Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
aggregate batching plant
U
دستگاه تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aggregate batcher
U
تعیین وزن مصالح ریزدانه جهت ساختن بتن
uniform aggregate
U
مصالح ریزدانه یکنواخت
aggregate interlocking
U
بهم چسبیدن مصالح ریزدانه
fine aggregate
U
مصالح ریزدانه سنگدانههای ریز
aggregates
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
aggregate
U
مصالح ریزدانه مانند ماسه وشن یا مخلوطی از انها که به منظور تهیه بتن با سیمان مخلوط می شوند
bulking
U
افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
roofing
U
مصالح ساختن بام
material testing machine
U
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
activation detector
U
دستگاه تعیین غلظت نوترون
vicker's diamond hardness tester
U
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
fault localization apparatus
U
دستگاه تعیین کننده محل خطا
rivet test
U
ازمایش تعیین مقاومت فلزات جهت ساختن میخ پرچ
miss distance scorer
U
دستگاه تعیین میزان خطای تیردستگاه خطایاب
fine grained
U
ریزدانه
grizzlies
U
سرند مخصوص مواد ریزدانه
grizzly
U
سرند مخصوص مواد ریزدانه
roof covering material
U
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
chert
U
نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
authentication
U
تعیین نشانی تعیین معرف کردن
default
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulting
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted
U
مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
dosimetry
U
تعیین مقدار جذب شده دارو یاتشعشع اتمی ازمایش تعیین دوز جذب شده
compromiser
U
مصالح
materials
U
مصالح
material
U
مصالح
donor
U
مصالح
donors
U
مصالح
mantling
U
مصالح
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
located
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locate
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locates
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
locating
U
جای چیزی را تعیین کردن در جای ویژهای قرار دادن تعیین محل کردن
coated materials
U
مصالح اغشته
permeable materials
U
مصالح تراوا
strength of materials
U
مقاومت مصالح
hard core
U
مصالح اوار
hard core
U
مصالح تخریب
aggregates
U
مصالح دانهای
masonry dam
U
سد با مصالح بنایی
endurance limit
U
حد دوام مصالح
engineering material
U
مصالح مهندسی
material
U
مصالح ساختمان
material
U
جنس مصالح
overburden
U
مصالح رویی
materials
U
مصالح ساختمان
materials
U
جنس مصالح
public interests
U
مصالح عامه
impermeable materials
U
مصالح ناتراوا
impermeable materials
U
مصالح نفوذناپذیر
impervious materials
U
مصالح ناتراوا
considerations of public interest
U
مصالح مرسله
stuffs
U
جنس مصالح
aggregate
U
مصالح دانهای
ballast
U
مصالح شکسته
reason of state
U
مصالح عمومی
rubble hard core
U
مصالح اوار
building material
U
مصالح ساختمانی
building material
U
مصالح ساختمان
rubble hard core
U
مصالح تخریب
foundation materials
U
مصالح پی سازی
binding material
U
مصالح چسبنده
road making material
U
مصالح راهسازی
road making material
U
مصالح راه
ballast
U
مصالح شسته
flooring
U
مصالح کف سازی
paving
U
مصالح سنگفرش
material testing
U
ازمایش مصالح
reason of state
U
مصالح مملکتی
stuff
U
جنس مصالح
stuffed
U
جنس مصالح
sealing compound
U
مصالح سیلکوت
testing of materials
U
ازمایش مصالح
waste material
U
مصالح وازده
talus meterial
U
مصالح سنگریز
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
semipervious materials
U
مصالح نیمه تراوا
semipermeable materials
U
مصالح نیمه تراوا
storage pile
U
انبار مصالح در کارگاه
florring
U
مصالح فرش اطاق
stone ballast
U
مصالح شکسته سنگی
