English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 213 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
desist U دست برداشتن از دست کشیدن
desisted U دست برداشتن از دست کشیدن
desisting U دست برداشتن از دست کشیدن
desists U دست برداشتن از دست کشیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pop U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
popped U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
pops U برداشتن یک عنوان از بالای یک پشته کشیدن یا بازیابی داده از بالای پشته یک برنامه
withdraw U عقب کشیدن برداشتن
withdraws U عقب کشیدن برداشتن
ladle U باملاقه کشیدن باملاقه برداشتن
ladled U باملاقه کشیدن باملاقه برداشتن
ladles U باملاقه کشیدن باملاقه برداشتن
ladling U باملاقه کشیدن باملاقه برداشتن
Other Matches
transcribe U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribed U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribes U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
transcribing U استنساخ کردن رونوشت برداشتن سواد برداشتن
bouse U بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight U بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . U ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffle U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffles U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled U باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinges U درد کشیدن تیر کشیدن
agonise U زحمت کشیدن درد کشیدن
twinge U درد کشیدن تیر کشیدن
drag U کشیدن بزور کشیدن
drags U کشیدن بزور کشیدن
dragged U کشیدن بزور کشیدن
removes U از جا برداشتن
moistening U نم برداشتن
removing U از جا برداشتن
include U در برداشتن
removing U برداشتن
remove U برداشتن
ingether U برداشتن
flaws U مو برداشتن
remove U از جا برداشتن
sublate U برداشتن
ingather U برداشتن
take up U برداشتن
includes U در برداشتن
glom U برداشتن
takes U برداشتن
take U برداشتن
flaw U مو برداشتن
removes U برداشتن
pick up U برداشتن
pickup U برداشتن
to pick up U برداشتن
to pull off U برداشتن
to run away with U برداشتن
deleting U برداشتن
to take up U برداشتن
to mop up U برداشتن
deleted U برداشتن
countertrace U برداشتن از
lifts U برداشتن
deletes U برداشتن
lifted U برداشتن
lift U برداشتن
delete U برداشتن
lifting U برداشتن
to sweep away U ازمیان برداشتن
heaved U خیز برداشتن
to take off U برداشتن بردن
stepping U قدم برداشتن
to take the photograph of U عکس برداشتن از
make a copy of U رونوشت برداشتن
to fly to arms U سلاح برداشتن
stepping U گام برداشتن
uncap U سر پوش برداشتن از
emarginate U برداشتن حاشیه از
uncap U کلاه از سر برداشتن
to have one's p taken U عکس برداشتن
transcribe U رونوشت برداشتن
elides U ازاخر برداشتن
removing U برداشتن مهر
unmasked U نقاب برداشتن از
unmask U نقاب برداشتن از
to break step U غلط پا برداشتن
break step U غلط پا برداشتن
remove U برداشتن مهر
transcribed U رونوشت برداشتن
To co away with . To remove. To eliminate . U ازمیان برداشتن
dequeue U برداشتن اقلام یک صف
unmasking U نقاب برداشتن از
unmasks U نقاب برداشتن از
unhood U سرپوش برداشتن از
transcribes U رونوشت برداشتن
removes U برداشتن مهر
transcribing U رونوشت برداشتن
heave U خیز برداشتن
to receive a wound U زخم برداشتن
demountable U قابل برداشتن
step U گام برداشتن
maps U نقشه برداشتن از
to come at a bound <idiom> U خیز برداشتن
decoded U برداشتن رمز
decodes U برداشتن رمز
unveils U حجاب برداشتن
crack U شکاف برداشتن
spoons U با قاشق برداشتن
cracks U شکاف برداشتن
poll U نمونه برداشتن
polled U نمونه برداشتن
polls U نمونه برداشتن
list U سیاهه برداشتن
spooning U با قاشق برداشتن
twists U تاب برداشتن
