U بسیار دشوار
sticky U دشوار سخت
knotted U سفت دشوار
tour de force U کار دشوار
to be in a pickle <idiom> U در وضعیتی دشوار بودن
succussatory U دارای حرکت دشوار
hot potatoes U کار دشوار و ناخوشایند
hot potato U کار دشوار و ناخوشایند
pickle U خیارترشی وضعیت دشوار
pickles U خیارترشی وضعیت دشوار
glossaries U فرهنگ لغات دشوار
glossary U فرهنگ لغات دشوار
onerous U دشوار طاقت فرسا
impasse U وضع بغرنج و دشوار
uphill U جاده سربالا دشوار
jaw breaking U دشوار برای تلفظ
However difficult the circumstances [are] , ... U هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
insupportable U دشوار غیر قابل مقاومت
hydra U چیزی که برانداختن ان دشوار است
tongue-twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twisters U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue twister U کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
overparted U دارای سهم زیاد یا دشوار سنگین بار
glossarist U کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر
cream-colored wool U پشم شکری [این نوع پشم مخلوطی از پشم سفید درجه یک با پشم های رنگی نیز بوده و جداسازی آن یا غیرممکن و یا دشوار می باشد. این اصطلاح به پشم زرد رنگ نیز اطلاق می شود.]
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com