endowment for the benefit of the public
U
وقف بر مصالح عامه
masonery bond
U
بست مصالح بنایی
testing of materials
U
ازمایش مقاومت مصالح
aggregates
U
مصالح دانه بندی
aggregates
U
کلوخه مصالح سنگی
brick masonary channel
U
کانال با مصالح اجری
brick ballast
U
مصالح شکسته اجری
coarse aggregate
U
مصالح درشت دانه
ballast
U
شن ریزی مصالح شکسته
transferor
U
مصالح انتقال دهنده
masonery
U
مصالح ساختمانی سنگتراشی
aggregate
U
کلوخه مصالح سنگی
masonry lining
U
پوشش با مصالح ساختمانی
aggregate
U
مصالح دانه بندی
material storage area
U
انبار مصالح ساختمانی
sheeting
U
مصالح ورق سازی
material testing laboratory
U
ازمایشگاه مصالح ساختمانی
coated materials
U
مصالح اندود شده
aggregate flow diagram
U
نمودار تهیه مصالح
air priorities committee
U
کمیته تعیین ارجحیت حمل ونقل هوایی یا تعیین ارجحیت حمل بار
jerry build
U
با مصالح ارزان ساختمان کردن
ticky-tacky
[American E]
U
جنس بنجل
[مصالح ساختمان]
sheathing
U
مصالح مخصوص غلاف یا پوشش
coarse aggregate
U
مصالح دانه بندی درشت
electric wiring material
U
مصالح سیم کشی برق
studding
U
مصالح ساختمانی از قبیل تیروغیره
selected fill
U
مصالح انتخابی برای خاکریزی
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
hauls
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauling
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
haul
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
hauled
U
فاصله حمل مصالح ساختمانی تا کارگاه
tubing
U
مصالح لوله سازی ولوله کشی
convoy routing
U
تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
haul road
U
راه مخصوص حمل مصالح ساختمانی به کارگاه
masonary
U
مصالح ساختمانی مانند اجر سیمان و غیره
internationalism
U
عقیده بحفظ و رعایت مصالح عمومی ملل
radar locating
U
تعیین محل نقاط یا هدفها به وسیله رادار تعیین محل توپهای دشمن به وسیله رادار
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
running fix
U
کشیدن سمت متوالی ناو تعیین متوالی سمت ناو اخراج اشعه متوالی برای تعیین ایستگاه
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
free haul
U
در حمل مصالح ساختمانی به کارگاه حداکثر مسافتی را که کرایه اضافی بدان تعلق نگیردگویند
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
dedication
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
dedications
U
اهداء کردن اهداء وقف بر مصالح عامه اختصاص اموال خصوصی جهت مصارف و منافع عمومی
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
consuls
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
consul
U
نمایندهای است که از کشوری به کشوردیگر اعزام میشود تا مصالح و منافع شخصی و تجاری اتباع کشور متبوع خود را درکشور مرسل الیه حفظ کند سر کنسول
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
individualism
U
فلسفه اصالت فردیت روش فکری که معتقد به ازاد گذاشتن فرد درجمیع امور و شئون است بدون انکه مصالح جمع این ازادی را محدود کند
formulation
U
تعیین
fixations
U
تعیین
appointment
U
تعیین
appointments
U
تعیین
assignment of space
U
تعیین جا
determination
U
تعیین
emplacement
U
تعیین جا
fixation
U
تعیین
designations
U
تعیین
designation
U
تعیین
specification
U
تعیین
income determination
U
تعیین درامد
assignation
U
تعیین وقت
assignations
U
تعیین وقت
determines
U
تعیین کردن
determining
U
تعیین کردن
coefficient of determination
U
ضریب تعیین
completely specified
U
با تعیین کامل
blood groups
U
تعیین کردن
blood group
U
تعیین کردن
identification
U
تعیین هویت
indentification
U
تعیین هویت
determination coefficient
U
ضریب تعیین
determinative
U
تعیین کننده
blood types
U
تعیین کردن
demarcation
U
تعیین حدود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com