twisting U تاب برداشتن
gait U گام برداشتن
warp U تاب برداشتن
off take rudder U سکان برداشتن
warped U تاب برداشتن
picturize U فیلم برداشتن از
warps U تاب برداشتن
unveil U حجاب برداشتن
unveiled U حجاب برداشتن
unveiling U حجاب برداشتن
twist U تاب برداشتن
desist U دست برداشتن
cease U دست برداشتن
spooned U با قاشق برداشتن
spoon U با قاشق برداشتن
step U قدم برداشتن
surmounts U ازمیان برداشتن
surmounting U ازمیان برداشتن
surmounted U ازمیان برداشتن
surmount U ازمیان برداشتن
clearance U برداشتن مانع
snap up U تند برداشتن
run away with U برداشتن و در رفتن
eliding U ازاخر برداشتن
shuffle off U به عجله برداشتن
map U نقشه برداشتن از
resign U دست برداشتن
ingether U خرمن برداشتن
give up U دست برداشتن از
to carry arms U سلاح برداشتن
to d. the cloth U رومیزی را برداشتن
feet U پاچنگال برداشتن
decode U برداشتن رمز
flaw U ترک برداشتن
flaws U ترک برداشتن
machine U براده برداشتن
machined U براده برداشتن
machines U براده برداشتن
elide U ازاخر برداشتن
remove slag U سرباره را برداشتن
elided U ازاخر برداشتن
multiplicate U چندین نسخه برداشتن از
ingather U انباشتن خرمن برداشتن
overcrop U زیاد حاصل برداشتن از
fracturing U مو برداشتن قطعات و وسایل
to whisk away or off U تند بردن برداشتن
to lift up one's hand U دست بدعا برداشتن
to get anything out of the way U کاری را ازمیان برداشتن
to run away with U برداشتن ودر رفتن
to lift one's hand U دست به سوگند برداشتن
fractures U مو برداشتن قطعات و وسایل
racing of generator U دور برداشتن مولد
remove the seal from U مهر چیزی را برداشتن
fracture U مو برداشتن قطعات و وسایل
fractured U مو برداشتن قطعات و وسایل
to sel a person a pup U کلاه کسیرا برداشتن
to have two strings to one bow U با یک دست دو هندوانه برداشتن
decontrol U دست از کنترل برداشتن
racing of motor U دور برداشتن موتور
to take notes of U یاد داشت برداشتن از
disburden U بار از دوش برداشتن
untread U بعقب گام برداشتن
cracks U شکاف برداشتن ترکیدن
yerk U هل دادن شکاف برداشتن
work in U مشکلات را از میان برداشتن
defuses U فیوز بمب را برداشتن
crack U شکاف برداشتن ترکیدن
paced U شیوه گام برداشتن
paces U شیوه گام برداشتن
curls U تاب برداشتن فردادن
To pluck ones eyebrows. U زیر ابرو برداشتن
defusing U فیوز بمب را برداشتن
pace U شیوه گام برداشتن
leave alone <idiom> U دست از سر کسی برداشتن
defuse U فیوز بمب را برداشتن
curled U تاب برداشتن فردادن
curl U تاب برداشتن فردادن
defused U فیوز بمب را برداشتن
to rob peter to pay paul U از ریش برداشتن و بسیل گذاشتن
buckles U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
to relieve one of a load U باراز دوش کسی برداشتن
buckle U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
appendectomy U برداشتن زائده اپاندیس یا اویزه
buckled U تاب برداشتن یک قسمت ازساختمان
to raise the v U توری یانقاب ازروی برداشتن
striding U گام های بلند برداشتن
strides U گام های بلند برداشتن
spread oneself too thin <idiom> U با یک دست چند هندوانه برداشتن
pick up <idiom> U برداشتن چیزی ازروی زمین
stride U گام های بلند برداشتن
to keep pace with any one U گام های برابرباکسی برداشتن
degreasing U از بین بردن یا برداشتن گریس
take off U برداشتن پرواز کردن هواپیما
split U ترک برداشتن تقسیم کردن
commissurotomy U برداشتن بافت عصبی رابط
cathodogeaph U بوسیله پرتومجهول عکس برداشتن از
To overstep the limits. To overreach oneself . To become impudent. U دور برداشتن ( جسور شدن )
unburden U بار از دوش کسی برداشتن
open U برداشتن پوشش یا باز کردن در
weeded U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
warped U منحرف کردن تاب برداشتن
weeding U برداشتن قسمتهای زائد و غیرمطلوب
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com