English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 34 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
he nettled himself U دست یا تنش را گزنه زد دست یا تنش را از گزنه ازرده شد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
male nettle U گزنه نر
nettles U گزنه
hackberry U گزنه ها
nettle U گزنه
urtica U تیره گزنه
acaleph U گزنه دریایی
acalephe U خانواده گزنه دریایی
urticaceous U وابسته به خانواده گزنه
stinging nettle U گزنه [گیاه شناسی]
urtica U گزنه [گیاه شناسی]
nettle U گزنه [گیاه شناسی]
nettles U انواع گزنه تیغی گزنده
nettle U بوسیله گزنه گزیده شدن
nettle U انواع گزنه تیغی گزنده
nettles U بوسیله گزنه گزیده شدن
heartsick U دل ازرده
peeved U ازرده
galled U دل ازرده
lacerated U دل ازرده
lacerated U ازرده
aggrieved U ازرده
indignant U ازرده
irksome U متنفر ازرده
lacerated U خاطر ازرده
to be annoged U ازرده شدن
obsolete U ازرده خارج شده
writhing U پیچ و تاب خوردن ازرده شدن
writhed U پیچ و تاب خوردن ازرده شدن
writhe U پیچ و تاب خوردن ازرده شدن
that insult U این توهین اوراسخت ازرده کرد
writhes U پیچ و تاب خوردن ازرده شدن
zeroed out U ازرده خارج شدن یکان رسیدن استعداد رزمی یکان به صفر
chagrin U اندوهگین کردن ازرده کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com