Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
spacistor
U
دستگاه قوی صدا بزرگ کن بلند گوی قوی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
lofty
U
بلند بزرگ
caduceus
U
[عصای بلند بالدار با دو مار بزرگ در اطرافش]
scrubber
U
دستگاه تصفیه گاز کوره بلند
public address system
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
public address systems
U
دستگاه بلندگو مخصوص اجتماعات بزرگ
landing net
U
تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
appleline
U
IB تبادل اطلاعات کندرا قادر می سازد تا باکامپیوترهای بزرگ شرکت یک دستگاه سخت افزاری که ریزکامپیوتر ACINTOSH
jointer
U
رنده دستگاه رنده بلند
clackvalve
U
دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touted
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout
U
بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl
U
نوعی دامن بلند با کمر بلند
My grandparents are six feet under.
<idiom>
U
پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania
U
مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
big game
U
صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
museum piece
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
fossil
U
آدم پیر
[پدر بزرگ ]
[مادر بزرگ]
macropterous
U
دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
grandparent
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandparents
U
پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large
U
چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandam
U
مادر بزرگ ننه بزرگ
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
cray
U
نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
shaggy ugs
U
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
forte
U
بلند
fortes
U
بلند
soaring
U
بلند
eton collan
U
بلند
highest
U
بلند
high
U
بلند
legged
U
پا بلند
highs
U
بلند
lengthwise
U
بلند
talll
U
قد بلند
loud speaker
U
بلند گو
eminent
U
بلند
megaphones
U
بلند گو
talll
U
بلند
skyscrapers
U
بلند
longs
U
بلند
skyscraper
U
بلند
willowy
U
بلند
loftily
U
بلند
grandiose
U
بلند
vociferous
U
بلند
longest
U
بلند
longer
U
بلند
tall
U
بلند
tall
U
قد بلند
tallest
U
قد بلند
loudly
U
بلند
tallest
U
بلند
high grown
U
بلند قد
taller
U
قد بلند
taller
U
بلند
loudspeaker
U
بلند گو
rumbustious
U
بلند
aloud
U
بلند
long-
U
بلند
mouth filling
U
بلند
amplifiers
U
بلند گو
towering
U
بلند
upland
U
بلند
uplands
U
بلند
pointer
U
خط کش بلند
pointers
U
خط کش بلند
highfalutin
U
بلند
longed
U
بلند
amplifier
U
بلند گو
high (1 9 to 36)
U
بلند
long
U
بلند
megaphone
U
بلند گو
lift
U
بلند کردن
loudmouthed
U
بلند اواز
gantelope
U
دستکش بلند
levitated
U
بلند شدن
lifting
U
بلند کردن
loud
U
باصدای بلند
knee-high
U
بلند تا سر زانو
rough
U
پست و بلند
roughest
U
پست و بلند
loudish
U
اندکی بلند
loudish
U
کمی بلند
downland
U
چراگاه بلند
lop sided
U
کوتاه و بلند
lifted
U
بلند کردن
gaberdine
U
ردای بلند
long wave
U
موج بلند
lifts
U
بلند کردن
louden
U
بلند شدن
sweeps
U
پاروی بلند
blast furnaces
U
کوره بلند
gauntlet
U
دستکش بلند
gauntlets
U
دستکش بلند
surged
U
موج بلند
liberal
U
نظر بلند
liberals
U
نظر بلند
low-rise
U
نه بسیار بلند
moppy
U
کلفت بلند
ambitious
U
بلند پرواز
ambitious
U
بلند همت
high-flying
U
بلند پرواز
altivolant
U
بلند پرواز
yuk
U
خندهی بلند
top-level
U
بلند پایه
high-rise
U
ساختمان بلند
high-minded
U
بلند همت
riser
U
بلند شونده
belly laugh
U
خندهی بلند
belly laughs
U
خندهی بلند
magnaimous
U
بلند نطر
aloud
U
باصدای بلند
loudly
U
با صدای بلند
buzz
U
صدای بلند
big-hearted
U
نظر بلند
buzzed
U
صدای بلند
buzzes
U
صدای بلند
throw up
U
بلند کردن
buzzing
U
صدای بلند
fortissimo
U
صدای بلند
fortissimo
U
خیلی بلند
blast furnace
U
کوره بلند
elevated ground
U
زمین بلند
loud
U
بلند اوا
forte
U
موسیقی بلند
erect
U
بلند کردن
erected
U
بلند کردن
erecting
U
بلند کردن
erects
U
بلند کردن
choir-stall
U
صندلی بلند
crepido
U
پی پایه بلند
hessian boot
U
چکمه بلند
sonorous
U
قلنبه بلند
high crowned
U
نوک بلند
screech
U
صدای بلند
screeched
U
صدای بلند
screeches
U
صدای بلند
screeching
U
صدای بلند
bell-tower
U
برج بلند
vociferant
U
با صدای بلند
soars
U
بلند پروازکردن
inextenso
U
کاملا بلند
upraise
U
بلند کردن
uprear
U
بلند شدن
elevated
U
بلند مرتبه
tore
U
علف بلند
banquet
U
زمین بلند
uplands
U
زمین بلند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com