English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
pat U دست نوازش برسرکسی کشیدن اهسته دست زدن به
pats U دست نوازش برسرکسی کشیدن اهسته دست زدن به
patted U دست نوازش برسرکسی کشیدن اهسته دست زدن به
patting U دست نوازش برسرکسی کشیدن اهسته دست زدن به
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
stew U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewing U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stews U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
stewed U اهسته جوشانیدن اهسته پختن
tapping U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tapped U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
tap U ضربت اهسته ضربات اهسته وپیوسته زدن شیر اب زدن به
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
cuddly U نوازش کن
caresses U نوازش
endeariogly U با نوازش
blandishment U نوازش
caressed U نوازش
caressing U نوازش
caress U نوازش
caressingly U با نوازش
pat U نوازش
pats U نوازش
patted U نوازش
patting U نوازش
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
stroke U نوازش کردن
babies U نوازش کردن
caressive U نوازش امیز
dandle U نوازش کردن
snogs U نوازش کردن
caresser U نوازش کننده
stroking U نوازش کردن
snog U نوازش کردن
snogging U نوازش کردن
strokes U نوازش کردن
stroked U نوازش کردن
snogged U نوازش کردن
baby U نوازش کردن
blandisher U نوازش کننده
cuddled U نوازش کردن
petting U نوازش جنسی
fondle U نوازش کردن
patting U نوازش کردن
fondled U نوازش کردن
patted U نوازش کردن
fondler U نوازش کننده
pats U نوازش کردن
fondles U نوازش کردن
pat U نوازش کردن
fondling U نوازش کردن
snoozle U نوازش کردن
condescending U نوازش کننده
to pay one's addresses U نوازش کردن
smoochy U نوازش کننده
cuddles U نوازش کردن
cuddle U نوازش کردن
cuddling U نوازش کردن
paddles U بادست نوازش کردن
pet U معشوقه نوازش کردن
pets U معشوقه نوازش کردن
paddling U بادست نوازش کردن
petted U معشوقه نوازش کردن
paddle U بادست نوازش کردن
paddled U بادست نوازش کردن
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
to be cuddling [with sb.] U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be petting [with sb.] U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be smooching [with sb.] U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be snogging with sb. [British E] U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be smooching with sb U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be making [with sb.] [American E] U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
to be canoodling U بوسیدن و نوازش کردن [با کسی]
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
Pied Piper U نی نواز [با نوازش مردم را تلسم می کند] [اصطلاح مجازی]
rabble-rouser U نی نواز [با نوازش مردم را تلسم می کند] [اصطلاح مجازی]
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
The Pied Piper of Hamelin U نی نواز هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
The Pied Piper of Hamelin U فلوت زن رنگارنگ هاملن [با نوازش موشها را تلسم میکرد و به رودخانه میبرد غرق شوند]
ritardando U اهسته تر
slow down U اهسته
largo a U اهسته
below ones breath U اهسته
at a slow pace U اهسته
low U اهسته
low low U اهسته اهسته
gradual U اهسته
limper U اهسته رو
lento a U اهسته
lentamente U اهسته
plodder U اهسته رو
slow footed U اهسته
quietly U اهسته
slowly U اهسته
slowed U اهسته
slower U اهسته
fabian U اهسته رو
slow U اهسته
slows U اهسته
languidly U اهسته
tardo U اهسته
indistinct U اهسته
slowing U اهسته
cattish U اهسته رو
slowest U اهسته
catlike U اهسته رو
silently U اهسته
lightly U اهسته
to wear away U اهسته راندن
susurration U سخن اهسته
pianissimo U بسیار اهسته
to burn down or low U اهسته ترسوختن
dabs U اهسته زدن
dab U اهسته زدن
low U پایین اهسته
dabbed U اهسته زدن
to burn down ar low U اهسته ترسوختن
languid U بی حال اهسته
mealy mouthed U اهسته حرف زن
slow paced U اهسته گام
slow paced U اهسته خرام
softened U اهسته ترکردن
slow and steady U اهسته وپیوسته
slow ahead U اهسته به جلو
slackening U اهسته کردن
to slack up U کم کم اهسته کردن
lagging U اهسته کند
goose step U قدم اهسته
mealy-mouthed U اهسته حرف زن
simmer U اهسته جوشیدن
simmered U اهسته جوشیدن
simmering U اهسته جوشیدن
simmers U اهسته جوشیدن
softens U اهسته ترکردن
soften U اهسته ترکردن
tap U اهسته زدن
crawled U اهسته خزیدن
tip U ضربت اهسته
slackened U اهسته کردن
tapping U اهسته زدن
tipping U ضربت اهسته
slacken U اهسته کردن
largo U اهسته و مفصل
dink U ضربه اهسته
andante U نسبتا اهسته
crawl U اهسته خزیدن
tapped U اهسته زدن
goose-steps U قدم اهسته
goose-stepping U قدم اهسته
dogtrot U یورتمه اهسته
jiggles U تکان اهسته
slackens U اهسته کردن
jiggled U تکان اهسته
dead slow U خیلی اهسته
jog trot U کاریکنواخت و اهسته
jog U اهسته دویدن
jogged U اهسته دویدن
jogging U اهسته دویدن
trudge U قدم اهسته
trudged U قدم اهسته
trudges U قدم اهسته
trickle charge U پر کردن اهسته
trudging U قدم اهسته
jiggle U تکان اهسته
rallenttando U بتدریج اهسته تر
percuss U اهسته زدن به
piaffer U یورتمه اهسته
slid U اهسته رفتن
sluggish U بطی اهسته رو
goose-step U قدم اهسته
jiggling U تکان اهسته
jogs U اهسته دویدن
lockstep U قدم اهسته
goose-stepped U قدم اهسته
crawls U اهسته خزیدن
decanted U اهسته خالی کردن
decanting U اهسته خالی کردن
decant U اهسته خالی کردن
jogger U کسیکه اهسته می دود
slowed U اهسته کردن یاشدن
slower U اهسته کردن یاشدن
slows U اهسته کردن یاشدن
heavy footed U اهسته وسنگین درحرکت
slowest U اهسته کردن یاشدن
decants U اهسته خالی کردن
fox trot U یورتمه اهسته اسب
ooze U اهسته جریان یافتن
oozed U اهسته جریان یافتن
oozes U اهسته جریان یافتن
oozing U اهسته جریان یافتن
tapping U ضربت اهسته شیر
tapped U ضربت اهسته شیر
slow motion picture U تصویر با حرکت اهسته
slowing U اهسته کردن یاشدن
tap U ضربت اهسته شیر
slow burning conductor U سیم اهسته سوز
doggo U اهسته ناپدید شونده
steady on U اهسته به سمت هدف
indistinct noise U صدای اهسته و نامعلوم
elutriate U اهسته خالی کردن
Recent search history Forum search
Search history is off. Activate
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com