English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
termograph U دستگاهی که حرارت روزانه را ثبت میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
daily range of soil temperature U دامنه تغییرات حرارت روزانه خاک
excavator U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
bar bender U دستگاهی که میل گرد را خم میکند
excavators U دستگاهی که پی کنی یاخاکبرداری میکند
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
hydromatic U دستگاهی که بافشار روغن کار میکند
marigraph U دستگاهی که نوسانات جزر ومد را ثبت میکند
reading wand U دستگاهی که نشان ها و کدهارا به صورت نوری درک میکند
actinograph U دستگاهی که تغییرات نیروی اشعهء خورشید را ثبت میکند
atomisers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizer U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
atomizers U دستگاهی که عناصری را به ذرات ریز تبدیل میکند مثل عطرپاش
batcher U دستگاهی که شن ماسه سیمان و اب را برای ساختن بتن را اندازه گیری میکند
uart U Receiver UniversalAsynchronous Transmitter دستگاهی که دادههای موازی را به داده سری تبدیل میکند
franking machine U دستگاهی که تاریخ و هزینه پست را روی کاغ چاپ میکند نقش تمبر
personal U امکان نرم افزاری که تاریخ روزانه کاربر را مدیریت و ذخیره میکند مثل تقویم
computer output microfilm recorder U دستگاهی که خروجی کامپیوتررا روی فیلم حساس به نوربه شکل میکروسکوپی ضبط میکند
assembly lines U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
assembly line U دستگاهی که اشیاء یا مصنوعاتی را پشت سرهم ردیف میکند تا بمحل بسته بندی برسد
day fighter U هواپیمای رهگیری روزانه جنگنده رهگیر مخصوص عملیات روزانه
vibrator U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
vibrators U دستگاهی که درملات بتن نهاده و هوای داخل بتن را تخلیه میکند
bell conveyor U دستگاهی که مخلوط بتن را ازروی نوار به محل بتن ریزی حمل میکند
exothermic U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
exothermal U حرارت زا تشکیل شده در اثر حرارت
thermal stress U ازمایش اثر حرارت تشعشعی رادیواکتیویته مقاومت درمقابل اثر فرساینده حرارت
pyrolysis U تغییر شیمیایی در اثر حرارت تجزیه در اثر حرارت اتشکافت
mail server U کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
dump U نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
day in, day out <adv.> U روزانه
per day U روزانه
dailies U روزانه
diurnally U روزانه
by d. U روزانه
workaday U روزانه
day by day U روزانه
day-to-day <adj.> U روزانه
on a daily basis <adv.> U روزانه
perdiem U روزانه
everyday <adj.> U روزانه
quotidian U روزانه
diurnal U روزانه
each day <adv.> U روزانه
every day <adv.> U روزانه
every single day <adv.> U روزانه
daily <adj.> <adv.> U روزانه
day hospital U بیمارستان روزانه
every single day <adv.> U بطور روزانه
journal U گزارش روزانه
journal U دفتروقایع روزانه
day school U مدرسهی روزانه
morning orders U برنامه روزانه
purchase journal U دفترخرید روزانه
diurnal load U بار روزانه
workouts U ورزش روزانه
diurnal tide U کشند روزانه
morning orders U دستورات روزانه
day schools U مدرسهی روزانه
victualling allowance U جیره روزانه
journals U دفتروقایع روزانه
journals U گزارش روزانه
workout U ورزش روزانه
daily pay U دستمزد روزانه
each day <adv.> U بطور روزانه
daily round U گردش روزانه
habitude U عادت روزانه
every day <adv.> U بطور روزانه
daily round U کارهای روزانه
daily storage U مخزن روزانه
daily wage U مزد روزانه
way of life فعالیتهای روزانه
mean daily U متوسط روزانه
on a daily basis <adv.> U بطور روزانه
order of the day U برنامه روزانه
daily <adj.> <adv.> U بطور روزانه
duily bread U نان روزانه
dailgy food allowance U جیره روزانه
day in, day out <adv.> U بطور روزانه
repeater U وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
built in aerial آنتن دستگاهی
instrumental analysis U تجزیه دستگاهی
broken <adj.> U شکسته [دستگاهی]
extern U کمک پزشک روزانه
semidiurnal tide U کشند نیم روزانه
ration U مقدار جیره روزانه
utilization U کاربرد روزانه استفاده
average daily traffic [ADT] U متوسط ترافیک روزانه
daily bread U نان یارزق روزانه
diary U دفتر یادداشت روزانه
plan of the day U برنامه روزانه ناو
day of supply U روز امادتدارکات روزانه
working day U ساعت کار روزانه
dailgy food allowance U جیره غذایی روزانه
daily routine U عادت جاری روزانه
log books U دفتر رخدادهای روزانه
log book U دفتر رخدادهای روزانه
daily flood peak U بیشینه روزانه سیل
daily flood peak U حداکثر سیل روزانه
diary U دفتر خاطرات روزانه
diaries U دفتر خاطرات روزانه
diaries U دفتر یادداشت روزانه
watch and ward U حق نگهبانی روزانه و شبانه
rations U مقدار جیره روزانه
journal book U دفتر گزارش روزانه
breviary U کتاب نمازوادعیه روزانه
logbook U گزارش روزانه سفرکشتی
rationed U مقدار جیره روزانه
presetting U تنظیم از قبل [دستگاهی]
