Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
tenoner and gainer
U
دستگاه برش فاق و زبانه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
fingers
U
زبانه
prongs
U
زبانه
beads
U
زبانه
bolts
U
زبانه
prong
U
زبانه
two tongued
U
زبانه
finger
U
زبانه
bolder
U
زبانه
key
زبانه
double-margin door
U
دو در با یک زبانه
tenon
U
زبانه
bold
U
زبانه
boldest
U
زبانه
spit
U
زبانه
bolting
U
زبانه
spits
U
زبانه
door stop
U
زبانه در
bead
U
زبانه
jetties
U
زبانه
jetty
U
زبانه
tang
U
زبانه
dog clutch
U
زبانه
monolingual
U
یک زبانه
bolted
U
زبانه
languet
U
زبانه
bolt
U
زبانه
batten
U
زبانه
battens
U
زبانه
tongues
U
زبانه
reed of a pipe
U
زبانه نی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
tongue and groove
U
زبانه و فاق
tongue and groove
U
فاق و زبانه
tragus
U
زبانه گوش
key bit
U
زبانه کلید
key bolt
U
زبانه کلید
tangiest
U
زبانه دار
broach
U
زبانه مته
gland
U
زبانه زائده
glands
U
زبانه زائده
solar prominences
U
زبانه خورشیدی
lick
U
زبانه کشیدن
cog
U
زبانه تیر
licked
U
زبانه کشیدن
clapper
U
زبانه زنگ
heptaglot
U
هفت زبانه
clappers
U
زبانه زنگ
tangier
U
زبانه دار
tangy
U
زبانه دار
groove and tongue
U
کام و زبانه
groove and tongue
U
فاق و زبانه
licks
U
زبانه کشیدن
corner-bead
U
زبانه ی نبش
key pattern
U
زبانه یونانی
bolting
U
زبانه قفل
bolted
U
زبانه قفل
bolt
U
زبانه قفل
bolts
U
زبانه قفل
pentaglot
U
پنج زبانه
mortise
U
مادگی زبانه
mortice
U
مادگی زبانه
flares
U
زبانه کشیده
flare
U
زبانه کشیده
mortise and tenon
U
کام و زبانه
two bolt lock
U
قفل دو زبانه
flames
U
زبانه اتش
flame
U
زبانه اتش
slit and tongue
U
کام و زبانه
tenon
U
زبانه دار کردن
he was inflamed with anger
U
اتش خشمش زبانه زد
joggling
U
فاق و زبانه ساختن
joggled
U
فاق و زبانه ساختن
joggle
U
فاق و زبانه ساختن
inflamable
U
زبانه کش اتش مزاج
tenon and mortise joint
U
اتصال کام و زبانه
joggles
U
فاق و زبانه ساختن
tenon
U
با زبانه جفت کردن
rabbet
U
اتصال فاق و زبانه
calked joint
U
اتصال فاق و زبانه
mortise
U
کام جای زبانه
straight halving
U
کام و زبانه کردن
mortice
U
کام جای زبانه
polyglot edition
U
ویرایش چند زبانه
tang
U
زبانه دار کردن
two tongued
U
زبانه یامیله شاهین
tongues
U
زبانه فنری کوچک
tongue and groove joint
U
اتصال کام و زبانه
joint, tongue and groove
U
اتصال کام و زبانه
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
low
U
مشتعل شدن زبانه کشیدن
tongues
U
گفتن دارای زبانه کردن
flame
U
شعله زدن زبانه کشیدن
languet
U
[تزئینات زبانه ای شکل]
[معماری]
flames
U
شعله زدن زبانه کشیدن
ligulate
U
زبانه دار دارای گلبرگهای تسمهای
flap
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
rabbet
[for window or door]
U
اتصال کام و زبانه لبه
[ پنجره یا در]
flapped
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
flaps
U
برگه یا قسمت اویخته زبانه کفش
spline
U
لبه کام وزبانه زبانه دار کردن
to torch something
U
چیزی را آتش زدن
[سوزاندن]
[زبانه کشیدن ]
filler
U
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
flare
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
fillers
U
گووه پرکننده برای اتصال کام و زبانه
flares
U
روشنایی خیره کننده و نامنظم زبانه کشی
trippet
U
زبانه یا برجستگی چرخ که درفواصل معین بچرخ دیگرمیخورد
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
rabbet
U
جفت کردن نر ومادگی یاکام و زبانه لبه تخته و امثال ان
lewis
U
یکجور اسباب سنگ بلند کنی که زبانه دم فاختهای دارد
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
calf's tongue
U
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
tusk tenon
U
زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
units
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
unit
U
دستگاه قسمتی از یک دستگاه
dovetail
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetailing
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
dovetails
U
کام و زبانه دم فاختهای دارای کام وزبانه دم کبوتری جفت کردن
automatic search jammer
U
دستگاه پخش پارازیت خودکاردر دستگاههای ردیابی دستگاه پخش پارازیت خودکار
computer controlled machine
U
دستگاه با فرمان کامپیوتری دستگاه با فرمان الکترونیکی
lazy tongs
U
چنگ کهای زبانه دار یا قلاب دار که بزرگ وکوچک میشودوبرای اویختن لباس وغیره بکارمیرود
direct access storage device
U
اسباب حافظه با دستیابی مستقیم دستگاه با ذخیره دستیابی تصادفی دستگاه انباره دستیابی مستقیم
which transponder
U
علامت رمزی است به معنی چه نوع دستگاه گیرنده وفرستنده رمزی روی دستگاه شناسایی دشمن و خودی پدافند هوایی یا برج مراقبت یا برج رادار شناسایی سوارشده است
intercept receiver
U
دستگاه گیرنده مخصوص استراق سمع دستگاه استراق سمع رادیویی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
column grinder
U
دستگاه سنگ سمباده با قسمت ساکن دستگاه سنگ سمباده ستونی
survey meter
U
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی
telephone repeater
U
دستگاه تقویت صوت تلفنی دستگاه تقویت مکالمه تلفنی
laser linescan
U
دستگاه تجسس هدف لیزری دستگاه مراقبت هدف لیزری
preset vector
U
دستگاه نشانه روی بمب خودکار دستگاه نشانه روی پیش تنظیم بمب
declination constant
U
زاویه انحراف دستگاه انحراف دستگاه
traversing mechanism
U
دستگاه حرکت در سمت دستگاه سمت
moving iron instrument
U
دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
plant
U
دستگاه
plants
U
دستگاه
device code
U
کد دستگاه
appurtenance
U
دستگاه
teams
U
یک دستگاه
system
U
دستگاه
team
U
یک دستگاه
systems
U
دستگاه
apparatus
U
دستگاه
appliance
U
دستگاه
appliances
U
دستگاه
mechanisms
U
دستگاه
mechanism
U
دستگاه
nervous system
U
دستگاه پی
nervous systems
U
دستگاه پی
equipment
U
دستگاه
machined
U
دستگاه
device
U
دستگاه
set
U
دستگاه
sets
U
دستگاه
setting up
U
دستگاه
utensil
U
دستگاه
utensils
U
دستگاه
devices
U
دستگاه
instrument
U
دستگاه
units
U
دستگاه
units
U
یک دستگاه
organ system
U
دستگاه
machine
U
دستگاه
machines
U
دستگاه
unit
U
دستگاه
unit
U
یک دستگاه
installations
U
دستگاه
installation
U
دستگاه
apparatus
U
الت دستگاه
robots
U
دستگاه خودکار
robot
U
دستگاه خودکار
appendages
U
دستگاه فرعی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com