Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
vibratory testing machine
U
دستگاه ازمایش نوسان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
test element
U
دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
oscillograph
U
دستگاه ثبت نوسان امواج
tube tester
U
دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
test set
U
دستگاه ازمایش
tester
U
دستگاه ازمایش
oscilloscope
U
دستگاه نشان دهنده نوسان امواج
swing frame grinder
U
دستگاه سنگ زنی نوسان دار
dial test indicator
U
دستگاه نشاندهنده مدرج دستگاه ازمایش کننده مدرج
magnet tester
U
دستگاه ازمایش اهنربا
test equipment
U
دستگاه ازمایش لامپ
nozzle tester
U
دستگاه ازمایش نازل
hardness testing machine
U
دستگاه ازمایش سختی
integrate circuit tester
U
دستگاه ازمایش ای سی تستر ای سی
spring tester
U
دستگاه ازمایش فنری
material testing machine
U
دستگاه ازمایش مقاومت مصالح
high tension bridge equipment
U
دستگاه ازمایش فشار قوی
insulation indicator
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation tester
U
دستگاه ازمایش عایق بندی
fatigue testing machine
U
دستگاه ازمایش کننده خستگی
vicker's diamond hardness tester
U
دستگاه ازمایش تعیین سختی فلزات
tire gage
U
دستگاه ازمایش باد لاستیکهای اتومبیل
insulation detector
U
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
engineering test
U
ازمایش صحت کار دستگاه ازمایشات فنی
insulation testing apparatus
U
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
voltage swing
U
نوسان فشار الکتریکی نوسان ولتاژ
use testing
U
ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
tryout
U
ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method
U
عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assays
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assay
U
محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
oscillograph
U
نوسان سنج نوسان نگار
oscillogram
U
نوسان سنج نوسان نگار
vibrometer
U
نوسان نگار نوسان سنج
vibrograph
U
نوسان نگار نوسان سنج
oscilloscope
U
نوسان بین نوسان نما
continous immersion test
U
ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
flight test
U
ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
soil examination
U
بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
insulation test
U
ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
service test
U
ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
confident test
U
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
creep test
U
ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test
U
ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
environmental test
U
ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
synchro
U
دستگاه تنظیم تیر خودکارپدافند هوایی دستگاه کنترل اتش سنکرونیزه
attitude director indicator
U
دستگاه نشان دهنده عملیات دستگاه هدایت زاویه تقرب هواپیما به باند
rawin
U
دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
meteorograph
U
دستگاه ضبط پدیدههای جوی از قبیل گردباد وابر وغیره دستگاه هواشناسی
transponder
U
فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
directional gyro indicator
U
دستگاه ژیروسکوپ سمتی دستگاه سمت نمای ژیروسکوپی
ac dc set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
prints
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
printed
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
semaphore
U
دستگاه مخابره به وسیله پرچم دستگاه علامت ده
print
U
دستگاه زیراکس دستگاه کپی مواد چاپی
all mains set
U
دستگاه جریان دائم و متناوب دستگاه اونیورسال
quad density
U
تکنیکی به اندازه چهار برابرچگالی استاندارد یک دستگاه حافظه خاص بر روی هرواحد فضای ان دستگاه اطلاعات ثبت میکند
compressors
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
equilibrator
U
دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
compressor
U
دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
pulmotor
U
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
facsimile recorder
U
دستگاه عکاسی رادیویی دستگاه فاسیمیل
peripheral device
U
دستگاه جانبی دستگاه پیرامونی
magnetometer
U
مغناطیس سنج دریایی دستگاه ولت سنج دستگاه تعیین ولتاژ جریان
