English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
system of forces U دستگاه نیروها
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
force tabs U نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
triangle of forces U مثلث نیروها
triangle of forces U سه گوشه نیروها
polygon of forces U بس گوشه نیروها
distribution of forces U واگذاری نیروها
funicular U زنجیر نیروها
funicular U بس گوشه نیروها
funiculars U زنجیر نیروها
funiculars U بس گوشه نیروها
composition of forces U ترکیب نیروها
all arms U کلیه نیروها
attrition U فرسایش نیروها
resolution of forces U تجزیه نیروها
polygon of forces U کثیرالاضلاع نیروها
distribution of forces U تقسیم نیروها
dynamics U مجموعه نیروها
statics U دانش پایداری نیروها
commits U بکار بردن نیروها
committing U بکار بردن نیروها
redeployment U دوباره مستقرکردن نیروها
parallelogram of forces U متوازی الاضلاع نیروها
commit U بکار بردن نیروها
entireforce U تمام قوا یا نیروها
commitment U به کاربردن نیروها اجرا
main effort U تلاش اصلی نیروها
main attack U تلاش اصلی نیروها
allotment U واگذارسهمیه تخصیص نیروها
allotments U واگذارسهمیه تخصیص نیروها
commitments U به کاربردن نیروها اجرا
total mobilization U بسیج کامل نیروها
committed U بکار بردن نیروها
redistribution of force U تقسیم مجدد نیروها
mobilization exercise U تمرین بسیج نیروها
landing forces U نیروها پیاده شونده به ساحل
build-up U نیروی کمکی تقویت نیروها
build up U نیروی کمکی تقویت نیروها
build-ups U نیروی کمکی تقویت نیروها
port of debarkation U بندرپیاده شدن کالا یا نیروها
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
build up U بالا بردن توان رزمی نیروها
build-up U بالا بردن توان رزمی نیروها
employment U کاربرد نیروها یا جنگ افزارها استفاده از
mechanical powers U نیروها یا عوامل مکانیکی ماشینهای ساده
build-ups U بالا بردن توان رزمی نیروها
commit U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
committing U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
pantheism U فرضیهای که خدا را مرکب ازکلیه نیروها و پدیدههای طبیعی میداند
transfer berth U دوبه یا سکوی نقل و انتقال نیروها به ساحل از ناوچههای اب خاکی
committed U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
commits U وارد عمل کردن نیروها انجام دادن مرتکب شدن
target array U نمودار گرافیک نیروها و تاسیسات و وضعیت دشمن در منطقه هدف
transfer area U در عملیات اب خاکی منطقه نقل و انتقال نیروها ازناوچه ها به ساحل
synchro U دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator U دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph U دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin U دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
transponder U فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator U دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
all mains set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set U دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore U دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed U دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density U تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder U دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator U دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor U دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
aerodynamics U شاخهای از علوم در موردتولید نیروها در اثر حرکت سطوح و اشکال مختلف درهوا یا سایر گازها
peripheral device U دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer U مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
ejection U خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
customs of the services U مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
arresting gear U دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
performance factor U ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostatic U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide U دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat U دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine U دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
mobilization reserves U ذخیرههای مربوط به بسیج نیروها امادهای بسیج
transducer U دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver U دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand U مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device U وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest U در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator U دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit U دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer U دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine U دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
deployment operating base U پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
direct access storage device U اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder U علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver U دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus U دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder U دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
survey meter U دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
laser linescan U دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater U دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
preset vector U دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism U دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant U زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
moving iron instrument U دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
appurtenance U دستگاه
device U دستگاه
system U دستگاه
apparatus U دستگاه
devices U دستگاه
systems U دستگاه
units U دستگاه
units U یک دستگاه
unit U دستگاه
unit U یک دستگاه
nervous systems U دستگاه پی
machine U دستگاه
plants U دستگاه
utensil U دستگاه
set U دستگاه
sets U دستگاه
mechanism U دستگاه
machines U دستگاه
utensils U دستگاه
installation U دستگاه
installations U دستگاه
machined U دستگاه
device code U کد دستگاه
equipment U دستگاه
nervous system U دستگاه پی
mechanisms U دستگاه
appliance U دستگاه
appliances U دستگاه
teams U یک دستگاه
team U یک دستگاه
organ system U دستگاه
instrument U دستگاه
plant U دستگاه
setting up U دستگاه
punching machine U دستگاه منگنه
recording instrument U دستگاه ضبط
storage device U دستگاه انباره
telegraphed U دستگاه تلگراف
punching machine U دستگاه پانچ
storage device U دستگاه انبارش
telegraphing U دستگاه تلگراف
quantized system U دستگاه کوانتایی
transmission system U دستگاه انتقالی
tape drive U دستگاه نوارخوان
power plants U دستگاه تولیدنیروی
radio set U دستگاه رادیو
shock inducer U دستگاه ضربه زن
puller U دستگاه کشش
power plant U دستگاه تولیدنیروی
storage device U دستگاه ذخیره
telegraph U دستگاه تلگراف
rail cambering machine U دستگاه ریل خم کن
tape drives U دستگاه نوارخوان
psychic apparatus U دستگاه روانی
apparatus U الت دستگاه
recording instrument U دستگاه ثبات
recuperator U دستگاه عاید
retort U دستگاه تقطیر
appendage U دستگاه فرعی
appendages U دستگاه فرعی
robot U دستگاه خودکار
robots U دستگاه خودکار
rhombohedral system U دستگاه لوزوجهی
respiratory system U دستگاه تنفسی
reference frame U دستگاه مقایسهای
devices U شعار دستگاه
device U شعار دستگاه
gun U دستگاه تزریق
guns U دستگاه تزریق
rivet gun U دستگاه پرچ
rolling mill U دستگاه نورد
automatic U دستگاه خودکار
automatics U دستگاه خودکار
sequential device U دستگاه ترتیبی
receiving set U دستگاه گیرنده
nervous system U دستگاه عصبی
leverage U دستگاه اهرمی
nervous systems U دستگاه عصبی
fifth column U دستگاه جاسوسی
separator U دستگاه تجزیه
prime mover U دستگاه محرک
prime movers U دستگاه محرک
safety device U دستگاه ضامن
curler U دستگاه فرزنی
retorts U دستگاه تقطیر
c.g.s. system U دستگاه سگث
jointing plane U رنده دستگاه
communication device U دستگاه ارتباطی
jack plane U رنده دستگاه
instrumental error U خطای دستگاه
instrumental accuracy U دقت دستگاه
input device U دستگاه ورودی
induction instrument U دستگاه القائی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com