Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
interrogator responsor
U
دستگاه پرسش- پاسخ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inquiry system
U
سیستم پرسش- پاسخ
open ended question
U
پرسش باز پاسخ
resolveme this
U
این پرسش را پاسخ دهید
Excepting
[With the exception of]
two students, no one could answer the last question correctly.
U
به غیر از دو دانش آموز هیچ کس نتوانست آخرین پرسش را درست پاسخ بدهد.
queries
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
queried
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
query
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
querying
U
که به کاربرامکان پرسش سول و دریافت پاسخ یا دستیابی به اطلاع مشخص طبق سوال میدهد
voice answer back
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
query
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queries
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
querying
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
queried
U
زبانی در سیستم مدیریت پایگاه داده ها که امکان جستجو و پرسش و پاسخ در پایگاه داده ها فراهم میکند
reply
[answer]
U
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
vab
U
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواند یک سیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند
voice
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voicing
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
voices
U
کامپیوتر متصل به دستگاه تلفن که وقتی شخص آنجا نیست به تلفنهای او پاسخ میدهدو امکان ضبط پیام ها را بوجود می آورد.
interrogatively
U
بشکل پرسش بطور پرسش
answering
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
U
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
it is inexpedient to reply
U
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
queries
U
پرسش
query
U
پرسش
questions
U
پرسش
questioned
U
پرسش
items
U
پرسش
test item
U
پرسش
question
U
پرسش
item
U
پرسش
queried
U
پرسش
querying
U
پرسش
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
debrief
U
پرسش کردن
point of interrogation
U
نشان پرسش
interrogarive pronoun
U
ضمیر پرسش
item analysis
U
تحلیل پرسش
interrogatively
U
ازراه پرسش
catechize
U
از راه پرسش
catechist
U
ازراه پرسش
leadingquestion
U
پرسش راهنما
catechise
U
از راه پرسش
interogation mark
U
نشان پرسش
floorer
U
پرسش سخت
debriefed
U
پرسش کردن
item validity
U
اعتبار پرسش
item selection
U
پرسش گزینی
item difficulty
U
دشواری پرسش
debriefs
U
پرسش کردن
questionary
U
پرسش نامه
poseurs
U
پرسش دشوار
poser
U
پرسش دشوار
posers
U
پرسش دشوار
interrogators
U
پرسش کننده
interrogator
U
پرسش کننده
cross-examinations
U
پرسش و مقابله
cross-examination
U
پرسش و مقابله
questioningly
U
پرسش کنان
inquiries
U
پرسش بازجویی
inquiry
U
پرسش بازجویی
questtioningly
U
پرسش کنل
question
U
تردید پرسش
questioned
U
تردید پرسش
questions
U
تردید پرسش
poseur
U
پرسش دشوار
cross-examined
U
پرسش کردن از
cross-examines
U
پرسش کردن از
cross-examine
U
پرسش کردن از
question marks
U
پرسش نشان
cross-examining
U
پرسش کردن از
indirect question
U
پرسش غیرمستقیم
oblique question
U
پرسش غیرمستقیم
in an interrogatory tone
U
با لحن پرسش
question mark
U
پرسش نشان
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
catechism
U
پرسش نامه مذهبی
this very question
U
دقیقا همین پرسش
multiple choice item
U
پرسش چند گزینهای
item discrimination index
U
ضریب افتراق پرسش
catechise
U
از راه پرسش یاددادن
leading questions
U
پرسش راهنمایی کننده
circularize
U
پرسش نامه فرستادن
catechize
U
از راه پرسش یاددادن
inquiry
U
پرسش بازجویی رسیدگی
leap frog test
U
آزمایش پرسش قورباغه
quiz
U
شوخی پرسش و ازمون
leading question
U
پرسش راهنمایی کننده
inquiries
U
پرسش بازجویی رسیدگی
quizzes
U
شوخی پرسش و ازمون
catechisms
U
پرسش نامه مذهبی
to overwhelm with questions
U
غرق پرسش کردن
status enquiry
U
پرسش نامه وضعیت
enquired
U
پرسش کردن جویا شدن
enquires
U
پرسش کردن جویا شدن
inquire
U
پرسش کردن جویا شدن
inquisitorial
U
مقرون به سخت گیری در پرسش
inquired
U
پرسش کردن جویا شدن
in qviries r. to the accident
پرسش هایی درباره آن رویداد
inquires
U
پرسش کردن جویا شدن
status enquiry
U
پرسش درخصوص وضعیت مشتری
She did not ask about this.
U
او
[زن]
دراین باره پرسش نکرد.
multiple-choice
U
وابسته به پرسش چند پاسخی
this act provoked my inquiry
U
این کار موجب پرسش من است
to pry into a person affairs
U
فضولانه در باره کسی پرسش کردن
... if you don't mind my asking
U
... اگر پرسش من
[برای تو]
ایرادی ندارد
to p any one with question
U
کسی را از پرسش زیاد بستوه اوردن
to p angone with questions
U
با پرسش زیاد کسی را بستوه اوردن
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
interrogate
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogating
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
interrogates
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
catechetical
U
مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
interrogated
U
مورد پرسش یا بازرسی قراردادن استنطاق کردن از
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
open
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
jump instruction
U
پرسش شرطی در صورتی که پرچم یا ثبات صفر باشند
catechetics
U
فن اموزش اصول دین بوسیله پرسش مسئله گویی
opened
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
opens
U
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
relational database management system
U
پرسش پایگاه داده ها که حاوی عملگرهارابط های است
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
maieutics
U
فن زنده کردن فکر نهایی شخص بوسیله پرسش وپاسخ
a penny for your thoughts
<idiom>
U
[طریقه ای پرسش در مورد اینکه طرف مقابل به چی فکر می کند؟]
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
image
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
images
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
answers
U
پاسخ
reply
U
پاسخ
in reply to
U
در پاسخ
answer
U
پاسخ
responded
U
پاسخ
respond
U
پاسخ
responds
U
پاسخ
responsions
U
پاسخ
answered
U
پاسخ
in answer to
U
در پاسخ به
reaction
[answer, commentary]
U
پاسخ
replying
U
پاسخ
representation
[statement]
U
پاسخ
response
U
پاسخ
answering
U
پاسخ
answerback
U
در پاسخ
item of written comment
U
پاسخ
responses
U
پاسخ
replication
U
پاسخ
counterplea
U
پاسخ رد
rebutter
U
پاسخ رد
negative reply
U
پاسخ رد
no
U
: پاسخ نه
replies
U
پاسخ
replied
U
پاسخ
response
[commentary]
U
پاسخ
statement
U
پاسخ
popular response
U
پاسخ رایج
solutions
U
پاسخ یک مشکل
position response
U
پاسخ مکانی
respond
U
پاسخ دادن
solution
U
پاسخ یک مشکل
answers
U
: جواب پاسخ
answer
U
: جواب پاسخ
answers
U
: پاسخ دادن
rejoinder
U
پاسخ دفاعی
rejoinders
U
پاسخ دفاعی
reflection response
U
پاسخ قرینه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com