bitumen boiler U دستگاهی که با ان قیر رامیجوشانند
hook-up U اتصال [به دستگاهی الکتریکی]
ripper U دستگاهی که زمین را شیارمیزند
to park U پارک کردن [دستگاهی]
mansion U عمارت چند دستگاهی
mansions U عمارت چند دستگاهی
daybook U دفتر ثبت وقایع روزانه
daylight traffic line U خط منع ایاب ذهاب روزانه
system log U گزارش روزانه عملیات سیستم
daily progress report U گزارش روزانه پیشرفت کار
What is the charge per day? U کرایه روزانه چقدر است؟
table d'hote U خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
muster book U دفتر ثبت وقایع روزانه
diarists U نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
diarist U نویسندهء دفتر خاطرات روزانه
log U شرح روزانه جدول لگاریتم
logs U شرح روزانه جدول لگاریتم
automation U کنترل و هدایت دستگاهی بطورخودکار
heliograph U دستگاهی که افتاب را اندازه میگیرد
reel U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
mills U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
mill U دستگاهی که فلزات را تراش میدهد
echo depth sounder U دستگاهی که عمق طنین را می سنجد
reels U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeling U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
reeled U دستگاهی که اطراف آن نوار می چرخد
diary U دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
diaries U دفترروزانه یکان دفتر وقایع روزانه
to start up something U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
to put something into operation U دستگاهی [کارخانه ای] را راه انداختن [مهندسی]
aeromotor U هرگونه دستگاهی که با جریان هواکار کند
inquiry station U دستگاهی که از ان هر گونه درخواستی به عمل می اید
wind gauge U دستگاهی که سرعت باد را اندازه می گیرد
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
coffee mills U دستگاهی که با آن دانههای قهوه را آرد میکنند
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
cash registers U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
The shops will be open daily except Sundays / excluding Sundays / outside of Sundays [American E] . U مغازه ها به جز یکشنبه ها روزانه باز خواهند بود.
ephermeris U جدول نجومی دفتریادداشت روزانه حشره یکروزه
cash register U ماشین ثبت خرید وفروش روزانه مغازه
pocket money . U پول تو جیبی ( مقرری روزانه ؟ هفتگه یا غیره )
pantograph U دستگاهی که باان مقیاس یک نقشه را تغییرمی دهند
to have packed up [British E] U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
reader U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to conk out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to crap out U خراب بودن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
readers U هر دستگاهی که قابلیت رونویسی از یک وسیله ورودی را دارد
to fall over [computer, programme, ...] U [موقتا] کار نکردن [دستگاهی یا برنامه ای و غیره]
camera lucida U دستگاهی که تصویری رابزرگ کرده و منعکس می سازد
bathometer U دستگاهی که برای تعیین عمق اب بکار میرود
to crap out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to have packed up [British E] U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to conk out U کار نکردن [دستگاهی یا ماشینی] [اصطلاح روزمره]
to work flawlessly U بطور بی عیب و نقص کار کردن [دستگاهی]
There's a question mark [hanging] over the day-care clinic's future. [A big question mark hangs over the day-care clinic's future.] U آینده درمانگاه مراقبت روزانه [کاملا] نامشخص است.
daymark U علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
pyogenic U حرارت زا
ardour U حرارت
verve U حرارت
ardor U حرارت
heats U حرارت
vehemence U حرارت
temperatures U حرارت
mettlesome U با حرارت
temperature U حرارت
clammy U بی حرارت
warms U با حرارت
warmest U با حرارت
warm U با حرارت
fires U حرارت
fired U حرارت
fervidness U حرارت
fervidity U حرارت
heat U حرارت
hotness U حرارت
warmed U با حرارت
enthrusiasm U حرارت
adust U با حرارت
fire U حرارت
warmth U حرارت
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalized U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalize U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalising U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalises U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalised U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
planimeter U دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند
blasting machine U دستگاهی که برای منفجرکردن سنگهای معدنی جهت استخراج انها
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cannibalizes U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
cannibalizing U پیاده کردن قسمتهای دستگاهی برای گذاردن دردستگاه دیگری
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. U تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com