English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
transceiver U دستگاه گیرنده فرستنده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
clocking U روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
Other Matches
signalling U 1-روش فرستنده برای هشدار به گیرنده برای ارسال یک پیام . 2-ارتباط با فرستنده درباره وضعیت گیرنده
backwards U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
backward U کانال از گیرنده به فرستنده برای ارسال گیرنده
requested U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
request U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requesting U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
requests U سیگنال ارسالی توسط فرستنده به گیرنده وپرسش اینکه آیا گیرنده آماده دریافت داده است یا خیر.
transreceiver U فرستنده و گیرنده
transceiver U فرستنده و گیرنده
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
omnidirectional U گیرنده یا فرستنده امواج درجهت مناسب
communication U مسیر فیزیکی که فرستنده را به گیرنده وصل میکند
route U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
routes U مسیر یک پیام بین فرستنده و گیرنده در شبکه
universal U transmitter asynchronousreciver فرستنده /گیرنده ناهمزمان جامع
backward U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
transceiver U گیرنده و فرستنده که می توانند سیگنال را ارسال و دریافت کنند
backwards U کانالی از گیرنده به فرستنده برای حمل سیگنالهای کنترل
synchronization U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sync U باس ارسالی برای اطمینان از این که گیرنده با فرستنده سنکرون است
sessions U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
session U لایه در مدل استاندارد SO/ OSI , که اتصال و قط عی را بین گیرنده و فرستنده برقرار میکند
acknowledge U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledging U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
acknowledges U کدی که گیرنده می فرستد تا به فرستنده اعلام کند یام به درستی دریافت شده است
transmitter U دستگاه فرستنده
transmitters U دستگاه فرستنده
handsets U دستگاه فرستنده وگیرنده
handset U دستگاه فرستنده وگیرنده
layers U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layer U لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
receiving set U دستگاه گیرنده
receiver U دستگاه گیرنده
receivers U دستگاه گیرنده
printing receiving apparatus U دستگاه گیرنده ثبات
receiver U دستگاه گیرنده بی سیم
receivers U دستگاه گیرنده بی سیم
mains receiving set U دستگاه گیرنده شبکه
receptors U دستگاه گیرنده وان حمام
receptor U دستگاه گیرنده وان حمام
dial up line U خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
high fidelity U دستگاه گیرنده عالی وخوش صدا
responsor U دستگاه گیرنده و جواب دهنده الکترونیکی
ethernet U شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
backwards U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
backward U تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده
pointers U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
pointer U اشاره کننده نشان گیرنده عقربه ی دستگاه اندازه گیری
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
transponder U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
transpondor U دستگاه گیرنده یااداری که بمحض دریافت مخابرهای بطور خودکار ان را جواب میدهد
negative acknowledgement U کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد
synchroreceiver U دستگاه گیرنده خودکار یا بستن خودکار فرامین کنترل اتش به توپ ضد هوایی
reel to reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
reel-to-reel U ماشین ضبط نور مغناطیسی که از دستگاه گیرنده نوار برای یک چرخ استفاده میکند و آنرا به یک نوار دیگر می فرستد
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
sending set U فرستنده
transmitting set U فرستنده
agent U فرستنده
dispatcher U فرستنده
sender U فرستنده
chooser U فرستنده
shipper U فرستنده
agents U فرستنده
transmitters U فرستنده
senders U فرستنده
wireless station U فرستنده
consignor U فرستنده
transmitter U فرستنده
forwarder U فرستنده
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
mobile station U فرستنده متحرک
sender U فرستنده پیام
senders U فرستنده پیام
service area U برد فرستنده
broadcast station U ایستگاه فرستنده
amateur transmitter U فرستنده اماتور
sending state U کشور فرستنده
pulse transmitter U فرستنده پالس
intermediate transmitter U فرستنده میانی
forwarding country U کشور فرستنده
transmitter U فرستنده رادیویی
emergency transmitter U فرستنده اضطراری
amateur station U فرستنده تفننی
intermediate transmitter U فرستنده واسطه
noise transmitter U فرستنده پارازیت
jamming transmitter U فرستنده پارازیت
transmitting antenna U انتن فرستنده
transmitters U فرستنده رادیویی
consignor U فرستنده کالا
television broadcasting station U فرستنده تلویزیون
amateur station call letters U علامت فرستنده تفننی
directional transmitter U فرستنده جهت دار
impluse sender U فرستنده ضربه جریان
reverse U داده ازگیرنده به فرستنده
transmissive U انتقال دهنده فرستنده
reversing U داده ازگیرنده به فرستنده
directive sending U فرستنده جهت دار
reversed U داده ازگیرنده به فرستنده
broadcasting station U ایستگاه رادیویی فرستنده
shipper U فرستنده کالا با کشتی
radio telephone transmitter U فرستنده تلفن بیسیم
handie talkie U فرستنده دستی کوچک
amateur bands U باندهای فرستنده تفننی
long wave transmitter U فرستنده موج بلند
reverses U داده ازگیرنده به فرستنده
squad car U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
ultrashort wave transmitter U فرستنده موج خیلی کوتاه
squad cars U اتومبیل پلیس مجهز به فرستنده
cross talk U تداخل صدا در اثرنزدیکی دو فرستنده
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
carriers U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
carrier U فرستنده بار شرکت حمل و نقل
station break U وقفه برنامه فرستنده رادیویی وتلویزیونی
doppler effect U اثر برگشت امواج روی فرستنده
frequency drift U تغییر تدریجی فرکانس یک فرستنده یا اسلاتور
maintain watch U مراقبت دایمی از پیام یک فرستنده رادیویی
transmitter signal element timing U زمان گیری عنصر سیگنال فرستنده
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
roams U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roamed U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
vor U وسیله تعیین جهت ارسال امواج فرستنده دشمن
roaming U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roam U حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
radio fix U تعیین محل فرستنده دشمن یاخودی بااستفاده از دو یا چندایستگاه به گوش
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
radio fix U تعیین محل هواپیما یا ناو با استفاده ازگوش دادن به دو یا چندایستگاه فرستنده
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
diplexer U وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
homing U روش تعقیب و ردیابی امواج رادیویی یا رادار و پیدا کردن ایستگاه فرستنده ان
homing device U رادارهای ردیاب امواج رادیویی و رادار برای پیداکردن ایستگاه فرستنده انها
acknowledged mail U تابعی که به فرستنده اعلام میکند پیام پستی الکترونیکی خوانده شده است
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
catcher U گیرنده
accipient U گیرنده
receptor U گیرنده
receptors U گیرنده
receiver U گیرنده
receivers U گیرنده
touching U گیرنده
prehensile U گیرنده
adopter U گیرنده
reciever U گیرنده
fetching U گیرنده
payee U گیرنده
payees U گیرنده
barrage reception U سد گیرنده
reciptacle U گیرنده
recipients U گیرنده
sensor U گیرنده
acceptor U گیرنده
recipient U گیرنده
assignee U گیرنده
catchiest U گیرنده
addressees U گیرنده
consignee U گیرنده
grantee U گیرنده
prehensorial U گیرنده
addressee U گیرنده
getter U گیرنده
catchier U گیرنده
prehensory U گیرنده
catchy U گیرنده
enteroceptor U گیرنده درونی
enteroceptor U گیرنده احشایی
itching palm U دست گیرنده
iterant U ازسر گیرنده
crystal set U گیرنده اشکارساز
interoceptor U گیرنده درونی
bailee U تحویل گیرنده
payee U گیرنده وجه
rejuvenescent U جوانی از سر گیرنده
exteroceptor U گیرنده برونی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com