Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
horizontal drilling and milling machine
U
دستگاه مته کاری و فرزکاری افقی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
recipocal milling
U
فرزکاری متقابل فرزکاری دوجانبه فرزکاری معکوس
horizon system of coordinates
U
دستگاه مختصات افقی
folding machine
U
دستگاه خم کاری
double ended machine
U
دستگاه برشکاری و منگنه کاری
hygrograph
U
دستگاه خود کاری برای اندازه گیری رطوبت جوی
milling
U
فرزکاری
milling operation
U
فرزکاری
radius milling
U
فرزکاری شعاعی
milling cutter
U
ابزار فرزکاری
milling capacity
U
فرفیت فرزکاری
recipocal milling
U
فرزکاری نوسانی
milling shop
U
کارگاه فرزکاری
milling tool
U
ابزار فرزکاری
planing
U
افقی سطح افق افقی کردن
planes
U
افقی سطح افق افقی کردن
planed
U
افقی سطح افق افقی کردن
leveled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
plane
U
افقی سطح افق افقی کردن
level
U
تراز سطح افقی افقی کردن
levels
U
تراز سطح افقی افقی کردن
levelled
U
تراز سطح افقی افقی کردن
sliding wedge
U
گاوه افقی یاکولاس افقی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
torched
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes
U
راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching
U
کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
pence for any thing
U
میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
stringing
U
خطوط خاتم کاری و منبت کاری
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
glid
U
تذهیب کاری
[در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
horizontal
U
افقی
lateral
U
افقی
laterad
U
افقی
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
horizontal integration
U
تمرکز افقی
cross head
U
تیر افقی
horizontal integration
U
ادغام افقی
horizontal hook
U
قلاب افقی
plain coordinates
U
مختصات افقی
horizontal integration
U
انضمام افقی
horizontal growth
U
رشد افقی
horizontal disparity
U
ناهمخوانی افقی
ordinate
U
حور افقی
cross beam
U
تیر افقی
cross hatch
U
هاشور افقی
straight
U
افقی بطورسرراست
straighter
U
افقی بطورسرراست
straightest
U
افقی بطورسرراست
trunnion
U
پاشنه افقی
horizontal boring
U
سوراخکاری افقی
horizontal cornice
U
رخ بام افقی
horizontal candlepower
U
شمع افقی
horizontal combination
U
ترکیب افقی
crosscut saw
U
اره افقی بر
horizontal
U
سطح افقی
cross level
U
افقی کردن
horizontal crossbar
U
میله افقی
trunnion
U
مفصل افقی
abscissa
U
بعد افقی
yardarm
U
بازوی افقی
brise-soleil
U
پرده افقی
transverse plane
U
صفحه افقی
horizontal polarization
U
قطبش افقی
transom
U
الت افقی
horizontal pump
U
پمپ افقی
horizontal scrolling
U
حرکت افقی
horizontal section
U
برش افقی
horizontal wedge
U
گاوه افقی
abscissa
U
محور افقی
horizontal wedge
U
کولاس افقی
horizontal taping
U
مساحی افقی
horizontal plane
U
صفحه افقی
jack arch
U
طاق افقی
putlog or lock
U
تیر افقی
rhumb
U
دایره افقی
transom
U
وادار افقی
cross-beam
U
تیر افقی
horizontally
U
بطور افقی
horizontal loading
U
کولاس افقی
tier
U
ردیف افقی
horizontal mobility
U
تحرک افقی
tiers
U
ردیف افقی
brise-soleil
U
کرکره افقی
landscape orientation
U
تمایل افقی
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
cross grinder
U
شاه تیر افقی
dragon-tie
U
تیر افقی گوشه ها
transverse abduction
U
دور کردن افقی
transverse adduction
U
نزدیک کردن افقی
laterad
U
واقع درخط افقی
crossbar
U
تیرک افقی دروازه
mean horizontal candlepower
U
شمع افقی متوسط
lateralrelationship
U
نسبت در خط افقی از پهلو
cross level
U
حباب تراز افقی
grand pianos
U
پیانوی بزرگ و افقی
grand piano
U
پیانوی بزرگ و افقی
horizontal synchronizing
U
همزمان ساز افقی
horizontal loading
U
بارگیری افقی کشتیها
advection
U
جابجایی افقی هوا
x axis
U
بردار افقی گراف
boom
U
ستون افقی
[کشتی]
elevators
U
مکان افقی متحرک
spar
U
ستون افقی
[کشتی]
surged
U
حرکات افقی اب دریا
x plates
U
صفحات انحراف افقی
surge
U
حرکات افقی اب دریا
horizontal phase control
U
تنظیم فاز افقی
transom
U
الت افقی کمرکش
breastsummer
U
تیر افقی سردر
horizontal social mobility
U
تحرک افقی اجتماعی
roof tree
U
کش دیرک افقی چادر
elevator
U
مکان افقی متحرک
X coordinate
U
مختصات بردار افقی
surges
U
حرکات افقی اب دریا
ridge pole
U
کش دیرک افقی چادر
horizontal stabilizer
U
مکان افقی ثابت
bars
U
میله افقی در پرش
horizontal labor mobility
U
تحرک افقی کارگر
vertical loom
U
دار افقی
[قالی]
bar
U
میله افقی در پرش
horizontal arch element
U
حلقه افقی قوس
horizontal shearing stress
U
تنش برش افقی
common roof
U
تیرچه افقی خرپا
crossbars
U
تیرک افقی دروازه
horizontal loom
U
دار افقی
[قالی]
lateral
U
واقع درخط افقی
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
scans
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
yard
U
بازوی افقی دکل ناو
crosspiece
U
قسمت افقی وعرضی هر چیزی
yards
U
بازوی افقی دکل ناو
ledgers
U
تیر افقی جلو چوبست
ledger
U
تیر افقی جلو چوبست
x axis
U
محور افقی مختصات یا محورطولها
transit compass
U
الت سنجش گوشههای افقی
bars
U
چوب افقی بالای مانع
boom
U
تیر افقی وصل به بادبان
adjustment for horizontal-circle image
تنظیم افقی مرکز تصویر
scan
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
horizontal loading
U
پر کردن مهمات به طور افقی
bar
U
چوب افقی بالای مانع
axis
U
برای مختصات افقی در گراف
chitary jireugi
U
ضربه مشت موازی یا افقی
wale
U
تیر افقی انتخاب کردن
foward speed
U
همنه سرعت در صفحه افقی
crossbars
U
چوب افقی بالای مانع
boomed
U
تیر افقی وصل به بادبان
crossbar
U
چوب افقی بالای مانع
scanned
U
یکی ازخط وط افقی فسفری
western roll
U
غلطیدن افقی از روی میله
windowsill
U
قسمت افقی لبه پنجره
booms
U
تیر افقی وصل به بادبان
booming
U
تیر افقی وصل به بادبان
racing dive
U
شیرجه افقی دراغاز مسابقه
horizontal event numbering
U
شماره گذاری افقی وقایع
bail
U
چوب کوتاه افقی روی پایه
warp beam
U
چوب افقی بالای دار
[قالی]
twists
U
دوران حول محور افقی پیچش
twisting
U
دوران حول محور افقی پیچش
mid span
U
مرکزفاصله افقی بین دو پایه متوالی پل
twist
U
دوران حول محور افقی پیچش
horizontal tab
U
حرکت مکان نما به صورت افقی
chimney-mantle
U
[قسمت افقی پیش بخاری تزئینی]
validity
U
بررسی و افقی بودن داده یا نتیجه
breast
U
چوب افقی پایین دار
[قالی]
row
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rowed
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
rows
U
مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com