performance factor
U
ضربت عمل کرد دستگاه یابازده دستگاه عامل عمل کرددستگاه
cold swaging machine
U
دستگاه قالب و سنبه اهنگری سرد دستگاه فشاری حدیده سرد
rheostat
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
arresting gear
U
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
gun slide
U
دستگاه سرسره کشو توپ دستگاه کشوی عاید و دافع توپ
rheostatic
U
دستگاه تنظیم جریانهای متغیر برق دستگاه یا جعبه تنظیم مقاومت
data transceiver
U
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری
plate milling stand
U
مقام دستگاه فرز غلطکی مقام دستگاه نورد صفحه
transducer
U
دستگاه گیرنده نیرو از یک دستگاه ودهنده نیرو بدستگاه دیگری
libration
U
نوسان
vibrancy
U
نوسان
sways
U
نوسان
swayed
U
نوسان
sway
U
نوسان
undulation
U
نوسان
vibration
U
نوسان
oscillations
U
نوسان
yo-yos
U
در نوسان
yo-yo
U
در نوسان
to-ing and fro-ing
U
نوسان
swing
U
نوسان
see-saws
U
نوسان
see-sawing
U
نوسان
see-sawed
U
نوسان
see-saw
U
نوسان
fluctuates
U
نوسان
ascillation
U
نوسان
dead beat
U
بی نوسان
head nystagmus
U
نوسان سر
oscillation
U
نوسان
fluctuation
U
نوسان
lurch
U
نوسان
lurches
U
نوسان
pulsation
U
نوسان
lurching
U
نوسان
fluctuated
U
نوسان
lurched
U
نوسان
fluctuate
U
نوسان
swings
U
نوسان
oscillatory motion
U
نوسان
cipher device
U
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
lazier
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
lazy
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
laziest
U
در رهگیری هوایی یعنی دستگاه یاد شده فعلا مشغول کار است یا از دستگاه یاد شده نمیتوانم استفاده کنم
bulid up
U
نوسان کردن
boom swing
U
حیطه نوسان
hunting
U
نوسان سرعت
back swing
U
نوسان به عقب
reciprocated
U
نوسان کردن
varies
U
نوسان کردن
pendulum
U
پاندول نوسان
oscillate
U
نوسان کردن
swivelling
U
نوسان دار
barkhausen oscillation
U
نوسان بارکهاوزن
swings
U
تاب نوسان
buffs
U
نوسان کردن
buff
U
نوسان کردن
scope
U
نوسان نما
damped oscillation
U
نوسان میرا
waver
U
نوسان کردن
vary
U
نوسان کردن
wavered
U
نوسان کردن
swing
U
نوسان کردن
wavering
U
نوسان کردن
wavers
U
نوسان کردن
aperiodic phenomenon
U
پدیده بی نوسان
amplitude of oscillation
U
دامنه نوسان
undulated
U
نوسان داشتن
fading
U
نوسان صدا
modulation
U
نوسان فرکانس
swivel
U
نوسان کردن
swivelled
U
نوسان کردن
swivels
U
نوسان کردن
undulates
U
نوسان داشتن
oscillations
U
نوسان سازی
fluctuated
U
نوسان داشتن
undulate
U
نوسان داشتن
fluctuates
U
نوسان داشتن
reciprocates
U
نوسان کردن
shake
U
لرزش نوسان
vacillation
U
اونگ نوسان
oscillated
U
نوسان کردن
fluctuate
U
نوسان داشتن
amplitude
U
میدان نوسان
oscillation
U
نوسان سازی
reciprocate
U
نوسان کردن
modulation
U
نوسان صدا
shaking
U
لرزش نوسان
shakes
U
لرزش نوسان
pendulums
U
پاندول نوسان
oscillates
U
نوسان کردن
damped osillation
U
نوسان میرا
oscillator
U
نوسان کننده
oscilloscope
U
نوسان سنج
oscilloscope
U
نوسان نما
oscilloscope
U
نوسان نگار
periodic fluctuation
U
نوسان دورهای
swing
U
تاب نوسان
self excited/induced vibration
U
نوسان خودالقایی
oscillometry
U
نوسان سنجی
oscillometer
U
نوسان سنج
oscillography
U
نوسان نگاری
oscillator
U
نوسان ساز
oscillogram
U
نوسان نگاره
oscillogram
U
نوسان نگاشت
oscillograph
U
نوسان نما
oscillograph
U
نوسان نگار
sides way
U
نوسان عرضی
stable oscillation
U
نوسان پایدار
vibrational
U
لرزه نوسان
vibrograph
U
نوسان نگار
vibrometer
U
نوسان سنج
whirling mode
U
نوسان شفت
swingers
U
نوسان دار
swinger
U
نوسان دار
see-saw
U
نوسان کردن
see-sawed
U
نوسان کردن
see-sawing
U
نوسان کردن
see-saws
U
نوسان کردن
vibration excitation
U
تحریک نوسان
vibration damping
U
میرایی نوسان
vibration damper
U
میراکننده نوسان
swayer
U
نوسان دار
swing bridge
U
پل نوسان دار
swingy
U
نوسان دار
vibrograph
U
رسام نوسان
swivelling feature
U
قابلیت نوسان
torsional vibration
U
نوسان پیچشی
total amplitude of oscillation
U
دامنه کل نوسان
vacillant
U
نوسان کننده
vibratility
U
لرزه نوسان
generation of oscillations
U
تولید نوسان
floating axle
U
محور نوسان
goniometer
U
نوسان سنج
light fluctuation
U
نوسان نور
intermediate oscillation
U
نوسان میانی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com